چکیده

متن

پیام داشتن نهضت حسینی

نهضت سید الشّهدا (علیه‏السلام) قضیه‏ای شخصی نیست، بلکه همانند سایر اولیای بزرگ خدا جریانی تاریخی است که سنّت الهی محسوب می‏شود. از این رو، یقیناً پیام دارد؛ زیرا سنّت‏های الهی بر همگان و در همهٴ عصرها و نسل‏ها و مصرها جاری است و محدود به زمان و مکان مخصوص و افرادی خاص نیست.

سنّت بودن نهضت عاشورا ایجاب می‏کند که حوادث پیش از کربلا، رخدادهای روز عاشورا و حوادث پس از آن، از سوی موافقان و مخالفان تحلیل شود؛ یعنی باید سخنان و رفتار حاکمان دربار اموی، پیش از قیام حسین بن علی (علیه‏السلام)، دستورهای آنان در روز عاشورا و حرکت‏های آن‏ها پس از عاشورا بررسی شود تا روشن گردد که دشمنان اسلام می‏خواستند دربارهٴ براندازی آن تا کجا پیش‏روند.

شعاع پیام عاشورا

شعاع هر پیامی وابسته به شعاع هستی انشاءکنندهٴ آن پیام است. اگر مبدأ پیام در محدوده‏ای خاصْ حضور وجودی داشت، قلمرو پیام او هم به همان جا محدود خواهد بود و اگر مصدر پیام، منطقه‏ای وسیع را در حیطهٴ هستی خویش داشت، شعاع پیام او نیز به همان اندازه وسیع خواهد بود.

ما اگر حسین بن علی (علیه‏السلام) را به انسان کامل و خلیفهٴ خدا در زمین بشناسیم، منطقهٴ نفوذ پیام او محدود نیست، بلکه تا آن جا که شعاع انسانیت هست، پیام حسینی نیز هست؛ خواه در پهنهٴ زمین، خواه در گسترهٴ زمان.

یعنی در طول تاریخ، هر جا انسانی حضور و ظهور دارد، مخاطب کربلای حسینی است. البته هر گروهی که نیاز فکری و اجتماعی خود را در فرایند عاشورا می‏یابد، شاید چنین بیندیشد که تنها گروه آنان است که مخاطب اصلی کربلایند؛ لیکن بهره‏وری هر گروه، مستلزم انحصار پیام کربلا به آن نیست.

قلمرو پیام نهضت حسینی محدود نیست؛ بلکه مخاطب اصیل آن، انسان است و مؤید آن، سخن وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که «حسین منّى و أنا من حسین»[۲]؛ «حسین (علیه‏السلام) از من است و من از او هستم». درست است که حسین بن علی (علیه‏السلام) نوهٴ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، ولی آن حضرت نوه‏های دیگری هم داشته‏اند که دربارهٴ آن‏ها چنین تعبیری نفرمودند. بنابراین، سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به این معناست که کیان دین و نبوّت و رسالت من با قیام حسین (علیه‏السلام) زنده است. از این‏رو، پیام نهضت حسینی تا شعاع رسالت و نبوّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نفوذ دارد.

بهترین سند برای ارزیابی منطقهٴ رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن کریم است. بر پایهٴ قرآن، وجود پربرکت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای همهٴ مردم و جوامع بشری (جهانیان) منشأ رحمت است؛ ﴿و ما أرسلناک إلّا رحمة للعالمین﴾[۳]و ﴿و ما أرسلناک إلّا کافّة للنّاس﴾[۴]. اگر خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به نام رحمت عوالم ارسال کرده است و اگر همین پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‏فرمایدکه من از حسین (علیه‏السلام) هستم، با این شکل منطقی قلمرو پیام کربلا روشن می‏شود.

زیرا خدا دربارهٴ پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‏فرماید: برکت وجود او جهانی است و ایشان نیز با چنان شعاع رحمتی فرمودند: کیان من به کربلای حسین زنده است؛ «و أنا من حسین». از این رو، پیام نهضت حسینی نیز جهانی است. معنای جهانی بودن یک مکتب، حفظ دو اصل جامع و کلی است: یکی همگانی بودن به لحاظ افراد و دیگری همیشگی بودن به لحاظ ازمان.

