آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

 

عطش انتظار
امید به آینده بهتر, یکى از برجسته ترین شاخصه هاى موفقیت در زندگى جوان است. هر جوانى وقتى به حال و شرایط موجود خود عشق مى ورزد و از اراده و تلاش برخوردار مى گردد که افق آینده خویش را شفاف و روشن ببیند. و این پشتوانه, به منزله نیروى محرکه اى براى حیات و لذت بردن از کار و کوشش اوست.
اهمیت این شاخصه و ویژگى, بسیارى از مردم جهان را به بحث هایى چون آینده نگرى (فیوچریسم) سوق داده, و در بسیارى از زوایاى زندگى ریشه دوانده است به گونه اى که نظریه پردازان, سیاست بازان و حتى هنرمندان غرب را براى اشباع این نیاز به تکاپو واداشته است بدان حد که ((پیشگویى هاى نوسترآداموس)) وسیله اى براى بازى با احساس نسل نو قرار مى گیرد و کمپانى هاى هالیودى از جمله ((گلدن مایر)) با ساخت فیلم به تخریب چهره موعود مى پردازند. و یا انتظار واقعه ((آرماگدون)) بسیارى از مردم مغرب زمین را به انتظار منجى مى کشاند. آنچه که ذهن هر جستجوگرى را به کاوش مى کشاند آن است که منجى خودساخته غرب, پدیده اى ذهنى, غیر واقعى آن هم در فضاى مه آلود و غیر شفاف است که کاربردى مادى, در خدمت دهکده جهانى و در جهت برآورده ساختن اهداف ترویج گران آن دارد و هیچ تإثیرى در سازندگى حیات نسل نو ایفا نمى کند.
لیکن موعود و منجى اى که تشیع از آن سخن مى گوید, حقیقتى زنده و واقعى است که با زندگى بشرى آمیخته بوده, جهان را از جاهلیت نوین رها مى سازد و با واژگونى بنیاد ستم و فریب, حاکمیت را به دست صالحان قرار خواهد داد و زندگى شیرین و لذت بخش را به ارمغان خواهد آورد, چنین حقیقتى است که جهان عطشناک را سیراب خواهد کرد.
صبحى دگر مىآید اى شب زنده داران!
از قله هاى پرغبار روزگاران
از بیکران سبز اقیانوس غیبت
مىآید او تا ساحل چشم انتظاران
آید به گوش از آسمان: اینست مهدى!
خیزد خروش از تشنگان: اینست باران!(1)
انتظار براى آمدن چنین موعودى که انبیإ و معصومان همگان به آمدنش بشارت داده اند, شاخص خوب زیستن است, زیستنى که نشاط, امید, تکاپو و تلاش در آن موج مى زند, و چنین انتظارى در ساختن مردم و سامان بخشى جامعه اثر گذار است; از این رو جوان امروز مى تواند با شناخت موعود و پیوند با او هندسه زیباى حیات خود را رسم نماید, البته درنگ در امور ذیل بایسته است:

او چگونه است؟
آیا مى دانید که: مهدى موعود(عج), ((جوان)) مى باشد؟
بر همگان روشن است که آن خورشید عالمتاب, در نیمه شعبان سال 255 ق به دنیا آمده و صدها سال از حیات او مى گذرد, اما چون جوانى خوش سیما مى ماند و جهان را با نور خود روشن مى کند. امام حسن(ع) مى فرماید:
((... یظهره بقدرته فى صوره شاب دون إربعین سنه; خداوند مهدى را به قدرت خویش در سیماى جوانى کمتر از چهل سال آشکار و ظاهر مى کند.))(2)
چگونگى ماندگارى جوانى او با رمز و راز عمر بسیارش آمیخته است و پاسخ هر دو را در قدرت بى انتها و اراده الهى مى توان جست; قدرتى که به نوح عمرى بسیار عطا مى بخشد, پیامبرى که 950 سال در میان قوم خود زندگى کرد و پس از توفان جهان را از نو بنیان کرد, براستى ما که نوح پیامبر را با 1000 سال عمر مى پذیریم چگونه در عمر طولانى و جوانى او تردید روا داریم!
مهدى باید بماند, چرا که زمین بدون حجت باقى نمى ماند.
او باید بماند تا لحظه آمدنش فرا رسد و جهان را از عطر حضورش صفا بخشد. ابلیسیان را با قهر خود مجازات نماید و مستضعفان را با مهر خویش آرامش بخشد.
مثل درخت و سنگ
در رهگذار باد
در انتظار آمدنت
ایستاده ایم
فردا به شهر نور مىآیى
از راه ستاره
از راه آفتاب
با دشمنان چو موج خروشان
با ما ولى
به مهربانى یک جویبار نرم
رفتار مى کنى(3)
((و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین)).(4)

