چکیده

متن


بخش دوّم:
از مقولات دیگر

1ـ مقدّمه
توجه عمیق مکاتب «ساختارگرایی»(1) و «صورت‏گرایی»(2) به متن، به ویژه به نوشته‏های ادبی و تجزیه و تحلیل آن از بُعد فلسفه زبان، موجب پیدایش گرایش‏های متعددی در زمینه «متن‏نگری»(3) شده است. یکی از گرایشهای مورد توجه برخی از منتقدان، «نقد ژنتیکی»(4) و یا «مطالعه نسخه‏های خطی»(5) است که در سال‏های قبل از 1980 در کشور فرانسه مطرح شده است. نقد ژنتیکی اگرچه دستاورد ساختارگرایان است، در عمل راه و روش آن به کلّی با راه و روش این محقّقان متفاوت می‏باشد. مکتب ساختارگرایی که به ثبات متن معتقد است، نمی‏کوشد تا با جستجو در متن و تجزیه و تحلیل آن نانوشته‏ها را بخواند و خط فکری نویسنده را دنبال کند، بلکه صرفا ساختار و شکل «متن»(6) را بررسی می‏کند. در حالی که نقد ژنتیکی، متن را ثابت و مرده نمی‏انگارد و بیشتر ظرایف آن را در نظر می‏گیرد و با چند بار خواندن نسخه‏های خطی(7) به ناگفته‏ها و یا گفته‏های ناتمام برمی‏خورد و سعی دارد تمام جهات فکری نویسنده اثر را از لابلای خطوط نوشته شده، قلم‏خوردگی‏ها، «گفتار ناتمام»،(8) نامطمئن، بی‏پایان و حذف و اضافاتی که در حین نوشتن رخ داده است، دنبال کند؛ یعنی به جای بررسی زبانشناختی متن ثابت، آن را دوباره از ابعاد گوناگون به حرکت وامی‏دارد، به آن پویایی بخشیده، متن‏های متعددی از آن می‏آفریند؛ به عبارتی از نوشته «نوشته‏ها»، از جمله «جمله‏ها»، از متن «متون» و خلاصه، از ثبات «حرکت» می‏سازد.
2ـ موضوع
موضوع «نقد ژنتیکی»، همچنان‏که اشاره شد، اسناد کتبی و به ویژه «نسخه‏های خطی» می‏باشد که اصولاً صحنه نبرد فکری و ذهنی نویسنده است. در آنجا به ماجراهای عمیق ذهنی اشاره شده است که بعد از فعّالیت‏های فراوان به تولّد متن منجر می‏شود. نسخه خطّی در واقع نقطه تماس مستقیم حیات و غلیان روح است، تفکّر و اندیشه‏های خلاّق نویسنده در این بستر خام و بی‏آلایش جریان دارد. آنجا صحنه عالی است که احساس، عواطف و خلاّقیّت در آن انباشته شده است و با هم تلاقی دارد. گشت و گذار در این محیط، بررسی و مطالعه زوایای این عناصر فکری، کشفیّات و درک نکات مبهم بسیاری را به ارمغان می‏آورد. اسرار درونی مؤلّف که به طور مستقیم بیان نشده است، آثارش در همه جای نوشته به چشم می‏خورد، به مرور آشکار می‏شود، فریادهایی که در لابلای خط‏خوردگی‏های واژگان یا در دوباره‏نویسی‏های آن خاموش مانده است، جان می‏گیرد و دیگر بار آهنگ خود را باز می‏یابد.
در واقع موضوع کار نقد ژنتیکی در حیطه «قبل از پیدایش متن»(9) متمرکز است و به بررسی راه‏هایی می‏پردازد که به آفرینش متن منجر می‏شود. یادآوری این نکته لازم است که «نسخه‏های خطی» اسرار نهفته‏ای را در خود جای می‏دهند. اگر به سعی و تلاش مؤلّف در خصوص خلق آثارش توجه داشته باشیم، به این نتیجه می‏رسیم که قبل از تولد «متن» به عنوان یک محصول، کارهای بسیاری روی آن انجام می‏شود: نوشتن فعلی به جای فعل دیگر، انتخاب صفت‏ها و قیدها، کاربرد جمله فعلیّه به جای اسمیه و بالعکس، استفاده از جملات کوتاه یا بلند، به کارگیری بعضی از اصطلاحات یا عبارات برای توجیه عقاید و نظریات خود و خلاصه هرگونه تغییرات و تحوّلاتی که مؤلّف برای خلق آثارش بدان دست می‏زند و خلاصه هر قالب شکلی(10) که نویسنده برای بیان افکار خود انتخاب می‏کند، اینها همه موضوعاتی هستند که «نقد ژنتیکی» به مطالعه و بررسی آنها می‏پردازد. منتقد ژنتیکی پرده‏های اسرار ذهنی و فکری نگارنده را یک به یک از لابلای همین تحوّلات و تغییرات بالا می‏زند. باید افزود که متون ادبی، رمان و شعر به تنهایی موضوع نقد ژنتیکی نیست، بلکه این نقد به بررسی متون و نسخه‏های خطّی تاریخ علوم، موسیقی، سینما، هنرهای نمایشی و معماری نیز می‏پردازد. علومی که همانند ادبیّات می‏تواند جزییات فکری، تحوّلات ذهنی و یا بازنگری‏های سلیقه‏ای نویسنده را نشان دهد.

