آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

"در مقاله حاضر، هدف آن بوده است که با اتکا بر دیدگاهى تطبیقى، پاسخى براى این پرسش فراهم شود که ارزشیابى آموزشى، طى دو قرن گذشته، چه وضعى داشته و چگونه تکوین یافته است. گرچه ترسیم چگونگى تکوین ارزشیابى آموزشى در ایران بر پایه تحلیل منابع موجود به عمل آمده است؛اما نظریه مدوس، استافل بیم و اسکریون(1988)در شناخت وضع ارزشیابى آموزشى در غرب، مبناى کار قرار گرفته است.تحلیل تاریخى مدوس، استافل بیم و اسکریون(1988)از تحول ارزشیابى آموزشى در غرب، آنان را به این جمع‏بندى رسانده است که ارزشیابى آموزشى، شش دوره را تجربه کرده است و آنان این دوره‏ها را با عناوین دوره‏هاى دگرگونى(1900-1800)، کارایى و آزمون(1930- 1900)، تایلرى(1945-1930)، معصومیت(1957-1946)، بسط(1972-1958)و حرفه‏اى شدن (1983-1973)طبقه‏بندى کرده‏اند. در ایران نیز ارزشیابى آموزشى در تعامل با سایر جوامع بشرى، طى همین دوره‏ها، تحول یافته؛ اما با آنچه در غرب گذشته، همسانى ندارد.تحلیل مدرک موجود نشان مى‏دهد که ارزشیابى آموزشى در ایران از ابتداى قرن نوزدهم میلادى(1179)تا کنون، هفت دوره را گذرانده است و مى‏توان آنها را با عناوین دوره‏هاى بى‏نیازى(1279-1179)، آگاهى(1309-1280)، تلاش رسمى(1324-1310)، دشوارى (1336-1325)، علاقمندى(1351-1337)، اقدام(1370-1352)و امیدوارى(1371 تا کنون)معرفى کرد.شایان ذکر است که این مرحله‏بندى به صورت تطبیقى صورت گرفته است و شک نیست که در یک نگاه تحلیلى، گسترده و نام دوره‏ها متفاوت خواهد شد. "

تبلیغات