چکیده

هدف کلی این پژوهش، بررسی رابطه موانع مشارکت ورزشی زنان، با انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، و بی انگیزگی می باشد. در این پژوهش از نظریه خود عزمی و مدل توالی انگیزه به عنوان چارچوب تئوری استفاده شده است. جامعه آماری زنان شهر اصفهان بوده و نمونه آماری تحقیق شامل دویست و چهارده نفر(214N= ) از زنان بالای هیجده سال (ساکن منطقه ای درمرکزشهراصفهان)،که مشارکت خود را در برخی از فعالیتهای ورزشی گزارش داده بودند، می شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزه ورزشی، پرسشنامه موانع، و پرسشنامه مشارکت ورزشی استفاده شد. رابطه میان سه بعد انگیزه (انگیزه درونی، انگیزه بیرونی و بی انگیزگی) و موانع مشارکت (نبود وقت، نبود علاقه، ناآگاهی، مشکلات فردی/روانی، مشکلات مربوط به نداشتن همراه، نبود امکانات، نداشتن دسترسی به امکانات) از طریق رگرسیون چندگانه بررسی شد. برای مقایسه سه بعد انگیزه (انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، و بی انگیزگی) زنان با میزان مشارکت متفاوت از تحلیل واریانس چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد مشکلات فردی/روانی و نداشتن دسترسی به امکانات مسئول 21 درصد واریانس بی انگیزگی بودند. نداشتن علاقه، ناآگاهی، و نداشتن دسترسی مسئول17 درصد واریانس انگیزه بیرونی بودند. نداشتن علاقه نیز، مسئول12 درصد واریانس انگیزه درونی بود. همچنین میان نمرات انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، و بی انگیزگی افراد با چهار سطح مشارکت (روزانه، هفتگی، ماهانه، و گهگاهی) تفاوت معناداری (05/0P≤ ) مشاهده گردید. نتایج نشان می دهدکه موانع درون فردی ( نداشتن علاقه، ناآگاهی، مشکلات فردی روانی) با انگیزه فرد رابطه دارند و از آن طریق می توانند بر میزان مشارکت فرد در ورزش اثر بگذارند. در پایان پیشنهاد می شود برای درک بهتر موانع درون فردی و ارتباط آنها با دیگر میانجی های روانی، اجتماعی موثر بر انگیزه، که در ادبیات تحقیق بدان اشاره شده، تحقیق بیشتری انجام گیرد.

تبلیغات