یادآوری این مطلب ضروری است که گاهی نویسنده علاوه بر تغییر و بازنویسی واژگان و بعضی از جملات که گویای پویایی تفکّر نویسنده در محدوده کوچکی از فعّالیت‏های ذهنی اوست، دست به دوباره‏نویسی یک بند یا یک صفحه و حتّی گاهی چند صفحه می‏زند. در این حیطه در کار، افکار محوری نویسنده دچار تردید می‏شود و با گزینش بستری جدید برای تفکّری نوین به جستجوی مطالب و مفاهیم تازه می‏شتابد. این دسته از «چرخش‏های محوری»(11) برخلاف تغییرات جزئی که بیشتر در عرصه «دستور زبان» رخ می‏دهد، مانند تغییر صفات، افعال، قیود... که در سراسر دست‏نوشته‏های مؤلّف به چشم می‏خورد، به ندرت پیش می‏آید.
3ـ روش
روش کار منتقد ژنتیکی با بررسی نسخه خطی آغاز می‏شود. بزرگترین هنر او حرکت دادن به متن، وارد شدن به پیچ و خم‏های آن و ایجاد فرضیه‏ها و افکار متفاوت بر اساس قالب شکلی نوشتار است. به نظر وی ادبیّات صحنه «انجام دادن»،(12) فعّالیّت و حرکت محسوب می‏شود.
نخستین کاری که منتقد ژنتیکی انجام می‏دهد این است که نسخه خطّی مؤلّف را واژه به واژه دنبال کند، به کوچک‏ترین تغییر قالبی مکتوب در متن توجّه کند. هر واژه قلم‏خورده، جابه‏جا شده و هر طرح، یادداشت و شکل در حاشیه نسخه خطّی می‏تواند ما را به دنیای پیچیده مؤلّف رهنمون شود. علی‏رغم شیوه معمول منتقدان که خود را آن سوی نوشتار می‏یابند و شروع کار خود و حوزه فعّالیّت‏شان را در اتمام کار مؤلّف می‏بیند، منتقد ژنتیکی خود را در موقعیّت قبل از آفرینش متن، به عبارتی هم‏زمان با مؤلّف یافته و حتّی بیشتر از وی نیز در پیدایش(13) «متن» سهیم است.
محصول مؤلّف در نسخه چاپ شده به منزله راه همواری است که هیچ پیچ و خمی در آن به چشم نمی‏خورد. آن همه سعی و تلاش نگارنده، سیلان فکری وی و احساسات و عواطف او در حاشیه سفید کتاب و خطوط ماشین‏شده اثر ساکت و آرام پنهان مانده است. اما با مراجعه به «نسخه خطی»، آن مسائل پنهان در سایه بررسی و سیر در بیراهه‏های متن رفته‏رفته برای ما آشکار می‏شود. در واقع کار منتقد ژنتیکی «چندباره‏نویسی» است. اگر به واسطه تغییرات جزیی کوچکترین روزنه‏ای در نوشتار برای نفوذ به ذهنیّات نویسنده و دنیای وی در حین خلق اثر وجود داشته باشد، منتقد آن را غنیمت می‏شمارد و به تجزیه و تحلیل آن می‏پردازد. حتّی ممکن است جمله‏ای از مؤلّف را به چندین شکل بنویسند و تا وصول به آخرین احتمالی که بتواند تمام زوایای نویسنده را بازگو کند، به پیش برود. در واقع می‏توان گفت که نویسنده بعد از پیمودن مسیرهای انحرافی، سرانجام راه خود را که همان رسیدن به انتهای متن است می‏یابد و اثر خود را می‏آفریند، یعنی هدف نویسنده رسیدن به پایان است. اما هدف اصلی منتقد رسیدن به پایان متن نیست، بلکه کار وی یک «حرکت جانبی و چرخشی» است. منتقد باید ابتدا آن انحرافات را با تحلیل‏های اصولی خود بیابد که این خود کار بسیار دشواری است و تا انتها نیز برود و در چند و چون آن بحث کند. هر انحرافی در واقع آغازی است که باید به انتها کشید و اینجاست که مسأله «چندباره‏نویسی» مطرح می‏شود. به عبارتی هر تغییری که توسط مؤلّف صورت گرفته است نیاز به تفسیر و بازنویسی دارد که در نتیجه «متن» نویسنده به «متون» فرضی تحلیلی گوناگونی تبدیل می‏شود. برای پی بردن به اهمیت کار منتقد به اشکال زیر توجه کنید:
