آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۳

چکیده

متن

طرح شبهه جذر اصم در حوزه فلسفی اصفهان مسبوق به تاریخ پر فراز و نشیب این مسئله نزد حکما و متکلمان پیشین است. مسئله در این دوره از جهات متعددی چون روی آورد حکما، تقریر شبهه و راه‏حلها، ویژگیهای معینی دارد که آن را از دوره‏های سابق متمایز می‏کند. میرداماد از مؤثرترین حکمای این دوره، غیر از تک نگاره‏ای که در تحلیل معما نگاشته است در اثر بسیار معروف خود، الافق المبین، نیز به طرح مسئله پرداخته است.
غالب حکمایی که در ین دوره به طرح معمای جذر اصم پرداخته‏اند به مدرسه ملارجبعلی تبریزی متعلقند. از ملاصدرای شیرازی سخنی در خصوص معمای یاد شده یافته نشده است و پیروان وی کمتر علاقه‏ای به آن نشان داده‏اند. غیر از میرداماد، کسان دیگری چون مراد بن علی خان تفریشی، آقا حسین خوانساری، محمد بن عبدالفتاح تنکابنی، سید فضل‏الله استرآبادی و جیلانی اصفهانی در تحلیل معمّای جذر اصم سخن گفته‏اند.
1 - ویژگیهای طرح معمای جذر اصم در حوزه اصفهان
معمای جذر اصم که ساده‏ترین شکل آن گزاره «هر سخن من اینک دروغ است» می‏باشد در حالیکه گوینده آن تا سخنی دیگر نگفته باشد؛ تاریخ پرفراز و نشیبی در فرهنگ اسلامی دارد. گفتارهایی که نگارنده تاکنون در مجله وزین خردنامه صدرا ارائه کرده است، ماجرای معمای جذر اصم را نزد متکلمان1، منطق دانان سده هفتم2 و حکیمان حوزه فلسفی شیراز3 گزارش کرده است. گزارش آراء و مواضع حکیمان دوره اصفهان، موضوع گفتار حاضر است و مراد از «حکیمان دوره اصفهان» صرفا متفکران متوطن در اصفهان نیست، بلکه حکیمانی که یا ارکان حوزه فلسفی اصفهان هستند و یا از آنها متأثرند، مورد نظر واقع شده‏اند.
طرح معمای جذر اصم در این حوزه ویژگیهای معرفتی و روش شناختی خاصی دارد:
یک ـ حکیمان این دوره وارث فرهنگ غنی دوره‏های پیشین هستند.
دانشمندان سلف از جاحظ و فارابی تا خفری و بخارایی، این معما را مورد تحلیل قرار داده و به تعبیر میرداماد «هر کس در تعبیر معمّا صورتی و تقریری را طرح کرده و در حلّ آن برون شدی و تدبیری را به میان آورده است»4.
بررسی تطبیقی / تاریخی آراء پیشینیان، حکیمان دوره اصفهان را در شناخت عمیقتر معما و ابعاد آن تواناتر ساخته است.
پیش از این، بررسی تطبیقی / تاریخی معمای جذر اصم در حوزه شیراز به صورت سنّت روشی در تحلیل این معما درآمده بود و حکمای اصفهان نیز به طریق آنها پایبند شدند.
دو ـ مواجهه و روی آورد حکیمان این دوره نه مانند متکلمان است و نه مانند منطق دانان سده هفتم. متکلمان براساس این انگاره که معمای جذر اصم ساختاری حقیقتا تناقض آمیز دارد و لذا برون شدی از آن نمی‏توان یافت، آن تحقیق / معمای جذر اصمّ نزد حکمای دوره اصفهان
میرداماد، غیر از تک نگاره‏ای که در تحلیل معما نگاشته است در اثر بسیار معروف خود، الافق المبین، نیز به طرح مسئله پرداخته است.
