چکیده

این مقاله ضمن بیان معنا و مفهوم عفّت و امنیت و نیز تبیین تأثیر پاکدامنی بر امنیت روانی فرد از دیدگاه روان‏شناسان غربی، به تشریح ارتباطِ اغتشاشِ حریم‏های جنسیتی و اختلال امنیت روانی فرد و جامعه و همچنین پیامدهای این مسئله می‏پردازد. از جمله پیامدهای منفی بی‏عفتی در جوامع، احساس بی‏هویتی، گرایش به نهلیسم و پوزیتویسم، اضطراب درونی، بلوغ زودرس نوجوانان، خشونت‏های جنسی، بالا رفتن میزان طلاق، غفلت از یاد خدا و نزول بلاهای آسمانی است. در مقابل، افزایش اطمینان مرد به زن، جلوگیری از انحرافِ مرد و افزایش محبت در کانون خانواده از پیامدهای مثبتِ پاکدامنیِ زن به شمار می‏روند.

متن

مقدّمه
امنیت فردی و اجتماعی در جوامع غربی و شرقی و دینی و غیردینی به میزانِ قابل‏توجهی مرهون پاکدامنی زن است. همان‏گونه که هویت ارزشی عفاف و حجاب در یک جامعه می‏تواند زمینه‏ساز سلامت فردی و اجتماعی آن جامعه شود، بی‏هویتی در این مسئله پیامدها و آثار مخرّب فراوانی به دنبال دارد که ایجاد اختلال در شخصیت فردی یا اجتماعی مردان در گستره وسیعی از ساحتِ وجودی آنان از جمله آنها به شمار می‏رود. پردازش به این مسئله هر چند دارای سابقه تحقیقی و تدوینی است، اما به لحاظِ اهمیت این موضوع و ضرورت ترویجِ آن، مقاله حاضر با قلم و نگارش دیگر و با تأکید بر نظرگاه‏های روان‏شناسان غربی، به آن می‏پردازد.
مفهوم‏شناسی
الف. عفّت
واژه «پاکدامنی» به معنای پاکی، عفت و عفاف است (معین، 1379، ج 1، ص 669) و کنایه از آدم نجیب و پارساست (عمید، 1362، ج 1، ص 502). شخص پاکدامن به کسی اطلاق می‏شود که عفیف و پاک‏جامه و خشک‏دامن باشد (معین، 1379، ج 1، ص 669). در مفردات راغب واژه «عفت» این طور معنا شده است: «العفة حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة» (راغب اصفهانی، [بی‏تا]، ج 2، ص 618): عفت یکی از حالاتی است برای نفس و جان آدمی که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیری می‏شود.
واژه «عفت» در احادیثی که از اهل بیت علیهم‏السلام به ما رسیده است، زیاد به چشم می‏خورد. از نگاه معصومان علیهم‏السلام عفت جنبه‏های گوناگونی دارد. آنها عفت را علاوه بر «فرج»، به عفت زبان، چشم، لب، اندیشه و فکر نیز تعمیم داده‏اند. از دیدگاه آنان، شخص عفیف کسی است که آثار عفت و پاکدامنی در اعضا و جوارح، رفتار و کردار و خلاصه در تمام شئون زندگی‏اش حکمفرما باشد (جمعی از دوشیزگان و بانوان، 1356، ص 142).
امام باقر علیه‏السلام فرمودند: «هیچ بندگی و عبادتی در پیشگاه الهی با فضیلت‏تر از پاکدامنی شکم و فرج نیست» (کلینی، [بی‏تا]، ج 3، ص 126).
امام صادق علیه‏السلام نیز از امیرالمؤمنین علیه‏السلام روایت کردند: «بهترین عبادت عفّت است» (همان، ص 125).
بنابراین، عفت و پاکدامنی نیرویی است که انسان را قادر می‏سازد تا در برابر گناهان و خطاها، خویشتندار باشد و با اراده‏ای قوی و راسخ به سوی رشد و تعالی و پاکی روح و روان و در نهایت، رضایت حق‏تعالی گام بردارد.
ب. امنیّت
واژه «امنیت» به معنای ایمن شدن، در امان بودن (معین، 1379، ج 1، ص 354)، بی‏ترسی، آرامش و آسودگی است (عمید، 1362، ج 1، ص 275) و وقتی با واژه «روان» همراه گردد، به معنای آسودگی و آرامش روح و روان به کار برده می‏شود، به گونه‏ای که شخص از نظر روحی و روانی در وضعیت آرام و بدون هیچ ترس و بیم و اضطرابی قرار می‏گیرد و در برابر نافرجامی‏های شخصی، خانوادگی، محیطی و اجتماعی و اقتصادی، مانند سلامت و معاش زندگی، دارای اطمینان خاطر می‏باشد (شایان مهر، 1377، ج 1، ص 83).