بنابراین، پیام نهضت عاشورا برای شیعیان سودمند است؛ چون آنان امّت امام حسین (علیه‏السلام) هستند. نیز برای قاطبهٴ مسلمانان جهان مفید است؛ زیرا همگی زیر ولایت اویند؛ گرچه برخی به ولایت وی معتقد نیستند. همچنین برای همهٴ موحّدان و اهل کتاب عالم سودمند است؛ چون او پیام توحیدی دارد و همهٴ موحّدان مورد عنایت توحیدی آن حضرت (علیه‏السلام) هستند و سرانجام، برای همهٴ جوامع بشری نفع دارد؛ زیرا کربلا قیام انسانی را به همراه دارد. بنابراین، هیچ انسانی از پیام نهضت کربلا محروم نیست و شعاع آن همهٴ افراد بشریت را در بر می‏گیرد.

نیاز همگان به پیام

هیچ کس نمی‏تواند بگوید: من از مراسم سوگواری سالار شهیدان بی‏نیازم؛ خواه شیعه یا سنّی، خواه کلیمی یا مسیحی یا زرتشتی و خواه مسلمان یا کافر؛ زیرا حسین بن علی (علیه‏السلام) گفتارها، رفتارها و نوشتارهای فراوانی در سطوح مختلف ارائه کرده است. به برخی فرمودند: اگر مسلمان نیستید، آزاد اندیش باشید و خاصیت آزاد اندیشی و آزادمنشی این است که انسان نه سلطه پذیر باشد، نه سلطه‏گر؛ «إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا أحراراً فى دنیاکم»[۵]. درس آزادگی نشانهٴ آن است که جنبهٴ انسانی کربلا همچنان محفوظ است و اگر کسی به مبدأ و معاد عالَم معتقد نبود، به اصل حرّیت بشر اعتقاد دارد و کربلا معلّم حرّیت جوامع بشری است.

بنابراین، هیچ انسانی بی‏نیاز از بهره‏برداری از مراسم کربلا نخواهد بود و هیچ عالم و اندیشوری مستغنی از رهنمود عاشورا نیست؛ حتّی زاهدان و عابدان که در بین راهند و حکیمان و متکلّمان که به پایان راه نزدیکند و عارفان و شاهدان واصل که به قلّهٴ بلند پایانی این راه رسیده‏اند، آن‏ها نیز جزو مستمعان راستین پیام حسینی‏اند؛ زیرا جریان کربلا، مجاهدان نستوه جهاد اصغر را می‏پروراند، مجاهدان متخلّق و عالمان اخلاق جهاد اوسط را هدایت می‏کند و نیز عارفان به مقام فَناء در فِنای الهی را می‏پروراند و به آن‏ها دستور «محو قبل الصحو و صحو بعد المحو» می‏دهد.

عارفان نیز در جهاد اکبر که برتر از جهاد اوسط است، در می‏یابند که در داوری بین عقل و عشق، باید عشق را بر عقل حاکم کنند و آن جا که نبرد بیرحمانه بین اندیشه و شهود برپا می‏شود، لازم است شهود را بر اندیشه مقدّم دارند و در مدار نبرد عرفان و حکمت، عرفان را بر حکمت مقدّم کنند.

جریان کربلا، نسبت به شهدای عالی مقام آن، جنگ اصغر نبود تا برای آب و خاک بجنگند و نیز جریان جهاد اوسط نبود تا صرفاً برای تزکیهٴ روح نبرد کنند؛ آن‏ها جهاد اصغر و اوسط را پشت سر گذاشتند و چون جهاد اکبر درجاتی دارد، به این بارگاه راه یافتند که مشهود شاهد عارف را بر فهم حکیم مُبَرْهن غالب کنند، سپس اصحاب خود را به این قلّه برسانند. اگر کسی خودش شاهد شد، باید امام شاهدان هم باشد؛ چون قرآن پس از معرفت، انسان را به مهاجرت فرا می‏خواند تا به امامت برساند.