را ابزاری کرده‏اند در ابطال نظریات رقیب. در میان منطق دانان، فارابی نیز چنین موضعی دارد و بر آن است که معمای جذر اصم قیاس مؤلف از مقدمات متقابل است و ارسطو نظریات رقیب را با ارجاع به آن نقد کرده است.5
منطق دانان قرن هفتم، معما را متضمن تناقض نمی‏دانستند بلکه آن را موهم تناقض می‏انگاشتند. موضع منطق دانان در مواجهه با آن موضع منطقی بوده است. آنها معمای جذر اصم را در فن مغالطه طرح می‏کردند و با به کار بردن مهارت منطقی خود به تحلیل آن می‏پرداختند و به همین جهت کمتر تحلیلهای فلسفی و فرامنطقی به میان می‏آمد.
روی آورد حکیمان دوره اصفهان از گونه‏ای دیگر است آنها برخلاف متکلمان معما را دارای ایهام تناقض و نه حقیقتا تناقض یافتند، ولی برخلاف منطق دانان سده هفتم با روی‏آورد کلامی / فلسفی به تحلیل مسئله پرداختند و به همین دلیل، تحلیلهای فلسفی و فرامنطقی فراوانی را به میان آوردند. آنها شبهه جذر اصم را در تحلیل مناط صدق قضایا به ویژه قضایای حقیقیه مطرح کردند: اگر براساس نظریه مطابقت با واقع،6 صدق قضایای حقیقی، مطابقت آنها با نفس الامر است، صدق گزاره «کل کلامی فی هذه الساعة» را چگونه می‏توان تفسیر کرد؟ صدق این گزاره مستلزم کذب آن است و کذب آن مستلزم صدقش است. در پرتو چنین معمایی است که مفهوم نفس الامر- مطابق قضایای حقیقی - تفسیرهای گوناگونی یافته و از نظریه عقل مفارق خواجه نصیرالدین طوسی 7 تا «ظرف اعتباری مطلق ثبوت و تحقق» علامه طباطبائی8 رسیده است.
سه ـ در حوزه فلسفی اصفهان تنها به طرح این معما بسنده نشده است و معماهای دیگری نیز صورت بندی شده است و در مواردی شبهه و معمائی نوین طراحی شده و مورد بحث قرار گرفته است، مانند شبهة المرکب که توسط محمد بن حسن شروانی (متوفی.1098 هـ . ق.) از پیروان مدرسه فلسفی ملا رجبعلی تبریزی صورتبندی شد و توسط معاصر وی، محمد هادی فرزند معین‏الدین محمد شریف شیرازی مورد نقادی قرار گرفت و شروانی نقدوی را پاسخ گفت و شریف شیرازی پاسخ وی را مجددا نقد کرد.9
چهار ـ سنت تک نگاره نویسی در خصوص معمای جذراصم که از حوزه فلسفی شیراز آغاز شده است، در این حوزه نیز تداوم یافته است. «قسطاس فردیه» میرداماد، «کدالقلم فی حل شبهة جذر الاصم» شیخ محمد علی بن ابیطالب جیلانی (متوفی.1181 هـ . ق.) معروف به زاهدی اصفهانی و «رساله فی حل شبهة جذر الاصم» محمد سراب تنکابنی (متوفی.1124 هـ . ق.) نمونه‏هایی از این تک نگاره‏ها است.
پنج ـ تأکیدی که منطق‏دانان قرن هفتم در خصوص فن مغالطه از جهت کاربردی کردن آن داشتند، نزد حکمای حوزه اصفهان نیز تداوم پیدا کرد. در این دوره، دانشمندان معماهای منطقی را جمع‏آوری و طبقه‏بندی کردند و آنها را به صورت رساله‏های تک نگاره پرداختند.
این رساله‏ها موضوع شرح، حاشیه و درس و بحث قرار گرفت. «رساله مغالطات» فضل‏الله استرآبادی نمونه‏ای از این رساله‏ها است. بخارایی نیز رساله «المغالطات الغریبة»10 را پرداخت که توسط فرزند وی شرح یافت و موضوع درس قرار گرفت. 11 در غالب این رساله‏ها، معمای جذر اصم جایگاه خاصی دارد.