O یارانش کیستند؟
یاران مهدى(ع) چند نفرند و از چه قشرى انتخاب مى شوند؟
آنان 313 نفر هستند;
به تعداد یاران پیامبر اکرم در جنگ بدر.(5)
و به تعداد یاران طالوت در نبرد با جالوت.(6)
این رقم در بسیارى از روایات معتبر شیعه(7) و سنى(8) ثبت شده است : از جمله این فرمایش پیشواى ششم امام جعفر صادق(ع):
((لو اجتمع على الامام عده اهل بدر ثلاث مائه و بضعه عشر رجلا لوجب علیه الخروج بالسیف;(9) هر گاه 313 نفر ـ به تعداد اصحاب بدر ـ گرد امام جمع شوند, بر حضرت قیام واجب خواهد شد.))
مهمترین نکته اى که درباره شخصیت یاران مهدى(عج) مى توان بر آن درنگ و توجه کرد آن است که ((یاران او همگى جوانند.))(10) این ویژگى جوان بودن یاران موعود را على(ع) بشارت داده است:
((ان اصحاب القائم شباب لا کهول فیهم الا کالکحل فى العین إو کالملح فى الزاد, و اقل الزاد الملح;(11) یاران قائم جوان هستند در میان آنها پیرمرد یافت نمى شود به جز مانند سرمه در چشم و نمک در طعام, که کمتر از هر ماده در طعام نمک آن است. ))
امیرمومنان (ع) به گونه اى از آن ستارگان یاد مى کند که همگان را به شعف وا مى دارد.
((... الا بإبى و امى من عده (قلیله) اسماوهم فى السمإ معروفه و فى الارض مجهوله;(12) پدر و مادرم فداى یک گروه اندکى باد که اسامى آنها در آسمانها معروف و در زمین ناشناخته است.))
ز جلوه هاى رخ تابناکشان پیداست
که این خجسته دلان از تبار خورشیدند(13)

براستى این جوانان کیستند و ویژگى شان چیست؟
زیبایى شخصیت یاران جوان مهدى(ع) در جلوه هاى ذیل آشکار است:
مومنانى اند که خداى را به شایستگى شناخته اند;(14)
دلهایشان از کینه و دشمنى پیراسته است;
رخسارشان براى پذیرش حق آماده است;
سیمایشان با نور فضل و کمال آراسته است;
آیین حق را مى پرستند و از اهل حق پیروى مى کنند;(15)
پرتلاش و کوشا در پیروى از (امام) مى باشند;
به هنگام نبرد, پروانه وار شمع وجود امام را در میان مى گیرند;(16)
دل هایشان از محبت و خیرخواهى به یکدیگر آکنده است;(17)
در جمال و برازندگى همانند و هم لباسند.(18)
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یارى گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقى
گر فلکشان بگذارد که قرارى گیرند(19)