فراگیری پیام

پیام نهضت حسینی فراگیر است و اختصاص به زمان خاص ندارد. حسین بن علی (علیه‏السلام) در جایی فرموده است؛ «وقتی هیئت حاکمهٴ ملّتی مثل یزید شد، باید اسلام را وداع کرد و دیگر اسلامی باقی نمی‏ماند»[۶]. این سخن سید الشّهدا سه ضلعی است: ناظر به قبل از حادثهٴ کربلا، ناظر به زمان معاصر آن حضرت (علیه‏السلام) و نیز ناظر به زمان پس از کربلاست.

حضرت حسین بن علی (علیه‏السلام) فرمودند: که هر گاه زمامدار مردم، مثل یزید شد، در آن حال اسلام رخت بر می‏بندد. بنابراین، هر اندازه ساده‏اندیشان بگویند: دین با سیاست کاری ندارد و ما به دینمان می‏پردازیم و کاری به سیاست نداریم، سیاست‏بازان مکّار می‏گویند: ما با شما و با دینتان کار داریم و شما باید دین را به میل ما بفهمید و اگر اهل فتوا هستید، طبق خواستهٴ ما فتوا بدهید و تمام کارهای ما را تصدیق کنید و کارهای ما را مطابق با دین خدا بدانید؛ اگرچه کسی که مسؤول فتوا یا قضاست، «شریح قاضی» باشد. او نیز می‏گفت که دین با سیاست کاری ندارد، اما سیاست او را رها نکرد؛ بلکه سیاستمداران مکّار به او گفتند: تو باید به سود ما فتوا بدهی و حسین بن علی (علیه‏السلام) را مهدور الدّم بدانی و با فتوای تو باید عدّه‏ای به کربلا بیایند.

سخن سید الشّهدا (علیه‏السلام) این نیست که اگر شخص یزید حاکم جامعه شد، باید اسلام را خداحافظی کرد، بلکه فرمودند: آن روزی که مثل یزید …؛ یعنی شخص خود یزید مطرح نیست، بلکه جریان یزیدی مطرح است. این بیان حضرت سید الشهدا (علیه‏السلام) ناظر به سه عصر است: عصر قبل از کربلا، عصر معاصر کربلا و عصر بعد از کربلا.

عصر قبل از کربلا همان دورانی است که معاویه حاکم بود و عصر خود کربلا زمان حکومت یزید بود و عصر پس از آن وقتی بود که مروان و حجّاج و… حکومت می‏کردند. امام حسین (علیه‏السلام) در بخش‏های دیگر سخنان خود فرموده است: «مثلى لا یبایع مثله»[۷]؛ «کسی که مانند من فکر می‏کند، با کسی که مانند یزید فکر می‏کند، بیعت نمی‏کند».

از آن جهت که اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‏السلام) یک نورند، هیچ یک از آن ذوات مقدس با حاکم جائر عصر خود، مختارانه بیعت نکردند و هرگز سلطهٴ ظالمانه امویان، مروانیان و عباسیان را مشروع نمی‏دانستند و آن را در خور قبول تلقّی نمی‏نمودند.

از گفتار و کردار حسین بن علی (علیه‏السلام) معلوم می‏شود که او جزو مردان الهی‏ای است که دربارهٴ سه عصر و سه نسل می‏اندیشد. او تنها عصر خود را نمی‏بیند، بلکه گذشتگان و آیندگان خود را نیز می‏نگرد؛ یعنی تمام جوامع بشری را ملحوظ می‏دارد.

سخنان امام حسین (علیه‏السلام) نشان می‏دهد که نهضت حسینی، سنّت الهی بوده است، نه جریان شخصی؛ زیرا آن حضرت، سخن از مثل خود و مثل یزید دارد، نه از شخص خود و شخص یزید. بنابراین، پیام نهضت کربلا محدود به زمان خاص نیست، بلکه نسبت به گذشته و حال و آینده جریان دارد.