2 - حکیمان صاحب موضع در این موضوع
حکیمانی که در تحلیل معمای جذر اصم در حوزه فلسفی اصفهان سخن گفته‏اند، فراوان هستند. میرداماد، مراد بن علی خان تفریشی، آقا حسین خوانساری، میر فضل‏الله استرآبادی، محمد سراب تنکابنی، جیلانی اصفهانی، شروانی و ملاعبدالله جیلانی بارهوی از کسانی هستند که در این موضوع به تفصیل سخن گفته‏اند.
فارابی بر آن است که معمای جذر اصم قیاس مؤلف از مقدمات متقابل است و ارسطو نظریات رقیب را با ارجاع به آن نقد کرده است.
1- میرداماد. حکیم استرآبادی ملقب به «معلم ثالث» (د.1041) که استاد و مراد ملاصدرای شیرازی بوده است، مبنای خاصی در گشودن معمای جذر اصم دارد. وی چنانکه خود در الافق المبین یاد آورد شده است، تک نگاره‏ای در حل معمای جذر اصم پرداخته است. البته اثری از این تک نگاره در فهرستها و یادنامه‏های مربوط پیدا نشد.
موضع وی را در الافق المبین نیز می‏توان یافت. دیدگاه میرداماد در تحلیل این معمّا به دلیل اهمیت و تأثیر وی؛ در گفتاری مستقل ارائه خواهد شد.
خلاصه برون شدی که میرداماد ارائه می‏دهد، تأملی است در کیفیت خودارجاعی و خودستیزی جمله «کل کلامی کاذب». وی با تفکیک دو حیثیت در این گزاره به حل معما پرداخته است: خودارجاعی این گزاره، یعنی اینکه خودِ گزاره، فردی از موضوع خود و حتی تنها فرد آن باشد و حکم خود بر خود سرایت کند، وقتی است که گزاره را بدون خصوصیت محمول آن لحاظ کنیم اما بالحاظ آن، خودارجاعی گزاره منتفی می‏شود و لذا با توجه به ویژگیی محمولِ این گزاره نه از صدقش، کذبش لازم می‏آید و نه کذبش مستلزم صدقش می‏گردد.12
2- مرادبن علی خان تفریشی (965-1051 هـ . ق.) در دو اثرش به تحلیل معما پرداخته است. وی تک نگاره‏ای در این خصوص نگاشته که آن را پایان بخش کتاب «الانفعالیه» قرار داده است.13
همچنین در «انموذج الموسوی» نیز از شبهه جذر اصم بحث کرده است.14 مولی تفریشی از شاگردان شیخ بهایی و میرزا ابراهیم همدانی است.
3- میر فضل الله استرآبادی فرزند سید محمد کیا حسینی معاصر با حکومت شاه طهماسب صفوی و از شاگردان شیخ احمد اردبیلی (د.993).15 وی رساله‏ای در حل مغالطه‏های منطقی دارد. رساله مشتمل بر یک مقدمه و سه باب است که در مقدمه تعریف مغالطه و طبقه‏بندی معروف اسباب مغالطه را بیان می‏کند و آنگاه مغالطه‏های منطقی رایج را در یک طبقه‏بندی سه گانه موضوع سه باب رساله قرار می‏دهد. یازدهمین مغالطه در باب دوم شبهه جذر اصم است. وی تقریر ساده «کل کلامی فی هذه الساعة کاذب» را به میان آورده و هفت راه‏حل پشینیان را بدون ذکر نام صاحبان آن آراء گزارش و نقادی کرده است. در این رساله نه تنها راه‏حلی از نویسنده یافت نمی‏گردد بلکه اساسا پیشرفتی نسبت به طرح مسئله در حوزه شیراز نیز دیده نمی‏شود.16
