آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

اگـر بتوان ادبـیات را آیـینة جامـعه دانسـت که در آن فــراز و فـرود فرهــنگ و انـدیشـه بازتابانده می‌شود، سنّت‌پذیری و سنّت‌گذاری و نیز سنّت و نوآوری در آن جایگاه بارزی دارد. برای شناخت هر چه بیشتر این جایگاه، مباحث جریان‌شناسی ادبی، به‌خوبی می‌تواند پژوهشگر را با عوامل برون‌ساخت و درون‌ساخت ادبیات، «تحوّل» در چارچوب پویایی و «انحطاط» در چارچوب ایستایی و دلایل این پویایی و ایستایی آشنا کند. جریان‌شناسی ادبی، بررسی شناخت فرایند در حال تحوّل ادبیات از سنّت به سوی نوگرایی است. چون شعر مشروطیّت با بافت اجتماعی، سیاسی و انقلابی این دوره پیوند نزدیکی دارد، به مثابه آیینه‌ای بازتابندة واقعیّتهای جامعة آن روز است، شعر دورة گذار و انتقال است و حدّ واسط بین سنّت و نوگرایی به شمار می‌رود، جریان‌شناسی شعر این دوره اهمیّت و ضرورتی خاص می‌یابد؛ به‌ویژه که مشروطیّت بارزترین نمود آغاز تحوّل از سنّت به نوگرایی است. از ضرورتهای جریان‌شناسی شعر مشروطیّت، آشنایی با پیشینة تاریخی جریان‌شناسی شعر این دوره، پرداختن به اصول و مبانی نظری شعر مشروطیّت، توجّه به پیوندهای جریان‌شناختی بین شعر مشروطیّت و انقلاب مشروطیّت و عوامل موثّر در این بررسیها و پژوهشهاست. جریان‌شناسی شعر مشروطیّت و دیگر دوره‌هایی که ویژگیهایی همانند این دوره دارد، پژوهشی بایسته است که در مطالعات دورة معاصر جایگاه ارزنده‌ای دارد.

تبلیغات