چکیده

برخلاف آموزه های اخلاقی رایج در مصر و بابل، اخلاقیات هندی از همان ابتدا جنبه فلسفی داشت. در نوشته های هندی و داها - اخلاقیات بخش جدایی ناپذیر تفکر فلسفی و مذهبی را درباره سرشت و خصلت واقعیات تشکیل می دهد. این نوشته ها، ریشه در 1500 سال قبل از میلاد دارد و به عنوان کهن ترین نوشته های فلسفی شناخته شده اند و آنچه که درباره نحوه زندگی بیان می کنند می تواند نخستین اخلاقیات فلسفی به شمار آید و داها، از جهاتی به عنوان ادعیه به شمار می روند اما خدایانی که در آنها اشاره شده اشخاص نیستند بلکه جلوه های حقیقت نهایی هستند. در فلسفه ودایی، اصل اساسی جهان و کائنات یا آن واقعیت نمایی که جهان بر اساس آن بنا شده اصل ریتام (ritam) است که نظریه حق در غرب از آن گرفته شده است. آنها به وجود یک اخلاق در دو جنبه درست و حقیقی قایل بودند که در خود کائنات نهفته است. حقیقت و راستی با یکدیگر پیوند یافته اند تا بتوان پرده های توهم را کنار زد و حقیقت وجود انسان را درک نمود. در این جا، انسان روشن اندیش کسی است که بداند حقیقت چیست و بر اساس حق و راستی زندگی کند، زیرا حقیقت و راستی از یکدیگر جدا نیستند و مفهوم مشترکی را تشکیل می دهند.

تبلیغات