آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

در بحث روش های تفسیری، مسئله «تفسیر به رای» پیوسته یکی از لغزشگاه های خطیر در امر تفسیر قرآن بوده است. خاستگاه این موضوع که بعضاً با عناوین مشابه دیگری همچون «قول به رای» یا «تکلم به رای»، از آن یاد می شود، مجموعه روایاتی است که در جوامع روایی و متون تفسیری فریقین نقل شده و همواره اندیشه مفسران را به خود مشغول ساخته است. لحن بسیار تهدید آمیز این روایات که از یک سو، عامل تفسیر به رای را تا سر حد کفر و مستوجب آتش دوزخ شدن پیش می برد و از سوی دیگر، نتیجه این نوع تفسیر را ولو صحیح، بدون ارزش و اعتبار علمی می داند، هر پژوهشگر مسلمانی را وامی دارد درباره سند و حدود دلالت روایات وارد در این زمینه تامل کند؛ به ویژه آنکه قرآن کریم با تعابیر مختلف نظیر «اَفَلا یَتَدَبَرُونَ الْقُرْآنَ...» (نساء:82 و محمد:22) و «کِتَابٌ اَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَبَرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَرَ اُولُو الالْبَابِ» (ص:29) و نظایر آن لزوم تدبر و تعمق در قرآن را به همگان گوشزد می کند. این بدان معناست که ما همان طور که مامور به تدبر در قرآن هستیم، باید خود را از آفت هولناک «تفسیر به رای» در امان نگاه داریم. مطمئناً اگر معنای تفسیر به رای واکاوی شود، خودبه خود مفهوم صحیح تفسیر و تدبر در قرآن روشن خواهد شد. این جستار بر آن است که به دو سؤال اساسی زیر پاسخ گوید:الف. روایات ناهی از تفسیر به رای و نظائر آن تا چه حد دارای اعتبار است؟ب. حدود دلالت این روایات و وجه تمایز تفسیر به رای از تدبر مورد تاکید قرآن چیست

تبلیغات