فردی که دارای امنیت روانی است، هیچ گونه ترس و اضطراب و هراسی در او راه ندارد و این حالت سبب می‏شود همواره در سختی‏ها و مشکلات زندگی ثابت قدم و با اعتماد به نفس و آرامش کافی به زندگی ادامه دهد (سلطانی، 1364، ج 1 و 2، صص 19 و 198).
به دیگر سخن، امنیت روانی به معنای احساس آرامش درونی در ارتباط با دیگران است و هنگامی که فرد این احساس را در خود نبیند، دچار اضطراب و بیم و هراس می‏شود، به حدی که گاهی در خانه نیز احساس امنیت نمی‏کند و نسبت به خود هم دچار عدم ایمنی می‏شود (بی‏نام، 1373، ص 73ـ74).
امینت ـ چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی ـ در متون دینی ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم آن را یکی از دستاوردها و به نوعی ارمغان تشکیل حکومت دینی و الهی به شمار آورده است و به تمامی مؤمنان و مظلومان و ستم‏دیدگان، برخورداری از آن را با ظهور منجی در آخرالزمان نوید داده است: «خداوند به کسانی که ایمان آورده، عمل صالح انجام داده‏اند، وعده فرمود که آنها را در زمین خلافت دهد و... پس از خوف و هراس از دشمن به آنها ایمنی و امنیت کامل عطا فرماید...» (نور: 55).
بنابراین، آرامش روحی و روانی از لوازم مهم زندگی بشری است که بدون آن ادامه مسیر زندگی میسّر نیست. نداشتن ترس و دلهره سبب می‏شود انسان با فراغت خاطر بیشتری به فعالیت‏های خود در محیط اجتماعی و حتی محدوده خصوصی و درونی خویش بپردازد و به سوی موفقیت و کمال مادی و معنوی قدم بردارد.
دیدگاه روان‏شناسان غربی
یکی از مؤثرترین عوامل امنیت روانی مرد، پاکدامنی و عفت همسر اوست، چنان‏که خداوند در سوره کریمه روم می‏فرماید: «یکی از آیات لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید تا در بر او آرامش یافته و با هم انس گیرید...» (روم: 22).
زن به دلیل برخورداری از عواطف زیاد و روحیه لطیف، می‏تواند همواره آرامش‏بخش روح خسته از ناملایمات و سختی‏های محیط کاری و اجتماعی مرد باشد. حال اگر زنی از این وظیفه مهم خویش سر باز زند و به دنبال هوسرانی و عیاشی خود باشد و کانون خانوادگی را فدای جلوه‏گری و هوس‏بازی‏های خود نماید، نه تنها به همسر و فرزندان خود، بلکه به اجتماع نیز خیانت کرده است.
متأسفانه در جهان امروز، هویت ارزشمندی زن دستخوش تطوّر و تقلّب و دگردیسی شده است و مفاهیم معنای خود را از دست داده‏اند. اگر زنی ارزش را در تبرّج و تظاهرات جنسی دیده و با خودنمایی اندام خود را در معابر و محافل در معرض دید اجنبی قرار دهد، این مطلب به عنوان یک «خیانت» به امنیت روانی همسر او تلقّی خواهد شد (مشایخی، 1352، ص 83ـ84 / مکارم شیرازی، [بی‏تا]، ج 14، ص 446).
اختلال در عفت عمومی جامعه که خاستگاهی جز مخدوش شدنِ رکن قویم عفاف زن ندارد و این ضایعه، نه تنها در خانواده (یعنی سلول بنیادی اجتماع) و نه تنها در جامعه (یعنی عرصه ظهور روابط اجتماعی و شکوفایی استعدادهای انسان‏ها) تأثیر منفی دارد که حتی سبب می‏شود آثار وضعی بی‏بندوباری در ذرات کائنات نیز تأثیر نماید. یکی از گناهانی که سبب می‏شود باطن ناهویدای عالم و ذرات بنیادین جهان به تلاطم و به خشم و خروش افتند، شهوت‏رانی و بی‏عفتی است؛ به تعبیر دیگر ناامنی روانی خانواده و اجتماع و گسل بی‏عفتی و شهوت‏رانی سبب از هم فروپاشی نعمات و برکات تکوینی می‏شود و موجبات نزول بلیات را نیز فراهم می‏نماید؛ چنان‏که قرآن می‏فرماید: «اراده الهی زمانی بر هلاکت قومی تعلق می‏گیرد که شهوت‏پرستان در راه هوسرانی‏های خود به گناه و فسق و فجور مشغول شوند و اجتماع را به فساد و تباهی بکشانند».
دشمن بشریت از همان ابتدا تلاش کرده تا نسل سالم را از جوامع انسانی بگیرد و در این راه از هیچ کوششی فروگذاری نکرده است. متفکران ـ به اصطلاح ـ روشنفکر آنان، همواره با الفاظ عوام‏فریبانه، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده‏اند و حتی نظریات و مکاتبی را نیز به جهان تحمیل نموده‏اند.
