چکیده

مدیریت، دستاورد خلاقیت و انضباط فکری بشر بوده و ظهور آن در حوزه روابط انسانی و تعامل انسان ها می باشد و کارکرد عمده آن، برخورداری فزون تر انسان از سعی و کوشش فرد و جمع است. از این رو در تعالیم عالیه مکتب حیات بخش اسلام که دارای آیینی در ابعاد اجتماعی و کاربردی است، تبیین جایگاه مدیریت و طرح مباحث آن یک ضرورت به حساب می آید. همچنین اهمیت جایگاه مدیریت در اسلام و تفکر اسلامی، چه در سطح کلان (امت اسلامی) و چه در سطح خرد (سازمان ها)، ایجاب می نماید تا صاحب نظران مسلمان با استعانت از فرهنگ و ارزش های غنی اسلامی و با اتکاء به کتاب خدا، سنت و عترت و با تلاش و کوشش خستگی ناپذیر، عزم خود را در دستیابی به الگوی جامع نظام مدیریت اسلامی جزم نموده و حرکت نظام مندی را در این راستا آغاز نمایند. لذا در این مقاله سعی شده است مبانی فکری در تدوین اصول مدیریت اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. جدا از ظاهر نسبتاً متنوع در اکثریت اصول مدون توسط صاحب نظران، وجود نوعی هماهنگی و توازن مبنایی در تمامی اصول مدیریت اسلامی قابل مشاهده است و مبنای تمامی این اصول، برگرفته از اصول اعتقادی می باشد. همچنین بر اساس یک بررسی تطبیقی مشخص می گردد که اصول مدیریت غربی برگرفته از جهان بینی علمی(مادی) بوده، در صورتی که اصول مدیریت اسلامی بر اساس جهان بینی اسلامی (مذهبی) می باشد که این امر نشانگر ریشه دار بودن این اصول است و اکثر اصول مدیریت غربی بعد از مدتی، ارزش و اهمیت خود را از دست داده و اصولی جدید جایگزین آن می گردد.

تبلیغات