4 - آقا حسین خوانساری (1016-9/1098) فقیه و فیلسوف معروف در مدرسه ملارجبعلی تبریزی (د.1070) تربیت یافته است.17 وی در حواشی خود بر حاشیه قدیم دوانی بر شرح جدید (قوشچی) تجرید الاعتقاد به طرح این معما پرداخته است. اگر چه دوانی در حاشیه قدیم معما را طرح نکرده است اما خوانساری می‏گوید: به دلیل اینکه محشی در حاشیه جدید آن را طرح کرده است، نیکو است که ما نیز به آن بپردازیم.
وی تمام مباحث دوانی در حاشیه جدید را گزارش می‏کند و آنگاه راه حل دوانی در گشودن معما را مورد نقادی قرار می‏دهد. خوانساری پس از نقد موضوع دوانی، راه‏حل خود را ارائه می‏دهد که در واقع ترمیم و بازسازی راه‏حل دوانی است. وی در حواشی المحاکمات بین شرحی الاشارات تصریح می‏کند که بهترین راه حل معمای جذر اصم، پاسخ دوانی است.
خوانساری در انتهای گفتار خود به گزارش و نقد دو راه حل علامه خفری و نیز دو راه حل یکی از معاصران خود پرداخته است.18 نگارنده پیش از این، راه حل خوانساری را گزارش کرده است.19
5 - محمد بن عبدالفتاح تنکابنی مازندرانی مشهور به محمد سراب (متوفی.1124) تک نگاره‏ای در معمای تحقیق / معمای جذر اصمّ نزد حکمای دوره اصفهان
حکیمان دوره اصفهان برخلاف متکلمان معما را دارای ایهام تناقض و نه حقیقتا تناقض یافتند، ولی برخلاف منطق دانان سده هفتم با روی‏آورد کلامی / فلسفی به تحلیل مسئله پرداختند. آنها شبهه جذر اصم را در تحلیل مناط صدق قضایا به ویژه قضایای حقیقیه مطرح کردند.
جذر اصم دارد که در خصوص این رساله به تفصیل سخن خواهد رفت.
6- شیخ محمد علی فرزند شیخ ابیطالب جیلانی معروف به زاهدی اصفهانی (متوفی.1181) نیز تک نگاره‏ای در تحلیل معمای جذر اصم پرداخته است. نام رساله وی کدالقلم فی حل شبهة جذرالاصم است که نباید آن را با رساله‏ای به همین نام از سید ظهور حسین هندی، از دانشمندان سده اخیر، اشتباه کرد که البته رساله دوم با عنوان الدرر المنتظم فی حل جذر الاصم چاپ شده است.20
7- شیخ عبدالله جیلانی از دانشمندان اواخر عهد صفویه در رساله‏ای که به گزارش و تحلیل نقادیهای آراء منطقی اختصاص دارد به طرح معمای جذر اصم پرداخته است. این رساله مشتمل بر 44 تشکیک است. تشکیک بیست و سوم، نخستین تشکیک باب تصدیقات، معمای جذراصم است. وی شبهه را به عنوان ردّ جامعیت تعریف خبر «قولٌ یصح أن یقال‏لقائله إنه صادق اؤ کاذب»21 طرح کرده و پاسخ گفته است. تقریر وی از معما، همان صورت ساده متداول در حوزه اصفهان است؛ اما روی آورد مؤلف به معما مانند سایر حکمای اصفهان نیست وی دو راه حل در گشودن معما ارائه کرده است، راه حل نخست را که تأملی در تعریف خبر است خود مخدوش و ضعیف دانسته و پس از اشاره به صورت تقویت شده معما، راه حل دیگری را ارائه می‏کند و آن را نیز با رمز «تأمل» که حکایت از محل تردید و تأملی بودن دارد به پایان برده است. وی اشاره کرده است که علاوه بر پاسخهای یاد شده، شش پاسخ دیگر نیز دارد. این رساله در مجموعه منطق و مباحث الفاظ چاپ شده است.22 نسخه‏ای از این رساله در کتابخانه عمومی اصفهان وجود دارد که حاوی حواشی بسیار سودمندی از نویسنده است که متأسفانه در چاپ نیامده است.23