اینان سعی دارند روح غیرت و مردانگی را در مردان و عفت و حیا و پاکدامنی را در زنان از بین ببرند؛ جوانان را به فساد بکشانند و آنان را به هم مشغول سازند تا از این رهگذر به مطامع شومشان برسند. برخی مفسّران در تفسیر آیه 4 سوره قصص بر این عقیده‏اند که مراد از کشتن مردان، یعنی از بین بردن روح غیرت و مردانگی و زنده نگه داشتن زنان، یعنی آزاد گذاشتن آنها برای گسترش بی‏بندوباری و ترویج فحشا تا به این وسیله، فرعون بتواند به حکومت استبدادی خود بر آنان ادامه دهد. جمله «إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» در آخر آیه نیز به نوعی می‏تواند مؤید این مطلب باشد (مکارم شیرازی، [بی‏تا]، ج 16، ص 14 و 20).
زنی که باید با تدبیر و نیروی فطری عاطفه و محبت خویش، کانون پر از مهر و عطوفت و صفا و صمیمیت را برای شوهر و فرزندان خود مهیا نماید و محیطی سرشار از آرامش و آسودگی خاطر فراهم آورد، به عنصری ضد آرامش وآسایش و برهم زننده امنیت فکری و روانی خانواده و به دنبال آن اجتماع تبدیل می‏شود؛ جامعه‏ای که آرامش فکری و روحی و روانی مناسبی نداشته باشد، هرگز نمی‏تواند در زمینه علم و صنعت و تکنولوژی به استقلال و رشد و بالندگی دست یابد.
منتسکیو، حقوقدان و دانشمند نامدار فرانسوی، درباره تأثیر مخرّب مخدوش شدن عنصر عفاف در امنیت روانی می‏گوید: «از دست رفتن عفت زنان به قدری تأثیرات بد و معایب و نواقص تولید می‏کند و روح مردم را فاسد می‏سازد که اگر کشوری دچار آن شود، بدبختی زیادی از آن ناشی می‏گردد؛ به همین جهت، قانونگذاران با وجدان، همواره عفت را به زنان توصیه می‏کنند و از آنها وقار و رعایت موازین اخلاقی را توقع دارند (هاشمی رکاوندی، 1370، ص 198).
پر واضح است که وقتی زنان به شوهرانشان وفادار بمانند، همسرانشان نیز این وفاداری را به حد بالاتری به آنها نشان خواهند داد (مشایخی، 1352، اقتباس)؛ بنابراین بیهوده نیست اگر بگوییم تأثیر پاکدامنی زن بر مرد از هر داروی آرام‏بخشی بیشتر و بادوام‏تر خواهد بود. پاکدامنی زن موجب می‏شود او، همواره مورد تحسین و تمنای مرد پاک‏طینت قرار گیرد.
رعایت عفت و پاکدامنی و داشتن حیا در زن، به عنوان اصلی انکارناپذیر در تمامی ادیان و فرهنگ‏های متمدن پیش از اسلام وجود داشته است و متفکران و جامعه‏شناسان متعهد، همواره بر وجود حریمی در روابط زن و مرد پای می‏فشردند (محمدی‏نیا، 1379، ص 180-187).
دانشمندان در خصوص علت حجاب و خویشتنداری زنان در برابر مردان، اختلاف نظر دارند. برخی همچون فروید و راسل منشأ حیا و عفت را عواملی مانند: مالکیت مرد نسبت به زن، حس حسادت مردان (غیرت) و اطمینان از پدری خویش و نیاز اقتصادی و عاطفی زن به مرد می‏دانند و معتقدند در دنیای کنونی، این عوامل از میان رفته است و دیگر عفت و حیا جایی برای جولان ندارد (مطهّری، [بی‏تا]، ص 23-25).
نظریات چنین دانشمندانی در عصری که زن نسبت به حقوق خویش آگاهی پیدا کرده بود، مورد توجه فراوان قرار گرفت؛ یعنی زمانی که فریاد حمایت از حقوق زنان و به دنبال آن مباحث تساوی مرد و زن، چند شوهری، آزادی زنان و حضور اجتماعی آنان بلند شده بود. به دنبال چنین نظریاتی، دنیای غرب دچار تحولات غم‏انگیزی گردید که آثار آن در هر عصری اسف‏بارتر از عصر پیش از خود بوده است.
در مقابل، دانشمندانی مانند میلتون و منتسکیو بر این باورند که حیا و پاکدامنی یک نیروی فطری و طبیعی در زن است که او را وادار می‏کند همواره خود را از مردان بپوشاند و بر شهوت خویش غلبه نماید. اینان معتقدند آنچه به زن ارزش می‏دهد، همان خویشتنداری و رعایت عفاف و پوشیدگی است؛ و حجاب اوست که او را همواره مطلوب مرد قرار می‏دهد. به گفته ویل دورانت، «آنچه را بجوییم و نیابیم، عزیز و گرانبها می‏گردد»؛ حتی برتراند راسل هم اذعان می‏دارد: «از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زن بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار گردد، بدون آنکه غیر ممکن باشد» (محمدی‏نیا، 1379، ص 173).
