آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

هر یک از ابعاد شخصیتى امام, ویژگى خاص به خود دارد, زیرا امام در تمام ابعاد انسانى در درجه والایى قرار داشت که جدا با نگاه به سیره امامان و معصومان علیهم السلام و نظر جدى و دقیق به زندگى امام, او را مى توان تالى تلو امام معصوم خواند و پس از امامان, کاملترین انسانى به حساب آورد که دوران ما افتخار در خود پروراندن چنان شخص والایى داشته است و ما نیز افتخار زیستن در دوران چنان امام بزرگوارى داشته و داریم.
امام را نمى توان با اوصاف لفظى و ابجدى توصیف کرد که او فراتر از آن است: امام انسانى والا... آفتابى تابان... راهبرى بینا... استادى بزرگ... فقیهى ارجمند... مجتهدى دانا... پارسایى وارسته... حکیمى خردمند... خردمندى سترگ... مدیرى مدبر... مردى توانا... معلمى فاضل... دانشمندى کامل... اندیشمندى هوشمند... سیاستمدارى تیزبین... مجاهدى توانمند... و رادمردى پیامبرگونه بود.
و آیا الفاظ توانایى شناساندن او را دارد؟
اگر به زندگى روحى و معنوى او بنگریم, مى دانیم که هرگز در الفاظ نمى گنجد: اوست عارفى خداشناس... تقوا پیشه اى زاهد و عالمى عامل. اوست الگویى براى مومنان, متقیان, پارسایان, سیاستمداران , روحانیان, عالمان, عارفان, حکیمان و تمام اندیشمندان و متفکران روزگار.
امام داراى صفاتى ویژه و در عین حال متناقض است و این چنین اند مردان بزرگ خدا: در عین حال که هرگز نسبت به دشمن, انعطاف نداشت و با او سازش نمى کرد, با دوستان, بسیار مهربان و با مودت بود. در همان حال که کشتار جمعه هاى سیاه او را از پاى در نمىآورد و در حرکتش ایستى دیده نمى شد, کافى بود که نام سیدالشهدا علیه السلام را بشنود تا سیل اشک از دیده هایش جارى گردد.
امام مصداق بارز ((اشدإ على الکفار رحمإ بینهم)) بود. در برابر دشمنان خدا و ستم پیشگان چون کوهى استوار و محکم, ایستادگى مى کرد و در برابر اشک یتیمى سر فرود مىآورد. خشمش دل دشمن را به لرزه درمىآورد و مهرش دل دوست را مى ربود. و همو که آن خشم و تندى را در برابر دشمنان ابراز مى کرد, در محراب عبادت آن چنان خضوع مى نمود و از ترس خدا مى لرزید و از خشیت روز جزا اشک مى ریخت که انسان را به حیرت و شگفتى وا مى داشت. او چه موجودى است! روزها مى غرد و شب ها مى گرید. در برابر کفار خم به ابرو نمىآورد و در برابر معشوق, فروتن و سر به زیر است.
به هر حال بحث درباره امام و ویژگى هاى روحى و اخلاقیش, کارى است بس دشوار, بهتر آن که از آن صرف نظر کنیم و دم فرو بندیم و تنها یک جمله بگوئیم: آن چه خوبان همه دارند تو تنها دارى.

قیام امام
یکى از ویژگى هاى امام, حرکت و قیامش بود که هرگز در آن فتور و ضعفى دیده نمى شد و هر چند انسان هاى معمولى با گذشت زمان و رسیدن به دوران کهولت و سالخوردگى , از حرکت تا اندازه زیادى باز مى ایستند, امام بر عکس, هرگز از حرکت و قیام باز نایستاد و هر روز بیش از روز پیش, مصمم تر و جدىتر مى شد. و اگر گاهى ناچار مى گشت جام زهر را سر کشد, تنها به خاطر مصالح اسلام و انقلاب بود, چون قیام او انگیزه اى غیر از خدا و هدفى جز او نداشت. او قیام را فقط براى خدا و در راه خدا مى پذیرفت نه به خاطر هر انگیزه اى دیگر هر چند ارزشمند باشد.