8 - محمد بن حسین مشهور به فخرالدین الحسینی مؤلف رسالة فی قواعد المناظر، نیز این معما را مورد بحث قرار داده و دو راه حل بر آن آورده است که مبتنی بر تفکیک دو جهت قضیه است یکی بر حسب خصوصیت و دیگری بدون توجه به خصوصیت.
3 - تحلیلِ محمد سراب تنکابنی
محمد بن عبدالفتاح تنکابنی معروف به محمد سراب، فقیه، اصولی و حکیم شیعی است که در مدرسه فلسفی ملارجبعلی تبریزی تربیت یافته24 و در نیمه دوم دوره اصفهان می‏زیسته است. وی شاگرد میرزا محمد باقر سبزواری (متوفی.1090) آقا حسین خوانساری (متوفی.1099)، ملامحمد تقی مجلسی (متوفی.1070) و محمد بن حسن شروانی(د.1098) است.25 بیش از سی رساله در معارف گوناگون تفسیر، کلام، فلسفه، فقه، اصول، منطق، و هندسه از وی گزارش شده است.26
وی تک نگاره‏ای در حل معمای جذراصم دارد که، به
شیخ عبدالله جیلانی دو راه حل در گشودن معما ارائه کرده است، راه حل نخست را که تأملی در تعریف خبر است خود مخدوش و ضعیف دانسته و پس از اشاره به صورت تقویت شده معما، راه حل دیگری را ارائه می‏کند و آن را نیز با رمز «تأمل» که حکایت از محل تردید و تأملی بودن دارد به پایان برده است.
نظر نگارنده از جهت انتقال مباحث مربوط به این معما از حکیمان به اصولیان متأخر، حائز اهمیت فراوان است. مؤلفان گرانقدر اعیان الشیعه 27 و طبقات اعلام الشیعه 28 که در خصوص تنکابنی سخن گفته‏اند به این اثر اشاره‏ای نکرده‏اند، اما برخی از گزارش کنندگان زندگی وی به آن اشاره کرده‏اند.29
تاکنون تنها یک نسخه از این رساله شناسایی شده است که به کتابخانه اهدائی مرحوم مشکوة به دانشگاه تهران تعلق دارد.30
الف) تقریر معمّا
تنکابنی در تقریر معمّا، نسبت به دیگر حکیمان دوره اصفهان دقتی وافر دارد. وی معمای دروغگو را با دو روایت ذکر می‏کند: روایت نخست، صورت تقویت شده معماست که نخستین بیان آن توسط کاتبی قزوینی به میان آمده است. براساس این روایت که آن را تقریر «غدی» و «امسی» نیز می‏خوانند، اگر کسی امروز بگوید: «آنچه فردا خواهیم گفت دروغ است» و فردا نیز بگوید «آنچه دیروز گفته‏ام راست است» و او در این دو روز سخنی دیگر نگوید در این صورت اجتماع صدق و کذب در جمله واحد لازم می‏آید. و آن مستلزم اجتماع نقیضین است.
تقریر دوم تنکابنی، صورت ساده و متداول معما است «هر آنچه در این ساعت می‏گویم باطل است». البته تنکابنی از سر دقت شرطی را بر این روایت می‏افزاید: اگر مراد گوینده این جمله از «هر آنچه می‏گویم» همین جمله باشد، در این صورت است که اجتماع نقیصین لازم می‏آید.
تنکابنی در بیان معمای جذر اصم، علاوه بر مشکل اجتماع صدق و کذب و به تبع آن اجتماع نقیضین، مشکل دیگری را نیز مورد توجه قرار می‏دهد که به منزله نقد بسیاری از راه‏حلهای ارائه شده در حوزه فلسفی شیراز قابل طرح است: جمله تام، یا خبر است یا انشاء. جمله «کل کلامی‏فی‏هذه‏الساعة‏کاذب»نه‏انشاءاست و نه خبر. بنابراین تقسیم‏بندی جمله تام به خبر و انشاء، حاصر نیست.