روان‏شناسان نیز تأکید کرده‏اند که زنان بیش از مردان به حفظ پاکدامنی خویش اهمیت می‏دهند و در مواردی تا پای جان برای حفظ عفت خود تلاش می‏کنند. در گذشته، در جامعه‏ای که خودکشی میان زنان رواج پیدا کرده بود، دولت‏مردان برای جلوگیری از این معضل دستور دادند اجساد این زنان را عریان در کوچه و بازار بگردانند تا بدین وسیله از میزان خودکشی آنان بکاهند (هاشمی رکاوندی، 1370، ص 221).
از آن‏رو که تاریخ بشریت به دلیل عدم تقید و تعبد به ارزش‏های بنیادین در طول تاریخ خود دارای تناقض‏های عجیبی شده است، امروزه در سیاستگذاریِ خرد و کلانِ جهانی گاهی خودداری زن در برابر خواسته نامشروع مردی غیر همسرش را نوعی توهین به حقوق اجتماعی آن مرد نشان می‏دهند! همچنین در پی برنامه‏ای از پیش طراحی شده، روحیه غیرت مردان را نوعی خودخواهی و انحصارطلبی و نقض حقوق زنان می‏شمارند و با ایجاد امواج فمنیستی سعی می‏کنند وجود زن را بیش از پیش به استثمار خود درآورند.
در هر حال، پوشیدگی و عفاف زنان، به اقرار بعضی از دانشمندان غربی، هنوز هم نیرویی ذاتی و خدادادی محسوب می‏شود که خالق یکتا برای حفظ سلامت روانی جوامع، امنیت اجتماعی زنان، افزایش پیوند خانوادگی، ایجاد نسلی سالم و هزاران دلیل دیگر، آن را در نهاد زن قرار داده است تا جامعه از آفات به دور ماند و همگان در مسیر رشد و تعالی انسانیت حرکت کنند.
در علم روان‏شناسی ثابت شده است که سلامت روان، وامدار امنیت روانی است و امنیت روانی با شخصیت فردی ارتباط دارد. هرگونه اختلال شخصیت، موجب اختلال در امنیت روان فرد می‏شود. تغذیه سالم همراه با محبت مادر در دوران شیرخوارگی و برخورد مناسب عاطفی والدین، همسالان و معلمان در دوران کودکی و عدم تعارض بین رفتار والدین و مدرسه در تربیت کودک و نیزواکنش‏های محیطی و اجتماعی و مسائل شغلی و ازدواج فرد در مراحل بعدی زندگی می‏تواند در شکل‏گیری سالم شخصیت او و به دنبال آن، ایجاد امنیت روانی مؤثر باشد.
رعایت موازین اخلاقی و جنسی و مشخص بودن حریم روابط زن و مرد از مهم‏ترین عناصر تأمین کننده سلامت و امنیت روان است. اسلام بر رعایت این حریم و حفظ عفت و پاکدامنی تأکید فراوان داشته است و پاسداران عفت را وعده پاداش و متجاوزان را وعده عذاب داده است. قرآن کریم به منظور حفظ امنیت و سلامت جان و روان، بر حفظ عفاف تأکید فراوان نموده است (نور: 33).
در اسلام برای حفظ عفت فردی و اجتماعی دستوراتی وارد شده است؛ از جمله: روزه گرفتن، زیاد قرآن خواندن، کار و فعالیت و به رو نخوابیدن؛ همچنین برای عفیفان اجر و پاداش فراوان وعده داده شده است تا به این ترتیب بتوانند بر امیال خویش غلبه نمایند: «اجر مجاهدی که در راه خدا شهید شده است از پاداش کسی که قدرت بر گناه داشته، اما پاکدامنی ورزیده، بیشتر نیست؛ زیرا پاکدامن نزدیک است که فرشته‏ای از فرشتگان الهی گردد» (نهج البلاغه، حکمت 474).
تمامی این توصیه‏ها و سخت‏گیری‏ها برای این است که انسان بتواند با خاطری آسوده، به فعالیت‏های خود بپردازد و از مسیر کمال و قرب الهی باز نماند.
اغتشاش حریم‏های جنسیتی و اختلال در امنیت فردی و اجتماعی
امنیت مهم‏ترین و نخستین شرط یک زندگی سالم اجتماعی است؛ به همین دلیل ذوالقرنین برای فراهم کردن آن نسبت به قومی که مورد هجوم و تهدید قرار گرفته بودند، یکی از پرزحمت‏ترین کارها را بر عهده گرفت و محکم‏ترین سدها را بنا کرد و از آن در برابر تهاجم دشمن استفاده کرد (کهف: 94ـ95) و نیز به همین دلیل ابراهیم خلیل علیه‏السلام نخستین چیزی که در هنگام بنای خانه خدا، از پروردگار یکتا تقاضا کرد، نعمت امنیت بود (ابراهیم: 35).