پیام های نهضت عاشورا

الف) شناسایی حیات و مرگ واقعی

از بارزترین پیام‏های نهضت عاشورا، تشخیص حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبح، ذلّت و عزّت، کوری و بینایی، کری و ناشنوایی، سفاهت و خردورزی و سرانجام، مرگ و زندگی است.

همهٴ انسان‏ها با این معانی و مفاهیم در ارتباطند و اگر آن‏ها را از هم تشخیص دهند، به دنبال مصداق صحیح آن حرکت می‏کنند؛ وگرنه گرفتار مغالطهٴ در عمل خواهند شد.

ریشهٴ همهٴ این امور ،مرگ و زندگی است و همه می‏خواهند بدانند که حیات و مرگ چیست؟ به ظاهر، این گونه از الفاظ، مفاهیم روشنی دارند و هر انسانی خیال می‏کند که تشخیص معانی آن‏ها آسان است. از این رو، می‏پندارد که نیازی به راهنما ندارد و خود را در تشخیص مصادیق آن موفّق می‏بیند. چنین پنداری در بسیاری از افراد وجود دارد؛ هم آن‏ها که سلطه‏گرند و هم کسانی که سلطه‏پذیرند. بنابراین، تشخیص این امور برای بسیاری از افراد آسان نیست و باید در این کار از منبع اصلی شناخت، یعنی قرآن و خاندان اهل بیت (علیه‏السلام) بهره گرفت.

خداوند در قرآن فرموده است: شما عده‏ای را ظاهراً خردمند، بصیر و شنوا می‏پندارید، امّا آن‏ها سفیه، کور و کرند و گروهی را راستگو می‏دانید، امّا آن‏ها دروغگویند و برخی را محق می‏دانید، ولی آن‏ها باطل‏گرایند و سرانجام می‏فرماید: و گروهی را زنده می‏دانید، حال آن که آن‏ها مرده‏اند.

سالار شهیدان (سلام الله علیه) مانند آباء گرامی و خاندان کریمش تا می‏توانستند از راه تعلیم و تزکیه و پند و اندرز، این گونه از معانی را برای عموم مردم تشریح می‏کردند. در آن عصر و زمان، داعیه داران فراوان بودند، به گونه‏ای که سردمداران حکومت اموی از یک سو سخن می‏گفتند و خاندان اهل بیت (علیه‏السلام) از سوی دیگر.

وقتی حسین بن علی (علیه‏السلام) در چنین فضایی سخنرانی و موعظه را بی‏اثر یافتند و یقین کردند که تنها خون می‏تواند جامعه را روشن کند، دست به نهضت عاشورا زدند و در جریان عاشورا آن مطلب کلیدی را به مردم فهماندند. وقتی کلید فرهنگ دین به دست مردم داده شد، مردم با آن درِ مکتب فرهنگ دین را باز می‏کنند و گنجینه‏ها را در این مکتب می‏بینند؛ آنگاه مصادیق عزّت و ذلّت، لئامت و کرامت، استقلال و وابستگی و امنیت و ناامنی و سرانجام، حقّ و باطل را می‏شناسند. بنابراین، تشخیص مرگ و حیات واقعی، قهراً تمییز صدق و کذب، حق و باطل، عزّت و ذلّت، لئامت و کرامت و … را در پی دارد.

ب) هدایت و حمایت مردم

از بارزترین پیام‏های عاشورا، ایثار و نثار نفس و نفیس برای هدایت و حمایت مردم است؛ یعنی سالار شهیدان آنچه در اختیار داشت ایثار و نثار کرد تا جامعهٴ بشری موحّد گردد و الهی بیندیشد.

اصل این مطلب را خداوند در قرآن در قالب سیره پیامبران تبیین کرد. انبیا این ادراک و این پیام را دریافت و عمل کردند و وارث انبیا هم این پیام را دریافت و عمل کرد. حسین بن علی (علیه‏السلام) وارث همهٴ انبیاست و در زیارت آن حضرت (علیه‏السلام)، او را میراث بر انبیا معرفی می‏کنیم؛ زیرا او مصائب تلخ انبیای گذشته را چشید و مبارزات انبیای پیشین را ادامه داد و کامیابی و موفقیت رهبر آسمانی را در جانش چشید؛ یعنی ایشان میراث بر تلخی و شیرینی انبیای سلف بودند.