وی در حواشی خود بر تقریر دوم به راه حل جرجانی اشاره می‏کند. جرجانی با تکیه بر اصل عدم ورود اشاره در مشارٌالیه بر آن است که گزاره کل کلامی کاذب، خود ارجاع نیست؛ زیرا این گزاره نمی‏تواند مصداقی از موضوع خود باشد. تنکابنی بدون آنکه به نام جرجانی اشاره کند به این توضیح بسنده، می‏کند: صحت اینکه این جمله می‏تواند مصداقی از موضوع خود باشد و اساسا مصادیق موضوع قضیه می‏تواند در همین قضیه منحصر گردد، یعنی اینکه تنها مصداقِ موضوع قضیه خود گزاره باشد، بی‏نیاز از توضیح است. البته اصولیان متأخر با تمایز اعتبارات لاحقه و سابقه خودارجاعی این قضیه را بیشتر تحلیل کرده‏اند و در واقع نشان داده‏اند که مدعای تنکابنی چندان هم بی‏نیاز از توضیح نیست.
از نظر تنکابنی آنچه در تعریف خبر به صدق و کذب پذیری به منزله ملاک معتبر است، احتمال صدق و کذب بر حسب نوع است با قطع نظر از خصوصیات فردی؛ اما با توجه به خصوصیات فردی آن ممکن است نه صادق باشد و نه کاذب.
تحقیق / معمای جذر اصمّ نزد حکمای دوره اصفهان
ب) حل معما
تنکابنی در حل معما دو تدبیر را به میان می‏آورد: راه حل نخست، نفی عمومیت تعریف خبر به صدق و کذب پذیری و انکار حاصریت تقسیم خبر به صدق و کذب است. چرا نتوان گفت که مَقْسم در تقسیم خبر به صادق و کاذب و معّرف در تعریف خبر به صدق و کذب پذیری خبر متداول و شایع نزد توده مردم است. خبر رایج در زبان عرف یا صادق است و یا کاذب، این سخن به معنای نفی خبری که نه صادق باشد و نه کاذب، نیست.
تنکابنی با این توضیح بر آن است که سرّ استلزام صدق گزاره یادشده، کذبش را در صدق و کذب ناپذیری آن بداند. بسیاری از راه‏حلهای پیشینیان بر انکار صدق و کذب پذیری معماست. اما آنها در تفسیر اطلاق خبر بر آن، سخن روشنی ندارند. صدق و کذب ناپذیری قضیه «کل کلامی کاذب» را چگونه باید توضیح داد؟ بیان تنکابنی این است که در این مورد با خروج تخصصی روبرو هستیم و نه خروج تخصیصی و نقض قانون عام منطقی. گزاره یاد شده خبر است اما نه از قسمِ اخباری که یا صادق است یا کاذب.
چنانکه روشن است تنکابنی در این پاسخ نسبت به بیان دوانی در نهایة الکلام، سخنی به غایت سُست دارد. دوانی صدق و کذب ناپذیری معما را از طریق تفکیک ساختار صوری و محتوایی توضیح داده است.31 به همین دلیل تنکابنی به ارائه راه حل دیگری می‏پردازد که آن نیز متأثر از دوانی است.
از نظر وی آنچه در تعریف خبر به صدق و کذب پذیری به منزله ملاک معتبر است، احتمال صدق و کذب بر حسب نوع است با قطع نظر از خصوصیات فردی؛ اما با توجه به خصوصیات فردی آن ممکن است نه صادق باشد و نه کاذب. این راه حل که در اساس همان تمایز ساختار صوری / دستوری از ساختار معنایی دوانی است، بیان دیگری از تعبیر میرداماد نیز هست که در ابتدای این نوشتار ذکر شد.
