آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

ارتباط یک متن با متن‏های دیگر از موضوعات مهمی است که با ساختارگرایی و پساساختارگرایی مورد توجه پژوهشگرانی چون کریستوا، بارت، ریفاتر، ژنت و... قرار گرفته است. ژولیا کریستوا نخستین بار در دهه 1960 اصطلاح بینامتنیت (Intertextualite) را برای هر نوع ارتباط میان متن‏های گوناگون مطرح کرد. پس از آن ژرار ژنت با گسترش دامنه مطالعاتی کریستوا هر نوع رابطه میان یک متن با متن‏های دیگر یا غیر خود را با واژه جدید ترامتنیت (Transtextualite) نام‏گذاری نمود و آن را به پنج دسته تقسیم کرد که بینامتنیت یکی از اقسام آن محسوب می‏شود. اقسام دیگر ترامتنیت عبارتند از: سرمتنیت ((Arcitextualite، پیرامتنیت ((Paratextualite، فرامتنیت ((Metatextualite و بیش متنیت (Hypertextualite) که هریک تقسیم‏بندی‏های دیگری را شامل می‏شود. از این میان بینامتنیت و بیش‏متنیت به رابطه میان دو متن هنری یا می‏پردازد و سایر اقسام ترامتنیت به رابطه میان یک متن و شبه متن‏های مرتبط با آن توجه دارد. به عبارتی پیرامتنیت به رابطه میان یک متن و پیرامتن‏های پیوسته و گسسته آن اشاره دارد. فرامتن رابطه تفسیری یک متن نسبت به متن دیگر مورد توجه قرار می‏دهد و سرمتنیت به رابطه میان یک متن و گونه ای که به آن تعلق دارد می‏پردازد. در این مجال کوشش می‏شود به چگونگی روابط میان متنی از نظر ژنت به تفصیل پرداخته شود.

تبلیغات