بی‏حجابی و عدم حفظ حریم‏های جنسیتی سبب خدشه در آسایش فرد و جامعه می‏شود. در اینجا به برخی از آثار بی‏حجابی اشاره می‏نماییم:
1. ایجاد عقده‏های روانی
از نظر روان‏شناسی، نگاه، بیشترین تأثیر را در ایجاد رغبت و انگیزه‏های تمایلی می‏گذارد و تعادل روحی فرد را مخدوش می‏نماید. در هر حال، واقعیت آن است که بیماری‏های روانی در کشورهای غربی بسیار بیشتر از کشورهایی است که افراد آن، حریم عفت و حیا را رعایت می‏کنند (پریور، 1354، ص 70)؛ زیرا شکسته شدن حریم‏های جنسیتی و سرکوب امیال جنسی سبب ایجاد سرخوردگی‏های روحی می‏شود و زمینه عقده‏های فروخورده روانی را فراهم می‏کند.
2. احساس بی‏هویتی و گرایش به نهلیسم و پوزیتویسم
فردی که به گوهر گرانبهای جنسیت و عفاف و مناسبات آن بی‏توجهی می‏کند، از لحاظ روانی، خود را بیشتر در معرض بی‏هویتی قرار می‏دهد و زیرساخت لایه‏های گرایش به مکاتب فلسفی پوچ‏گرا مثل نهلیسم و پوزیتویسم را در خود فراهم می‏نماید.
چنین افرادی وقتی خود را مطرود توجهات جنسی می‏یابند، احساس تنهایی می‏کنند و وجود خویش را بی‏ارزش و پوچ انگاشته، از نظر روحی و روانی دچار انواع بیماری‏ها و افسردگی‏ها می‏گردند تا جایی که ممکن است در اثر عدم تعادل روحی و روانی که نتیجه احساس پوچی است، دست به خودکشی بزنند.
3. اضطراب درونی از افشای راز بی‏عفتی و تباهی شخصیت
این افراد به صورت مدام در حالت اضطراب و ترسِ درونی به سر می‏برند؛ از این رو دارای شخصیتی متزلزل و کم‏اعتماد هستند و در ضمیر ناخودآگاهشان ترس‏های ناشناخته و آسیب‏هایی عمیق به وجود می‏آید.
4. ایجاد زمینه خشونت جنسی
بر اساس تحقیقات به عمل آمده و آمار منتشر شده، انواع جلوه‏های دلفریبی و تظاهرات جنسی و آراستگی و بی‏حجابیِ زنان، آنان را بیشتر در معرض خشونت جنسی و آزار قرار می‏دهد.
به گزارش دادگستری آمریکا، در سال 1985 از هر سیزده خانواده، یک خانواده مورد دزدی و سرقت قرار گرفته یا یکی از اعضای آن قربانی جنایت خشونت‏آمیز شده است.
در هر حال، بی‏حجابیِ زنان، مردان را دچار ناآرامی روحی و روانی می‏کند و ایشان را در یک التهاب دایمی قرار می‏دهد؛ بنابراین برهنگی زنان در جامعه، در مردان و جوانانی که توانایی ازدواج ندارند، نوعی تحریک دایم غریزه ایجاد می‏کند و اگر خوددار نباشند، به خودارضایی دست می‏زنند و در نتیجه، دچار ناهنجاری‏های روانی و بیماری‏های عصبی و جسمی می‏شوند و عده‏ای نیز پافراتر نهاده، با هم‏جنس‏گرایی و روابط نامشروع سعی می‏کنند شعله‏های فروزان این میل آتشین را فرو بنشانند (مظاهری، 1374، ص 168 / مشایخی، 1352، ص 63ـ64 / مکارم شیرازی، [بی‏تا]، ج 14، ص 443) و یا اینکه با خشونت جنسی به آزار و اذیت زنان و دختران بپردازند.
5. تزلزل خانواده‏ها و افزایش طلاق
یکی از تخریب‏هایِ اجتماعیِ بی‏عفتی و بی‏حجابی، سست نمودن بنیان خانواده‏هاست. کم رنگ شدن روابط خانوادگی میان زن و شوهر و دلسرد شدن آنها از یکدیگر و بروز اختلافات و به دنبال آن طلاق و جدایی، امنیت اجتماعی جامعه را در معرض آسیب قرار می‏دهد. افزایش تنش‏های خانوادگی و جدایی زوج‏ها و بر جا ماندن بچه‏های طلاق و تأثیرات زیان‏بار آن بر سلامت روحی فرزندان به حدی است که هر انسان باوجدانی را به فکر وامی‏دارد (محمدی‏نیا، 1379، ص 107).
6. بلوغ زودرس جنسی در جوانان
امروزه جامعه‏شناسان و روان‏شناسان به این نتیجه رسیده‏اند که یکی از دلایل پایین آمدن سن بلوغ جنسی در دختران و پسران، ارتباط دایم با صحنه‏های تحریک‏کننده جنسی است. از زیان‏ها و آسیب‏های بلوغ زودرس در دختران و پسران می‏توان بروز اختلالاتی در دستگاه زایش و سایر اعضای بدن را نام برد که به دنبال آن، موجب پدید آمدن نسلی ناسالم و بیمار در جامعه می‏شود.
