چکیده

متن

"به تدریج که به ژرفای عصر اطلاعات و دانایی نزدیک می شویم و مشاغل سنتی از بین می روند، ما برای این که بتوانیم جای مناسبی در بازار کار بیابیم و در «اقتصادهای ابرانسانی» بهره ور باشیم، باید به سوی مهارتهایی برویم که قابل ماشینی شدن نباشند. در بسیاری از موارد، افراد به دنبال شغلهای موجود نخواهند رفت، بلکه آنها را با تعریف مسئله هایی که با مهارتهای ابرانسانی شان قابل حل باشد، ابداع خواهند کرد؛ مهارت هایی مانند اکتشاف، خلاقیت و تاثیرگذاری.
سه حوزه کلیدی برای طراحی ابر شغلهای آینده (HYPER JOBS) عبارتند از: انرژی، دست کاری مواد و احیای انسان.
در حوزه انرژی، بویژه ترویج اقتصاد بدون نفت و کسب وکار انرژی های جایگزین می تواند دستمایه طراحی ابرشغلها باشد. به برکت پیشرفت علم و فناوری، هیچ یک از صنایع آینده از دستکاری مواد در امان نخواهند بود و این نیز به نوبه خود یعنی انبوهی از فرصتها برای طراحی ابرشغلها. گذشته از همه اینها، ما انسانیم و باید از کار و زندگی لذت ببریم و بنابراین، شادابی روانی یا بهبود آن نیز حوزه وسیعی است که در آینده میزبان ابرشغلهای جدید خواهد بود. این ابرشغلها، افزایش شادابی روانی و حیات روحانی انسانها را نشانه خواهند گرفت و به انسانها کمک خواهند کرد تا توانمندیهای ابرانسانی شان را تقویت کنند.
نوشتاری که پیش رو دارید، می کوشد با تبیین ویژگیهای ابرشغلها و حوزه های اصلی ظهور آنها، چهار اصل کلیدی طراحی ابرشغل ها را نیز برملا کند.

روزگار مشاغل سنتی سپری شده است. اما گونه های بسیار جدیدتر و بهتری از شغلها در شرف پیدایش هستند: ابرشغلها.
«ابرشغلها» به گونه های کاملاً جدیدی از کار اطلاق می شود. این شغلها، مهارتها و تواناییهای منحصربه فرد و غیر قابل ماشینی شدن انسان را تقویت می کنند، و پیشران جامعه جهانی در حال ظهور به شمار می آیند. فناوری به خودی خود، «قاتل» مشاغل است. منظور اصلی از به کارگیری ابزارها، ماشین ها و سامانه ها این است که کارها ساده تر، سریعتر و بهتر از آنچه که انسان بدون ابزار می تواند، انجام شوند. کارکنان یقه سفید (آنهایی که در دفاتر مرکزی اداره ها و شرکتها کار می کنند) ممکن است خیلی نگران نباشند، اما مشاغل خدماتی آنها ـ که اتفاقاً نیازهای فنی و فکری پیچیده ای دارند ـ در معرض حملات تازه ی فناوری قرار گرفته اند.
ما هرروز نشانه های جدیدی مبنی بر نابودی مشاغل خدماتی در سازمانها و شرکتها دریافت می کنیم. منشی های پاسخگوی تلفن با سامانه های تشخیص صدا و پاسخ، بلیت فروشان فرودگاه ها با کیوسک های صدور بلیت، و وظایف مدیران میانی با نرم افزارهایی جایگزین می شوند که روز به روز پیچیده تر می شوند.
فکری ترین و فنی ترین شغلها نیز در فهرست قربانیان قرار دارند. به عنوان نمونه، شغل هایی چون تدریس در دانشگاه و طراحی نرم افزار را در نظر بگیرید که از شغلهای خوب و باکلاس دنیای امروز به شمار می آیند. دانشگاههای مفلس، هزینه به کارگیری استادان را با استفاده از استادیارها و برنامه های آموزش از راه دوری که کارآیی علمیِ مدرسان را افزایش می دهند، پایین می آورند. به زودی سامانه های آموزشی تمام رایانه ای، در بعضی از حوزه ها از راه می رسند.
«کارکنان دانشی» هم چون طراحان نرم افزار نیز با انقراض به وسیله ماشین ها روبه رو هستند. طراحی نرم افزار احتمالاً بیش از سایر مشاغل فنی قابلیت خودکارشدن دارد. ابزارهای برنامه نویسی، پیوسته به گونه ای ساخته می شوند که بهره وری برنامه نویسان را بالا ببرند. در مقایسه با گذشته، امروزه افراد کمتری برای نوشتن یک برنامه نرم افزاری معین لازم است.
روندهای اجتماعی نیز روی درآمد بالقوه طراحان نرم افزار تاثیر می گذارند. به عنوان مثال، «جنبش منبع باز» که روز به روز محبوبتر می شود، هم اکنون پیش تازی مایکروسافت را در طراحی سیستم های عامل و نرم افزارهای تجاری، مانند واژه پرداز، هدف قرارداده است. این شرایط برای مردم، بسیار عالی است، اما برنامه نویسان منبع باز اغلب برای کارهایی که انجام می دهند مزدی دریافت نمی کنند. آنها بدون دریافت دستمزد، روی برنامه های منبع باز کار می کنند، چون شغل اصلی شان چیز دیگری است. سوال این جاست که اگر جنبش منبع باز با همین شتاب جلو برود و شرکتهایی مثل مایکروسافت را هم درنوردد، چه آینده ای در انتظار شرکتهای نر م افزاری خواهد بود؟
فرقی نمی کند در چه سطحی از آموزش و قدرت فکری باشیم ... یقه سفیدها، آنطور که ما می شناسیم و در ادارات و شرکتها می بینیم، به گونه های در حال انقراض پیوسته اند_
مشاغل ابرانسانی، قاعده شکنی خواهند کرد. در آینده، افرادی که در این مشاغل قرار می گیرند، تا جایی که بتوانند از نیروها و ظرفیت ماشین ها استفاده خواهند کرد تا بتوانند شایستگیهای غیر قابل ماشینی شدن خود را تقویت کنند و تنها به کارهایی بپردازند که ماشین ها در آن حرفی برای گفتن ندارند.
"

تبلیغات