وی سپس به گزارش و نقد برخی از بهترین راه حلهای پیشینیان پرداخته است. ابتدا بیان خواجه نصیرالدین طوسی در نقد التنریل (تعدیل المعیار) مبتنی بر اصل تغایر خبر و مخبرٌ عنه در صدق و کذب پذیری را آورده و بر راه حل خواجه طوسی دو انتقاد عمده وارد کرده است.
انتقاد اول وی این است که راه حل خواجه طوسی بر صورت ساده شبهه ناظر است و از حل صورت تقویت شده آن (امسی و غدی) عاجز است. انتقاد دوم، بیان نمونه‏های نقضی است که اگر کسی گوید «هر سخن من اینک فارسی است» به شرط آنکه هیچ جمله دیگری نگفته باشد، جمله‏ای است خبری و صادق در حالیکه تغایر خبر و مخبرٌ عنه وجود ندارد.
راه حل دیگر که مورد نقادی تنکابنی قرار می‏گیرد، بیان ابن کمونه است. ابن کمونه حصر قضیه در صادق و کاذب را، مطابق گزارش تنکابنی، انکار می‏کند و تمایز خبر از غیر خبر را به احتمال صدق و کذب می‏داند و نه اینکه بالفعل یا صادق است یا کاذب.
تنکابنی پاسخ ابن کمونه را بهتر از پاسخ خواجه طوسی یافته است و در تمایز راه حل خود نسبت به آن دو تنها به این نکته اشاره می‏کند که بدون آشنایی با آن پاسخها و حتی دیگر پاسخها با مبنای خاص خود به دفع شبهه پرداخته است. با توجه به اینکه دیدگاههای خواجه طوسی و تنکابنی پیش از این توسط نگارنده به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است از ذکر و توضیح آنها خودداری می‏شود. که در نهایت گزارش و نقادی از دو راه حل یکی از معاصران وی در پاسخ به هر دو تقریر معما پایانبخش رساله اوست.
مراد از «حکیمان دوره اصفهان» صرفا متفکران متوطن در اصفهان نیست، بلکه حکیمانی که یا ارکان حوزه فلسفی اصفهان هستند و یا از آنها متأثرند، مورد نظر واقع شده‏اند.
تأکیدی که منطق‏دانان قرن هفتم در خصوص فن مغالطه از جهت کاربردی کردن آن رفت، نزد حکمای حوزه اصفهان نیز تداوم پیدا کرد. در این دوره، دانشمندان معماهای منطقی را جمع‏آوری و طبقه‏بندی کردند و آنها را به صورت رساله‏های تک نگاره پرداختند.
در حوزه فلسفی اصفهان میرداماد، مراد بن علی خان تفریشی، آقا حسین خوانساری، میر فضل‏الله استرآبادی، محمد سراب تنکابنی، جیلانی اصفهانی، شروانی و ملاعبدالله جیلانی بارهوی، از کسانی هستند که در این موضوع به تفصیل سخن گفته‏اند.
تنکابنی در تقریر معمّا، دو روایت ذکر می‏کند: اگر کسی امروز بگوید: «آنچه فردا خواهیم گفت دروغ است» و فردا نیز بگوید «آنچه دیروز گفته‏ام راست است» و او در این دو روز سخنی دیگر نگوید در این صورت اجتماع صدق و کذب در جمله واحد لازم می‏آید. و آن مستلزم اجتماع نقیضین است.
تقریر دوم تنکابنی، صورت ساده و متداول معما است «هر آنچه در این ساعت می‏گویم باطل است». البته تنکابنی از سر دقت شرطی را بر این روایت می‏افزاید: اگر مراد گوینده این جمله از «هر آنچه می‏گویم» همین جمله باشد، در این صورت نیز اجتماع نقیصین لازم می‏آید.
پاورقیها:
13 - الذریعه، ج 2، ص 401، ش 1608.
 