7. بدآموزی
اصولاً فرزندان از رفتار و کردار بزرگان خود درس می‏گیرند و در بسیاری از کارها از آنان تقلید می‏کنند. در جامعه‏ای که بی‏عفتی رواج یافته باشد، کودکان ناخودآگاه از آن به عنوان الگو استفاده می‏کنند و این‏گونه شخصیت‏شان شکل می‏یابد. بدین‏سان، نسلی بی‏بندوبار در جامعه رشد پیدا می‏کند که آثار آن را در جوامع غربی می‏بینیم.
8. فرزندان نامشروع و افزایش سقط جنین
در جامعه‏ای که بی‏بندوباری به عنوان فرهنگ و از امور طبیعی محسوب شود و در روابط مردان و زنان هیچ حریمی نباشد، سقط جنین و ایجاد فرزندان نامشروع افزایش می‏یابد.
در آمریکا، به نقل از مرکز ملی آمار بهداشتی این کشور، از هر پنج کودک، بیش از یکی نامشروع و توسط زنان مجرد متولد می‏شوند و این مسئله حتی به سطح دختران کمتر از 20 سال هم رسیده است (همان، ص 108).
از نظر اسلامی و دینی، سقط جنین به عنوان قتل نفس، گناه شمرده می‏شود (اسرا: 33 / مائده: 32)؛ همچنین از نگاه روان‏شناسی، فرزندان نامشروع بیش از سایرین در معرض سقوط در ناهنجاری‏های اجتماعی از قبیل قتل، خشونت و انواع جرایم قرار دارند؛ زیرا چنین فرزندانی به دلیل فقدان محبت و سپرده شدن به پرورشگاه‏ها به انسان‏هایی خشن و بدون عاطفه تبدیل می‏شوند و افزایش چنین افرادی جامعه را به جامعه حیوانی تبدیل می‏کند که توأم با خشونت و زد و خورد و برتری قوی بر ضعیف است (مکارم شیرازی، [بی‏تا]، ج 12، ص 103ـ104).
9. ایجاد غفلت
یکی از آثار شوم بی‏عفتی، به‏ویژه در جامعه دینی، ایجاد غفلت از یاد خداست. چنانچه مردان و زنان حریم الهی را بشکنند و به هم مشغول گردند، به‏تدریج یاد خدا از دل‏هایشان بیرون می‏رود و عبادت الهی در آنها کم رنگ می‏شود و نسبت به حضور خداوند در زندگی خویش نابینا می‏گردند؛ زیرا:
حقیقت سرایی است آراسته     هوا و هوس گرد برخاسته
ببینی که هر جا که برخاست گرد     نبیند نظر گرچه بیناست مرد
ملتی که عبادت و یاد خدا را فراموش کنند، مستوجب عذاب الهی خواهند بود (طه: 124-126)؛ بنابراین افراد بی‏بندوبار با تضییع حقوق سایر شهروندان، امنیت جامعه را به خطر می‏اندازند.
با توجه به آسیب‏های فردی و اجتماعی بی‏عفتی، نتیجه می‏گیریم که هر انسان عاقلی اگر لحظه‏ای تأمل نماید، حاضر نمی‏شود برای خوشی و لذت زودگذر، خود و جامعه خویش را در معرض چنین خطرهای جبران‏ناپذیری قرار دهد و هیچ فرد با ایمانی قبول نمی‏کند بدین وسیله، موجب خشم و غضب الهی گردد و دنیا و آخرت خویش و سایر هم‏کیشان خود را به تباهی کشاند و بار سنگین گناه خود و سایر افرادی را که از او الگو گرفته‏اند، تا قیامت بر دوش بکشد (صافات: 33).
بنابراین، مردان ما باید غیرت و مردانگی را سرلوحه خویش قرار دهند و زنان ما با حیا و عفت در عرصه‏های اجتماعی حاضر شوند؛ زیرا با این شیوه است که می‏توانند با آسودگی خاطر و آرامش فکری و روحی به اهداف بلند انسانی دست یابند و الگویی برای رشد و پیشرفت و موفقیت مادی و معنوی دیگران گردند.
پیامدهای مثبت فردی و اجتماعی حجاب و پاکدامنی
انسان به طور فطری و غریزی برای رسیدن به آرامش جسمی و روحی و توانایی بر حل مشکلات زندگی به ازدواج نیازمند است. به گفته روان‏شناسان، ازدواج امری است که با آن آرامش و امنیت زن و مرد و به دنبال آن، امنیت اجتماع فراهم می‏شود و بسیاری از ناهنجاری‏های روحی و رفتاری از طریق آن درمان می‏گردد (محلوجی، 1370، ص 13)؛ ولی همین ازدواج در صورتی که زن در معرض لغزش و بی‏عفتی بوده و با بی‏حجابی و بی‏عفافی به همسر خود خیانت کند، به کانونی از عذاب و آتش تبدیل می‏شود.