بارها از او مى شنیدیم که این آیه شریفه را تکرار مى کرد: ((قل انما إعظم بواحده إن تقوموا لله مثنى و فرادى و تتفکروا...)) بگو ـ اى پیامبر ـ که من تنها یک موعظه دارم براى شما و آن اینکه براى خدا قیام کنید چه با هم و چه تنها و بیاندیشید.
امام که خود امام قیام بود هرگز حرکت و نهضت را منحصر در ایران بلکه در مسلمانان نمى دانست و تمام جهانیان را به قیام و شورش علیه ظالمان و مستکبران دعوت مى کرد و به قیام علیه نفس اماره و سرانجام قیام علیه هر نوع پلشتى و زشتى و زبونى و ذلت خواهى و گناه و ضد ارزش فرا مى خواند.
امام در حرکت شورشى خود علیه باطل نمونه تمدن توحیدى را در پیروى از قرآن دنبال مى کرد و مردم را به حق و عدالت و آزادى بر وفق احکام شریعت و پایه هاى نظام تکوین و تشریع در اسلام دعوت مى نمود. امام در این راه مقدس از خط انبیإ و پیام رسانان الهى الگو مى گرفت که برانگیخته شدنشان تنها به خاطر این بود که انسان را از محسوس به معقول و از محدود به غیر محدود بالا ببرند. و لذا امام, اسلام را محور قیام خود قرار داد و مردم را براى رسیدن به سعادت و خوشبختى دو جهان دعوت به پیروى درست از احکام اسلام کرد; اسلام ناب محمدى نه اسلام امریکایى; اسلام قیام نه اسلام سازش; اسلام جنبش نه اسلام جمود; اسلام تحرک نه اسلام سکون; و سرانجام اسلام اهل بیت نه اسلام دیگران. و بدین سان از مسلمانان خواست که علت برترى آنان بر سایر امت ها را بشناسند و بازستانند چرا که در دوران هاى جاهلیت اخیر, تلاش بر این مى شد که این ارزش والاى اسلامى, به ضد ارزش محول شود و این دو ویژگى که امت مسلمان را به برترى واداشت به فراموشى سپرده شود: امر به معروف و نهى از منکر.
امام با قیام خود مى خواست این دو عامل برترى را احیا کند زیرا خداوند مى فرماید: ((کنتم خیر امه اخرجت للناس تإمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر)) شما بهترین امتى بودید که پیدا شدید زیرا امر به معروف و نهى از منکر مى کنید. پس علت برترى مسلمانان , عمل به این دو فریضه الهى بود که متإسفانه به جمود و خاموشى گراییده بود و امام با قیام خود مى خواست این دو حکم را به حالت سابق خود برگرداند و دلیل خیر بودن و برترى را به مسلمانان باز برگرداند.
و این انقلابى که امام در درون انسان ها آغاز کرد تا زمینیان را به عرش برساند نیاز به تلاش و سعى فراوان دارد که اگر این سعى و جهاد ـ چه در درون و چه در برون ـ نباشد, هرگز انسان به ملاقات خداوند با روى سفید, موفق نمى شود ((یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه)) پس باید انقلاب همواره گرم و پرحرارت باشد و هرچه از نشاط آن کاسته شود, انسان در حرکتش به سوى خداوند و لقاى پروردگارش سست مى شود; باید این حرکت نه تا رسیدن به جمهورى اسلامى بلکه تا رسیدن به حکم الله در سراسر زمین ادامه یابد تا آنگاه که پرچم انقلاب به دست تواناى امام مفترض الطاعه حضرت ولى عصر سپرده شود و آن گاه جهان را عدل و داد فراگیرد و از ظلم و ستم تهى گردد.