17 - درخصوص احوال، آراء و آثار آقا حسین خوانساری ر.ک. امین سید محسن، اعیان الشیعه، ج 6، ص 149-148.
 
19 - فرامرز قراملکی احد. «آقا حسین خوانساری و معمای جذر اصم». خردنامه صدرا، ش 10.
 
11 - دو نسخه خطی این رساله به شماره 12145 و 1104 به کتابخانه آستان قدس رضوی متعلق است.
 
16 - فضل‏الله استرآبادی، رسالة فی المغالطات، نسخه خطی متعلق به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، به شماره 7/1643، نگارش به سده 11.
 
12 - الافق المبین، ص 25.
 
15 - در خصوص احوال و آراء استرآبادی مراجعه کنند به: آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه؛ احیاء الداثر من القرن العاشر، تحقیق علی نقی منزوی، انتشارات دانشگاه تهران، ص 181 و سید محسن امین، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، دارالتعارف المطبوعات بیروت، ج 8، ص 401.
 
18 - آقا حسین خوانساری، فی حل شبهة جذرالأصم، مقدمه و تصحیح‏احد فرامرزقراملکی،خردنامه‏صدرا،ش10،بهار1377.
 
10 - نسخه خطی این رساله به شماره 21.22 به کتابخانه آستان قدس رضوی متعلق است.
 
1 - فرامرز قراملکی، احد. «معمای جذر اصم نزد متلکمان»، خردنامه صدرا، ش 5 و 6، پاییز و زمستان 1375، ص 73-67.
 
14 - همان، ص 408، ش 1632.
 
23 - نسخه خطی، با حواشی منه رحمه‏الله، کتابخانه عمومی اصفهان ردیف 100 رساله پنجم.
 
2 - همو. «معمای جذر اصم نزد منطق دانان قرن هفتم»، خردنامه صدرا، ش 7، بهار 1376، ص 79-68.
 
28 - طبقات الاعلام الشیعه، قرن 12، ص 673-671.
 
29 - سمائی حائری محمد، بزرگان رامسر، قم، 1361، ص148-132.
 
24 - ر.ک به: کربن هانری. تاریخ فلسفه اسلامی ترجمه جواد طباطبایی، (انتشارات کویر، تهران 1370)، ج 2، ص 164 و نیز: تهرانی آقا بزرگ، طبقات الاعلام الشیعه، قرن 12، ص 672.
 
21 - این تعریف از آنِ بوعلی در الاشارات و التنبیهات است (تصحیح محمود شهابی، دانشگاه تهران، 1339)، ص 21.
 
22 - منطق و مباحث الفاظ، مجموعه متون و مقالات تحقیقی، به اهتمام مهدی محقق و توشی هیکو ایزوتسو، تهران، 1353، ص377-376.
 
27 - اعیان الشیعه، ج 9، ص 38.
 
20 - الذریعة، ج17، ص289.
 
25 - طبقات الاعلام الشیعة، قرن 12، ص 672.
 
26 - علامه مجلسی، بحارالانوار، ج105، کتاب الاجازات، ص96.
 
30 - آغاز رساله چنین است «بسم‏الله الرحمن‏الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة علی خیر خلقه و آله اجمعین ... شبهة مشهورة بشبهة جذرالاصم، تقریرها أن یقال...» و پایان آن چنین است، «هذا ما تیسّر العبد الضعیف محمد بن الفتاح فی حل هذه الشبهة حرره فی اواسط شهر جمادی الاولی فی مشهور سنة سبع و تسعین بعد الالف...» این نسخه که توسط محمد بن حبیب گیلانی به سال 1105 و در زمان مؤلف و با حواشی منه مدّ ظله العالی کتابت شده است در مجموعه 888 کتابخانه اهدایی مشکوة به کتابخانه دانشگاه تهران نگهداری می‏شود که دفتر ششم مجموعه یاد شده برگ «96 ب» تا «99 الف» است.
 
31 - دوانی جلال‏الدین، نهایة الکلام فی شبهة جذر الاصمّ، مقدمه و تصحیح فرامرز قراملکی، نامه مفید، ش 5، سال 1375، ص133-97.
 
3 - همو. «معمای جذر اصم در حوزه فلسفی شیراز»، خردنامه صدرا، ش 4، تیرماه 1375، ص 85-80.
 
4 - میرداماد، الافق المبین، نسخه خطی متعلق به دانشکده الهیات دانشگاه تهران، به شماره 15284، ص 25.
 
5 - ابونصر فارابی، المنطقیات، حققّها و قدم لها، محمد تقی دانش پژوه، المجلد الاول (قم، 1408 ه••.ق)، ص 246.
 
6 - Correspondence theory of truth.
 
7 - فرامرز قراملکی، احد. «برهان حقایق نفس الامری و معمای جذر اصم»، مقالات و بررسیها، ش 62، 1376، ص 69-59.
 
8 - طباطبائی علامه محمدحسین. نهایة‏الحکمة، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1362، ص 15.
 
9 - نسخه‏ای از مجموعه این رسائل که در زمان حیات هر دو دانشمند به خط محمد امین کشمیری کتابت شده است به وسیله آقابزرگ تهرانی از کتابخانه میرزا نصرالله شبستری، دام عزه‏العالی، گزارش شده است (ر.ک. الذریعه، ج 11 ص 153، ش 970).

تبلیغات