آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

با گذر از نظام مطالعات زبانی مبتنی بر ساخت‏گرایی که تقابل‏گراست و همچنین پشت سر گذاشتن نظام روایی مطالعات معنایی که برنامه‏گرا می‏باشد و تولید معنا را تابع نظامی منطقی می‏داند، مسأله رجوع به سرچشمه‏های ادراک حسی دخیل در تولید معنا مطرح می‏گردد که هدف آن در نظر گرفتن نوعی هستی‏شناسی تولیدات زبانی است. چنین هستی‏شناسی سبب می‏گردد تا جریان تولید معنا با شرایط حسی ـ ادراکی گره بخورد و دیدگاهی پدیدار شناختی در تولیدات زبانی مطرح گردد که پیش شرط‏هایی غیرزبانی را برای تولید معنا قائل است. از جمله این پیش شرط‏ها در نظر گرفتن مرکز یا پایگاهی است که از آن‏جا همه جریانات اصلی دخیل در تولیدات زبانی هدایت شوند. این مرکز یا پایگاه حسی ـ ادراکی خود ایجاد کننده نوعی «حضور» است که براساس آن فضایی تنشی شکل می‏گیرد که از دو ویژگی مهم گستره‏ای و فشاره‏ای برخوردار است. یعنی این که هم دامنه حضور در آن می‏تواند از صفر تا بی‏نهایت در نوسان باشد و هم این‏که شدت حضور در آن می‏تواند از کم رنگ‏ترین تا پر رنگ‏ترین متغیر باشد. همین امر سبب می‏گردد تا ما با لایه‏های متفاوتی از حضور مواجه باشیم که در یک سوی آن حضور پر یا اشباع شده قرار دارد و در سوی دیگر آن حضور تهی، محو و غایب. همین انواع حضور مرتبط با عملیات ادراک حسی که ما در این مقاله به بررسی شرایط شکل‏گیری و ابعاد آن‏ها خواهیم پرداخت سبب می‏گردند تا جریان تولید معنا به جریانی سیال و غیرکلیشه‏ای تبدیل گردد. برای روشن شدن هر چه بهتر موضوع با ارائه شعری از سهراب سپهری نشان خواهیم داد چگونه فضای تنشی در گفتمان ادبی منجر به بروز معنای سیال می‏گردد.

تبلیغات