پس مهم‏ترین پیام نهضت سالار شهیدان این است که در دو عنصر فرهنگی و اجتماعی هدایت و حمایت مردم غفلت نکنیم و این کار، مخصوص حسین بن علی (علیه‏السلام) نبود. آن حضرت (علیه‏السلام) با همین دو عنصر محوری، مردها و زن‏ها اعم از سالمندان و نوسالان را به کربلا آوردند تا ثابت کنند آن جا که جای ادراک است، مسؤولیت حمایت و هدایت هست، هر کس می‏فهمد، خواه نوسال و سالمند و خواه زن و مرد، باید از یک سو برای هدایت جامعه و از سوی دیگر برای حمایت آن گام بردارد.

سالار شهیدان، قسمت مهمّ سخنرانی‏های خود را در این دو عنصر محوری [هدایت و حمایت] خلاصه کردند. چه آن روز که معاویه بر سر کار بود، و چه آن روز که یزید روی کار آمده بود.

حتی در راه مدینه به مکّه، گاهی آن حضرت (علیه‏السلام) سخنرانی و گاهی پیک اعزام می‏کردند و نامه می‏نوشتند و در همهٴ این اضلاع، هدایت مردم و حمایت از آن‏ها مطرح بود. نیز در مکّه در روز هشتم ذی حجّه که همگان به سرزمین عرفات می‏رفتند، آن حضرت به سوی عراق عازم شدند و وقتی فاصلهٴ سیصد فرسنگی مکّه و کربلا را طی می‏کردند، پیام‏هایی می‏دادند و سخنرانی‏هایی می‏کردند که موضوع آن هدایت و حمایت مردم بود. این نشان می‏دهد که پیام عاشورا، یک پیام زنده و به روز و جهانی است که همگان می‏توانند آن را بفهمند و طبق رهنمود آن حضرت (علیه‏السلام) حسینی بیندیشند.

ج) درس قیام آفرینی

رهبران الهی تلاش می‏کنند که جامعهٴ انسانی را وارث حسین بن علی (علیه‏السلام) کنند. اگر جامعه‏ای وارث حسین بن علی (علیه‏السلام) بود، میراث همهٴ انبیا را به سهم خود خواهد برد؛ چون یکی از شعارهای رسمی در هنگام عرض ادب و برخورد با یک‏دیگر در مراسم سوگ سالار شهیدان این است: «عظّم الله» یا «أعظم الله أجورنا و أجورکم بمصابنا بالحسین (علیه‏السلام) و جعلنا و إیاکم من الطالبین بثاره»[۸].

بخش نخست عبارت یاد شده، آن است که ما در سانحهٴ سنگین کربلا اندوهنگین هستیم و مصیبت زده‏ایم؛ خداوند اجر همه را افزون کند. بخش دوم شعار مزبور این است که خداوند ما را جزو کسانی قرار دهد که برای خونخواهی سالار شهیدان و گرفتن خونبهای حسینی موفّق به قیام هستند!

ما وقتی می‏توانیم خونبهای حسین بن علی (علیه‏السلام) را بگیریم که وارث او باشیم؛ چون اگر وارث او نباشیم، خونبها خواهی به ما ارتباطی ندارد. اگر کسی نسبت به مقتولی یا شهیدی بیگانه باشد، حق ندارد برای خونخواهی او انتقام بگیرد. پس، طبق این شعار و دعا ما جزو وارثان حسین بن علی (علیه‏السلام) هستیم. از این‏رو، از خدا توفیق طلب خونبهای حسین بن علی (علیه‏السلام) را داریم.