امام معتقد بود که ما نمى توانیم تنها به آسایش خود بیاندیشیم و جهان ستمگر را نادیده بگیریم; ما نمى توانیم فریاد ((وااسلاماه)) مستضعفین را بشنویم و بى تفاوت باشیم. ما باید ظلم را در سراسر جهان محکوم کنیم وبا ظالمان ستیز نمائیم! البته طبق شرایط امر به معروف و نهى از منکر نه خودسرانه و نه بى اندیشه و نه بدون پیروى از رهبرى.
آن چه مهم است این است که این وظیفه اسلامى انسانى را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم و تا آن جا که در توانمان است و با مصالح دینى ما معارضه ندارد, تلاش کنیم و بى گمان قبل از هر چیز قیام علیه نفس اماره است که اگر درست نشود, دیگر حرکت ها بى ارزش خواهد بود. ((اعدى عدوک نفسک التى بین جنبیک)) بدترین دشمن تو نفس خودت است که اولین گام در مبارزه, مهار کردن نفس اماره است و این برترین جهاد است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله آن را جهاد اکبر خواند.
حال اگر ما نتوانیم با نفس خود بجنگیم, چگونه مى توانیم مردم را به حرکت و قیام علیه دشمنان واداریم؟! امام در آغاز زندگى با نفس خود جنگید و خودخواهى را با تمام وجود کنار گذاشت و تنها خدا را مى دید و بس. اگر ما به آن مرحله رسیدیم, مى توانیم حرکت دیگر خود را آغاز کنیم و این بس دشوار است و مشکل که امید است جوانان ما به فکر چاره اى براى خویشتن باشند و قبل از هرچیز خود را بسازند تا بتوانند در مسیر الى الله به تکامل برسند.

دومین گام
پس از مبارزه با نفس, باید در راه رسالت جاویدان امام براى رفع ظلم از ستمدیدگان, گام برداشت. امام رسالت انقلابى خود را با انگیزه هاى والا و الگوهاى ارزشمند در راه تحقق هدف نهایى که قیام لله است آغاز کردو تحقق حکومت اسلامى در ایران را در این راستا جزیى از قیام خود مى دانست, تا آن که روزى فرا رسد که دین اسلام, تمام معموره زمین را در بر گیرد ((و یکون الدین کله لله))و چه بسیار از امام شنیدیم که مردم جهان را به این برنامه انسانى همگانى که برخاسته از تمدن اسلامى است فرا مى خواند و چون تمام انگیزه و هدف, خدا است, لذا مى بینیم تإثیرى که امام در کل جهان به ویژه جهان اسلام گذاشت, از هر رهبرى سیاسى و مذهبى بالاتر و فراتر بود, زیرا امام اگر هم نداى حریت و آزادى و مساوات را سر مى داد, در چارچوب اسلام بود نه به آن مفهوم لیبرالى و دموکراسى غربى که چیزى جز سراب نیست و واقعیت هاى موجود, تمام آن ادعاهاى زرین! را تکذیب مى کند, زیرا در همان حال که آزادى انسان ها را در انتخاب دین و عقیده و لباس و... مى طلبند, در مهد آزادى دختران دانشجو را فقط به خاطر داشتن حجاب از دانشگاه بیرون مى کنند و با مسخره و ریشخند, تلاش در خارج ساختن آن ها از جامعه غربى دارند! این چگونه آزادى خواهى در مساوات است که داعیه هاى آزادى در جهان معاصر از آن طرفدارى مى کنند و در عمل درست به عکس آن رفتار مى نمایند. هنوز آزادى میان سیاه و سفید در دنیاى روشنفکر! کنونى حل نشده است, و با این حال مى خواهند رفع ظلم و ستم از کشورهاى در حال توسعه بنمایند و با لشکرکشى از راه دور, مردم بى گناه را به خاک و خون مى کشند و باز هم بى شرمانه خود را مدافع آزادى انسان ها معرفى مى کنند!
اینجاست که باید جوانان مسلمان با دقت بیشتر به این آزادى هاى غربى بنگرند و به جاى الگو گرفتن از دموکراسى غربى با وجود تناقضات بى شمار, به آزادى اسلامى روى آورند تا نسیم عطرآگین اسلام ناب محمدى را در زندگى خویش استشمام کنند و احساس سعادت و خوشبختى واقعى نمایند.