«باید شریک زندگی، فردی امین و مورد اعتماد، راستگو راز نگه‏دار، درستکار، پرهیزگار، مهربان و دلسوز باشد تا بتوان مشکلات زندگی را با او در میان گذاشت و از مهربانی‏های او بهره‏مند گردید» (بی‏نام، 1373، ص 22).
اگر مرد و زنی شریک زندگی خود را فاقد چنین ویژگی‏هایی بیابند، علاوه بر اینکه خود دچار آشفتگی‏های روحی و روانی می‏شوند، به دلیل ارتباط‏شان با جامعه، سلامت و امنیت اجتماع را نیز به مخاطره می‏اندازند. مردی که به زن خویش بدگمان می‏شود و او را وفادار به خویش نمی‏داند، هیچ‏گاه نمی‏تواند او را پناهگاهی برای حوادث تلخ زندگی به شمار آورد.
در مقابل، عفت و پاکدامنی به واسطه یک سری تأثیرات مثبتی که بر مرد می‏گذارد، موجب آسودگی و آرامش خاطر او می‏شود. در ذیل به برخی از این تأثیرات اشاره می‏گردد:
1. از بین رفتن سوء ظن و افزایش اطمینان مرد به زن
مرد خود را مسئول حفاظت از حیثیت خانوادگی می‏داند و با تن دادن به هر بلا و مصیبتی سعی می‏کند از حریم خانوادگی خود دفاع نماید. (قائمی، 1368، ص 249)
حال اگر زنی به این احساس مرد اعتنایی نکند و در برخورد با نامحرم حریم عفاف را رعایت ننماید و وجودش را که باید از آنِ همسر قانونی‏اش باشد، در اختیار مردان دیگر بگذارد و روابطی آزاد با آنان برقرار نماید، آرامش مرد را برهم می‏زند و او را نسبت به خود بدگمان می‏سازد؛ زیرا تصورخیانت زن هیچ‏گاه مرد را راحت نمی‏گذارد و مدام او را در تشویش و اضطراب قرار می‏دهد و گاهی نیز مرد را به جنایاتی نظیر قتل مرد بیگانه و همسر خویش وادار می‏سازد.
اگر زنان تمایلات و نفسانیات خویش را مهار نمایند و موازین اخلاقی و شرعی را رعایت کنند و ساده‏لوحانه اسیر هوس مردان دیگر نگردند و برای احساسات و عشق پاک همسر خویش احترام قایل باشند، هیچ گاه مورد سوءظن و اتهام قرار نخواهند گرفت و زندگی را برای خود و همسر خویش تلخ نخواهند ساخت (مشایخی، 1352، ص 86ـ87 / قائمی، همان / رشیدپور، 1378، ص 186ـ191).
2. افزایش محبت و صمیمیت
رعایت عفاف زن با محبت و علاقه همسرش رابطه مستقیم دارد. مردی که زنش را وفادار بداند و اطمینان داشته باشد که در غیابش به او خیانت نمی‏ورزد و حریم حیا و پاکدامنی را مراعات می‏نماید، هرگز مهر و محبت خویش را از او دریغ نمی‏دارد، بلکه با تمام وجود عشق خود را نثارش می‏سازد. وقتی روح مرد و زن این‏گونه به هم گره خورده باشد، در ایام پیری که دیگر غریزه، در نزدیک ساختن آنها به هم قدرتی ندارد، صمیمیت و علاقه و محبت، آنها را همچنان شیفته هم نگه می‏دارد (مطهّری، [بی‏تا]، ص 83).
3. جلوگیری از انحراف مرد
خداوند در قرآن می‏فرماید: «زنان خبیث شایسته مردان خبیث و مردان خبیث شایسته زنان خبیث و زنان پاک ویژه مردان پاکند و مردان پاک نیز شایسته زنان پاک می‏باشند» (نور: 26)؛ بنابراین زنان بدانند اگر آنها به همسر خویش خیانت بورزند و به دنبال هوسرانی خود باشند، مردان نیز به آنها وفادار نمی‏مانند و به عشق آنها پشت پا می‏زنند. زنانی که با جلوه‏گری خود کانون خانوادگی دیگران را متزلزل می‏سازند، بدانند که روزی، زنان دیگری نیز با عشوه و ناز قلب مردان آنان را تصاحب می‏کنند (حسینی، 1369، ص 264).
آری، زن با گوهر عفاف خویش می‏تواند همواره قلب مرد را از آن خود سازد و او را شیفته و مجذوب خویش نگه دارد.
4. افزایش صداقت و راستی مرد
اگر زنی با همسر خویش صادق باشد و اطمینان و اعتماد او را جلب نماید، مرد نیز هیچ‏گاه در ارتباط خود با او جز از در صداقت و راستی سخن نمی‏گوید و چیزی را از او پنهان نمی‏دارد. زمانی که مرد ببیند همسرش در عشق به او صادق است، او نیز صداقت خود را در حد بالاتری نشان خواهد داد.
