چکیده

نیچه، غریزه را تنها انگیختار حقیقی انسان بر می شمارد. در باور او شور فاصله، به خواست قدرت می انجامد. وجود سلسله مراتب، شوری می انگیزد برای فاصله گرفتن از برابری و همسطح گرایی. انسان با فریب زبان، در هر کرده ای کننده ای می بیند و می انگارد که اراده ای در کار است. حال آنکه جهان، روندی دگرگونی پذیر دارد و با نفی اراده آزاد باید بی گناهی را به جهان شوند بازگرداند تا انسان، کودک شود و از نو بیافریند. اساس جامعه باید چون داربستی باشد که ابرانسان را از آن، بالا بکشد.این فلسفه که دورنمای کلان زندگی بشر را ترسیم می کند و پیش درآمد آینده است، نمی تواند در قالب یک سیستم بگنجد. در نوشتار حاضر و در پاسخ به این سوال که خاستگاه سلسله مراتب انسانی و رده بندی ارزشی در اندیشه فریدریش ویلهلم نیچه برخاسته از چیست؟ تلاش شده در قالب پنج گفتار این فرضیه که خاستگاه سلسله مراتب انسانی و رده بندی ارزشی در نزد نیچه تحت تاثیر اندیشه خواست قدرت و شور فاصله می باشد به آزمون گذاشته شود.

تبلیغات