تبیین مطلب به این است که حسین بن علی (علیه‏السلام) یک شخصیت حقوقی دارد و یک شخصیت حقیقی و نیز کسانی که شخصیت حقوقی و حقیقی او را شهید کردند، به وسیلهٴ مختار به هلاکت رسیدند؛ امّا شهیدکنندگان شخصیت حقوقی (امامت و خلافت و رهبری و ولایت او) حسین بن علی (علیه‏السلام) همواره هستند. بنابراین، راهیان طریق حسین بن علی (علیه‏السلام) که جزو وارثان او هستند، می‏توانند به خونخواهی شخصیت حقوقی سالار شهیدان قیام کنند و مانند حسین بن علی (علیه‏السلام) رهبری نهضت را به عهده بگیرند؛ نه این که فقط مصرف کنندهٴ نهضت حسینی باشند.

بسیاری از افراد بر این باورند که فقط مصرف کنندهٴ نهضت کربلاییم و باید ببینیم آن حضرت (علیه‏السلام) دربارهٴ عزاداری به ما چه گفته، آن را عمل کنیم؛ امّا برخی خواصْ پیام نهضت عاشورا را از سنخ و سبک خاص دریافت می‏کنند و معتقدند که کربلا برای ما دو پیام دارد: ۱/ مصرف کردن ۲/ تولید؛ یعنی اگر بیمار هستی، مصرف کنندهٴ دارو باش و چنانچه سالم شده‏ای، تولید کنندهٴ آن باش.

نهضت حسینی به نسل آگاه درس می‏دهد که اگر مشکل دینی داری، خود را اصلاح کن و اگر صالح هستی، برخیز و مصلح جوامع بشری باش. اگر مشکل اخلاقی داری، پیرو رهبران الهی باش و اگر مشکل اندیشه و فکری نداری، برخیز و امام دیگران باش. از دستورهای حسین بن علی (علیه‏السلام) و رهبری‏های آن حضرت و سایر ائمّه (علیه‏السلام) این است که ما برای اصلاح جامعهٴ اسلامی قیام کرده‏ایم.

این که گفته‏اند: «کلّ یوم عاشورا و کلّ أرض کربلا»؛ یعنی در همهٴ مکان‏ها می‏توان تولید نهضت کرد. نباید فقط مصرف نهضت شد، بلکه بایستی اقدام به تولید نهضت کرد و نشانهٴ این پیام، فریضهٴ امر به معروف و نهی از منکر است که مؤید دستور تولید نهضت است و آن با عزم ملّی و همگانی احیا می‏شود؛ یعنی از عزم الامور است، به طوری که نیازمند عزم مردمی بعد از تأمّل درگذشته و تدبّر درآینده و جمع‏بندی بین پیامدهای تلخ و شیرین آن است

د) احیای امر به معروف و نهی از منکر

از پیام‏های سالار شهیدان در نهضت عاشورا نشر امر به معروف و نهی از منکر و احیای این عزم ملّی بود. معروف یعنی چیزی که عقل و نقل (قرآن و روایات) او را به رسمیت می‏شناسند؛ خلاف منکر که پیش عقل و نقل، نکره و ناشناس است و او را به رسمیت نمی‏شناسند.

امر به معروف و نهی از منکر از وظایف اختصاصی حوزه‏های علمیه نیست؛ چون کار اختصاصی آن‏ها تعلیم و تزکیه است. همچنین از اختیارات دانشگاه‏ها نیست؛ زیرا کار ویژهٴ آن‏ها دانشوری و نشر اندیشه و دانش است. نیز در قلمرو آموزش و پرورش نیست؛ چون کار مخصوص آن‏ها پرورش و تربیت نوسالان و جوانان است. امر به معروف و نهی از منکر، امری ملّی، مصمّم و جزمی است که با عزم همهٴ مردم همراه است.

امر به معروف، از جایگاه قدرت سخن گفتن است، نه سخنرانی و موعظه و اندرز یا مقالت نوشتن که این امور آسان و فراوان است. امر به معروف، صدور و دستور و جلوگیری عملی از ناروایی‏ها و زشتی‏هاست.