چه بسا ایدئولوژىهایى که در تمدن باطل با همان شعارهاى انسان خواهانه و با همان محتواى انسانى, به وجود آمدند و با این که نداى رفع ستم از بى نوایان سر مى دادند, خود دچار بدترین اختناق و تعصب شدند و با پیروى از تعصب هاى قومى و عرقى و حتى دینى, بدترین اعمال وحشیانه را علیه انسان هاى بى گناه, اعمال کردند و سرانجام این اندیشه هاى ناقص که از تراوشات ذهنى انسان هاى خودخواه برآمده بود به پیدایش حکومت هاى طاغوتى انجامید و ملت هاى تحت ستم را به بردگى کشاند چنان که مى بینیم و مى بینید. ((والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الظمآن مإ حتى اذا جإه لم یجده شیئا...)) و آنان که کافر شدند , اعمال خود را چنان سرابى مى یابند که تشنگان به خیال آب, به آن روى مىآورند و وقتى به آن ها رسیدند چیزى نمى یابند.
هشدارتان باد اى جوانان عزیز مسلمان! به دنبال سراب دموکراسى غربى نروید که نه تنها شما را سیراب نخواهد کرد بلکه قطعا بر تشنگیتان خواهد افزود و به جاى آن به کوثر زلال اسلام محمدى بپیوندید و از منبع لایزال قرآن برنامه هاى سعادت ساز دین و دنیاى خود را فرا گیرید تا خوشبخت شوید و روى سفید.
با تعمق و ژرف نگرى در سخنان جاویدان امام, به آزادى اسلامى در چارچوب احکام اسلام که سعادت انسان را مى خواهد, بیندیشید و این خط محمدى را تا رسیدن به لقإالله دنبال کنید تا همراه امام و با او در روز رستاخیز محشور گردید که انسان با هر که و هرچه دوست مى دارد محشور خواهد شد.
و در پایان همه را به موعظه خداوند که امام هم پیوسته آن را تکرار مى کرد و بر آن تإکید مى نمود, یک بار دیگر دعوت مى کنیم که براى خدا و در چارچوب قوانین اسلام قیام کنید تا قیام خالصانه شما الگویى براى هر جهادکننده در راه خدا باشد و نمونه اى براى هر عدالت خواه و حق طلب در سراسر گیتى. و بى گمان امت اسلام بهترین ذخیره است براى حمل این امانت سنگین که آسمان ها و زمین از حمل آن سر باز زدند و انسان آن را به دوش گرفت.
اى ملت شهیدپرور ایران: همه روزهاى ما عاشورا است و همه سرزمین ها کربلاست, باید هر روز, روز پرخاش علیه دشمنان اسلام و روز انتقام از کافران و منافقان و مستکبران باشد. و ما وظیفه داریم که با مستکبرین و دشمنان دین ستیز کنیم نه سازش, هرچند در این راه, سختى ها و دشوارىهاى زیاد را متحمل شویم. ما با الهام از سخنان جاویدان امام و با توفیق الهى به وظیفه خود عمل خواهیم کرد و تا رسیدن به حکومت الله در زمین و نابودى کفر و نفاق به قیام خود ادامه خواهیم داد.
فرا رسیدن عید بزرگ ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و گذشت صد سال از ولادت فرزند خلف و ارجمندش حضرت روح الله, به همه پیروان صدیقه کبرى و دوستان خمینى بزرگ تبریک و تهنیت عرض مى کنیم و امیدواریم این سال, که سال تجدید پیمان با خمینى است سال وحدت ملى و هماهنگى تمام اقشار ملت در رسیدن به هدف والاى خمینى باشد و با نام او و به یاد او, قلب ها دگربار با صفا و پر مهر گردد و صفحه نوینى از همبستگى و اتحاد در زیر سایه ولایت, در ایران اسلامى گشوده شود. آمین رب العالمین.

تبلیغات