به وضوح می‏توان گفت که کار منتقد ژنتیکی به مراتب دشوارتر از کار خود نویسنده است. همچنان که طرح‏های ذیل نشان می‏دهد، تولّد متن در زیر قلم مؤلّف مسیری نسبتا مستقیم در پیش دارد. البتّه نمی‏توانیم تلاش نویسنده و چرخش‏های جانبی وی را که (در شکل 1) با خطوط منحنی نقطه‏چین مشخص شده است، نادیده بگیریم. هریک از این انحناها بیانگر تلاش مستمری است که نویسنده در زمینه دستور زبان، سبک، انتخاب واژه، تحلیل سخن و غیره انجام می‏دهد. اما نهایتا بعد از تغییرات تردیدهای متعدد و به حاشیه‏رفتن‏های مداوم رگه اصلی کار مشخص می‏شود و متن بستر خود را بازمی‏یابد و برای تولّد مهیا می‏گردد. ولی کار منتقد ژنتیکی ابتدا جهت منحنی یا به اصطلاح «عمودی» به خود می‏گیرد و آن را هدف اصلی خود می‏سازد و تفسیری از هر یک از انحرافات نویسنده می‏سازد و با کنار هم قرار گرفتن این متن‏های عمقی متن افقی مؤلّف نیز خودبه‏خود تفسیر می‏شود.
4ـ نتیجه
«تولد» هیچ متنی بدون تلاش‏های ژنتیکی ممکن نیست. بهترین آثار نویسندگان مشهور دنیا در سایه همین سایش‏های ذهنی، خط‏خوردگی‏های مداوم، دوباره‏نویسی‏ها، تعویض‏ها و تغییرات شکل ظاهری نوشتار ایجاد شده است. اگر بخواهیم به ارزش‏های والای آثار یک نویسنده یا شاعر و همچنین به چگونگی تلاش نوشتاری آنها پی ببریم، لازم است علاوه بر بررسی ساختار اثر، به نحوه پیدایش آن نیز توجه کافی داشته باشیم و این مسیر نیست مگر با مطالعه و بررسی «نسخه خطی» که می‏تواند ما را به واقعیت‏های پنهان دنیای درونی مؤلّف رهنمون شود و احساسات و عواطف وی را که در روند پیدایش خشکیده‏اند، بنمایاند.
با توجه به نقش نقد ژنتیکی در تجدید روح پیدایش متن، چنین می‏توان گفت که این نقد هم‏زمان به «متن» و به نویسنده آن جان می‏بخشد و دید ما را به زمان انجام اثر نزدیک‏تر ساخته و پیدایش آنر املموس‏تر می‏کند. منتقد ژنتیکی نقش چندبعدی خود را در تحقق این هدف به کار می‏گیرد. وی در واقع به مثابه نویسنده‏ای است که علاوه بر خلق «چندباره» اثرش به تحلیل موضوعات جنبی متن نیز می‏پردازد.
به کارگیری روش‏های نقد ژنتیکی در آثار ارزشمند نویسندگان و شعرای کشورمان دریچه تازه‏ای بر ادبیات می‏گشاید، غنای بیشتری به آن می‏بخشد و ما را به گنجینه‏های پنهانی رهنمون می‏شود.
پی نوشتها:
1- Structuralisme
2- Formalisme
3- Textualitè
4- Critique gènètique
5- Manuscriptologie
6- Texte
7- Manuscrit
8- Ellipse
9- Avant-texte
10- Scriptural
11- Dètournement axial
12- Faire
13- Genèse
منابع
1- Essais de critique génétique; H. Louis, Flammarion, Paris, 1979.
2- L''+Eacute;criture et ses doubles, genèse et variation textuelle; D. Ferrer et J.L. Lebrave, Ed. SNRC, Paris, 1991.
3- Métamorphose du récit; R. Debray Genette, Seuil, Paris, 1988.
4- Revue internationale de critique génétique; ITEM, GENESIS, Archivos, Paris, 1992.
5ـ کلیات سبک‏شناسی: س. شمیسا؛ چاپ سوم، تهران: انتشارات فردوس، 1374.
6ـ نقد ادبی (جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی؛ عبدالحسین زرین‏کوب؛ 2 جلد، چاپ سوم، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1361.

تبلیغات