O ما چه کنیم؟
هماره این سوال در ذهن ریشه مى دواند که آیا مى توان یار مهدى(ع) شد؟ راه و رسم آن چیست؟
بى شک همسان و همانند سازى خود با ویژگى هاى ذکر شده درباره یاران و شیعیان امام مى تواند پاسخ گوى این خواست عمومى نسل نو باشد.
آنچه که منشور منتظران به شمار مىآید امید به ظهور موعود است و چنین انتظارى, جوان را به ((خودسازى)) رهنمون مى شود. این سخن از علامه طباطبایى است که مى فرمود: ((اعتقاد به ظهور مهدى(ع) نگهبان داخلى است که براى حفاظت حیات درونى پیروان واقعى اسلام گماشته شده است.))
جوان منتظر, زندگى را براساس معیارهاى دینى شکل مى دهد, راه, روش و کردارش را بر محور رضایت امام موعودش ترسیم مى کند, او فراى خویشتن سازى, به اصلاح محیط پیرامون خود نیز توجه دارد و ((جامعه سازى)) را از بایدهاى این دوران مى شمارد. او آنگونه است که شایسته این بشارت مى گردد:
((خوشا به حال پیروان قائم, آنان که در دوران غیبت , ظهورش را به انتظار مى کشند و در عصر ظهورش در پیروى از او پاى مى فشارند, آنان اولیإ خداوند هستند که نه ترسى در دل و نه از چیزى واهمه دارند.))(20)
کلام را با چند فراز از ((دعاى عهد)) به پایان مى بریم:
بارخدایا! ما را از یاوران و کمک کنندگان و مدافعان وى قرار ده;
آنانى که: از پى انجام مقاصدش شتافته, اوامرش را امتثال کرده, به حمایت او برخاسته, و به سوى اراده اش مشتاقانه سبقت مى گیرند و در حضور حضرتش به درجه رفیع شهادت مى رسند.
پروردگارا! اگر میان من و او مرگ جدایى افکند, پس مرا از قبر برانگیز; در حالى که کفنم را ازار(21) خود کرده و شمشیرم را از نیام برکشیده و لبیک گویان دعوتش را ـ که اطاعتش بر تمام مردم شهر و دیار عالم لازم است ـ اجابت کنم.
اى خدا! آن طلعت بلند بالا و چهره زیبا را به من بنما, و او را از پرده غیبت پدیدار کن, و بر چشمانم با نگاهى که بر او مى افکنم سرمه کش. آمین رب العالمین.

پى نوشت ها:
1 . سید حسن حسینى.
2 . کمال الدین , شیخ صدوق, ص315.
3 . سلمان هراتى.
4 . انبیإ, آیه107.
5 . ((عدتهم ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا عده إصحاب بدر..)) الملاحم , ابن طاووس, ص63.
6 . ((و على عده اصحاب طالوت الذین جاوزوا النهر)) مستدرک حاکم, ج4, ص554.
7 . ر.ک: کمال الدین, شیخ صدوق, ص;672 غیبه نعمانى, ص195 و ;315 کفایه الاثر, ص;263 منتخب الاثر, ص166, 468 و ;476 معجم احادیث الامام المهدى(ع), ج4, ص9.
8 . الحاوى للفتاوى, سیوطى, ج2, ص150.
9 . معجم احادیث الامام المهدى(ع), ج4, ص9.
10 . کتاب الغیبه, شیخ طوسى, ص286.
11 . غیبه النعمانى, ص;315 اثبات الهداه, ج3, ص;517 بحار, ج52, ص;333 ینابیع الموده, ج3, ص;66 الملاحم والفتن, ص118.
12 . ینابیع الموده, ص512.
13 . عزیز الله خدامى.
14 . ینابیع الموده, ص449.
15 . بحارالانوار, ج52, ص35.
16 . عیون اخبار الرضا(ع) , ج1, ص63.
17 . بحارالانوار, ج52, ص35.
18 . ملاحم, ص148.
19 . حافظ شیرازى.
20 . امام صادق(ع) : ((طوبى لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره, اولئک اولیإ الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون)). (نور الثقلین, ج1, ص781)
21 . ایزار, ازاره, شلوار.

تبلیغات