5. افزایش احترام مرد به زن
زن عفیف همواره مورد احترام مرد بوده است؛ زیرا مرد معتقد است که او ارزش گوهر گرانبهای خود را می‏داند و به‏راحتی آن را به حراج نمی‏گذارد؛ به همین دلیل در مواقع لزوم نیز با تمام توان، از حریم او دفاع می‏نماید (مطهّری، [بی‏تا]، ص 78).
مردی که همسرش عفیف و پاکدامن است، احساس می‏کند موجود گرانبهایی را در اختیار دارد؛ از این‏رو همواره او را مورد احترام و تکریم و تحسین قرار می‏دهد و سعی می‏کند او را از خود راضی و خشنود نگه دارد.
نتیجه
مرد و زن هر کدام در کنار هم، با توجه به نیروی خدادادی، می‏توانند به آرامشی برسند. خانه‏ای که در آن حریم الهی حفظ شود و محرمات رعایت گردد، مطمئنا به کانونی دلپذیر که در آن افراد صالح پرورش می‏یابند، تبدیل خواهد شد. «مؤمن در کنار مؤمن به آرامش و سکون می‏رسد، همان طور که تشنه با رسیدن به آب گوارا به آرامش دست می‏یابد» (کلینی، [بی‏تا]، ج 3، ص 345).
حفظ حریم عفت و حیا در زنان تأثیر بسزایی در سلامت جامعه و رشد و پیشرفت آن دارد؛ جامعه‏ای که از خانواده‏ها شکل یافته است و زنان با حفظ عنصر عفت و به دنبال آن، ایجاد آرامش و آسودگی روحی مرد و در نتیجه آن، تلاش و فعالیت بیشتر مرد در جامعه، می‏توانند در بالندگی کشور و رسیدن به دروازه‏های خودکفایی مؤثر باشند.
زن مسلمان نشان داده است با ارج نهادن به حقوق همسر و حفظ حریم حیا و تقوا در ارتباط با دیگران، قادر است همواره قلب مرد را به انحصار خود درآورد و زیباترین و خالصانه‏ترین دلدادگی و عشق‏ها را تجربه نماید؛ عشقی که مدافعان آزادی جنسی و روابط آزاد مرد و زن نظیر آن را ندیده‏اند و طعم شیرین آن را نچشیده‏اند.
به تعبیر حضرت امام رحمه‏الله ، دامان زنان دامان تربیت نسل است و پاکدامنی آن سبب پاکی نسل می‏شود (خمینی، [بی‏تا]، ص 120 و 121).
منابع
* قرآن کریم.
85. جمعی از دوشیزگان و بانوان، راه گریز از شوربختی، قم، الزهرا، 1356.
86. بی نام، رشد شخصیت و بهداشت روانی، مترجم عشرت نظیری، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1373.
87. پریور، علی، نابسامانی‏های روانی و بیماری‏های حاصل از آن، تهران، آسیا، 1354.
88. حسینی، سید علی اکبر، اخلاق در خانواده، تهران، اسلامی، 1369.
89. خمینی، سید روح‏الله، جایگاه زن در اندیشه امام رحمه‏الله ، [بی‏جا]، ستاد بزرگداشت یکصدمین سال تولد امام رحمه‏الله ، [بی‏تا].
90. اصفهانی، راغب، مفردات راغب، مترجم سید غلام رضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، [بی‏تا].
91. رشید پور، مجید، تعادل و استحکام خانواده، تهران، اطلاعات، 1378.
92. سلطانی، غلام رضا، تکامل در پرتو اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، 1364.
93. شایان‏مهر، علی رضا، دائرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، کیهان، 1377.
94. عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1362.
95. قائمی، علی، خانواده و مسایل همسران جوان، تهران، امیری، 1368.
96. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، [بی‏جا]، نشر فرهنگ اهل بیت، [بی‏تا].
97. محلوجی، محمد، نهاد خانواده در اسلام، تهران، دانشگاه تربیت معلم، 1370.
98. محمدی نیا، اسدالله، بهشت جوانان، قم، سبط اکبر، 1379.
99. مشایخی، مهدی، پاسداران عفت، قم، شفق، 1352.
100. مطهری، مرتضی، اخلاق جنسی در اسلام و غرب، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه قم، .
[بی‏تا]
101. مظاهری، حسین، اخلاق در خانه، قم، اخلاق، 1374.
102. معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1379.
103. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، [بی‏جا]، دارالکتب اسلامی، [بی‏تا].
104. مؤسسه مالی و اعتباری انصار، حجاب برتر، [بی‏جا]، مؤسسه مالی و اعتباری انصار، 1385.
105. هاشمی رکاوندی، سید مجتبی، مقدمه‏ای بر روان‏شناسی زن، قم، شفق، 1370.

تبلیغات