همهٴ مردم، أعم از حوزویان و دانشگاهیان، مسؤولان آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و آحاد مردم موظّفند که از جایگاه قدرتْ جلوی زشتی‏ها را بگیرند؛ لیکن آن بخش‏های حسّاس اجرای این فرمان الهی مانند ضرب و جرح، به دست هیأت حاکمه است و بخش‏های اعتراض آمیز آمرانهٴ آن به عهدهٴ عزم ملّی است.

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هیچ کس نباید در جامعهٴ اسلامی از خود سلب مسؤولیت کند و بگوید: به من چه! یا دیگری را مسؤول نداند و به او گوید: به تو ربطی ندارد و با مال خودم گناه می‏کنم و بزه و تباهی مربوط به خودم است. آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مسؤولیت عمومی برای آن است که انسان دارای حیثیت جمعی است. اثبات وجود برای جامعه کار آسانی نیست؛ امّا حیثیت جمعی را برای هر فرد می‏توان تثبیت کرد. انسان، هم حیثیت فردی و هم حیثیت اجتماعی دارد و چون حیثیت جمعی دارد، به دیگران وابسته است.

آنگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از باب تشبیه معقول به محسوس، جریان فرمان دهی امر به معروف و نهی از منکر را چنین تبیین کردند: افراد جامعه مانند سرنشینان یک کشتی‏اند که با آب و خطر مرگ و غرق شدن روبه‏روست. اگر یکی از مسافران این کشتی به همراه خود تیشه یا ارّه‏ای ببرد و بر اثر غفلت با آن تیشه زیر صندلی خود را سوراخ کند و در برابر اعتراض دیگران به وی که چه می‏کنی، بگوید: زیر صندلی خود را سوراخ می‏کنم و به شما ارتباطی ندارد و افراد ساده لوح هم کاری به او نداشته، بگویند: زیر صندلی خود را با تیشهٴ خود سوراخ می‏کند و کاری با ما ندارد و او را رها کردند، زیر صندلی او شکاف برمی‏دارد و از شکاف آن، آب دریا وارد کشتی می‏شود و تعادل آن را به هم می‏زند؛ آنگاه کشتی به همراه همهٴ مسافران خود به کام دریا فرو خواهد رفت و همگان می‏میرند.

امّا اگر به او بگویند: اگر می‏خواهی زیر صندلی خود را سوراخ کنی، برو در جایی زندگی کن که در آن جا تنها باشی و تنها زندگی کنی. کرهٴ زمین زندگی‏اش جمعی است؛ چون اگر چنین کاری کردی آب دریا به درون کشتی می‏آید و همه را به کام مرگ فرو می‏برد. بنابراین، اگر تیشه را از دست او گرفتند، همگان نجات می‏یابند؛ وگرنه همه می‏میرند. اگر مردم بگویند: به ما ربطی ندارد، همه هلاک می‏شوند؛ امّا اگر بگویند: ما مسؤولیم و این عزم ملّی است و تیشه را از خراب‏کار بگیرند، در این صورت همگان به ساحل مقصد و مقصود می‏رسند.

از این جا معلوم می‏شود که امر به معروف و نهی از منکر، جنبه‏ای دارد که نمی‏گذارد سیاست‏بازان وارد صحنه شوند. اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، افراد شرور والی مردم می‏گردند؛ آنگاه ولایت فقیه عادل مطرح نخواهد بود، بلکه سرپرستی سفیه و فاسق پذیرفته می‏شود. در این‏حال، مردانِ برجسته دعا می‏کنند و مستجاب نمی‏شود.

پاورقی                                                                                                                                 

*. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ، خلاصه صفحات ۸۳-۱۰۸

[۲] . بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۶۱/

[۳] . سورهٴ انبیاء، آیهٴ ۱۰۷/

[۴] . سورهٴ سبأ، آیهٴ ۲۸/

[۵] . کلمات الإمام الحسین (علیه‏السلام)، ص ۵۰۴/

[۶] . کلمات الإمام الحسین (علیه‏السلام)، ص ۲۸۴/

[۷] . بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵/

[۸] . کامل الزیارات، ص ۱۷۴، وسائل الشیعه ج ۱۴، ص ۵۰۹/

 

تبلیغات