آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

پروژه «پژوهشى* جامعه‏شناسانه در قرآن» در سه مرحله اجرایى، استخراج گزاره‏هاى جامعه‏شناسى و طبقه‏بندى موضوعى و تبیین تفسیر نظرى موضوعات سامان یافته است که مرحله نخست آن در مدت هفت سال در دفتر تبلیغات اسلامى خراسان اجرا گردیده است. روش تحقیق این پژوهش در مراحل زیر ساماندهى گردیده است: 1- تشخیص آیات شریفه‏اى که به مباحث اجتماعى مى‏پردازد. 2- تجزیه و تفکیک مباحث تفسرى ذیل هر آیه شریفه (در چهار تفسیر راهنما، المیزان، نمونه و مجمع البیان) به عناصر و مفاهیم اصلى و فرعى و نیز عرصه‏ها، موقعیت‏ها، شرایط و نوع و چگونگى روابط بین مفاهیم. 3- تطبیق و معادل سازى عناصر و مفاهیم و روابط مشخص شده به زبان جامعه‏شناسى. 4- تنظیم و ارائه مطالب به دست آمده (در نتیجه تطبیق و ترجمه) در قالب گزاره‏هاى منطقى (آگزیوماتیزه کرده مطالب به دست آمده). 5- مباحثه گروهى و نظارت و تأیید نهایى. پس از طى مراحل یاد شده گزاره‏هاى به دست آمده در قالب طرحى دیگر، طبقه بندى موضوعى و سپس هر طبقه به صورت نظرى تبیین و تفسیر خواهد شد. . طرح مورد نظر تحت عنوان «مفاهیم اجتماعى در تفسیر راهنما» تعریف و اجرا گردیده است.

متن


«اِنَّ هذاالقرآن یهدى للّتى هى اقوم و یبشرّالمؤمنینَ الّذین یَعمَلون الصّالحاتِ اَنَّ لَهم اَجراً کَبیراً» )الاسراء/ 9) «این قرآن، به راهى که استوارترین راههاست، هدایت مى‏کند؛ و به مؤمنانى که اعمال صالح انجام مى‏دهند، بشارت مى‏دهد که براى آنها پاداش بزرگى است.» این که آیا مى‏توان آموزه‏هاى اجتماعى قرآن را به زبان جامعه‏شناسى ترجمه و مبتنى بر آن نظریه‏پردازى کرد؟ سؤال اساسى گروه علوم اجتماعى در معاونت پژوهشى دفتر تبلیغات اسلامى خراسان در سال‏هاى 1376 و 1377 بود که توسط حجةالاسلام دکتر اورعى ارائه و با عرضه نمونه‏اى اجرائى، زمینه تصویب مرحله نخست پاسخگویى به این سؤال، در قالب طرحى با عنوان «بررسى تطبیقى مفاهیم اجتماعى در تفسیر راهنما» فراهم گردید. در آغاز کار با دست‏کم دو گروه متشکل از طلاب علوم دینى و با تخصص جامعه‏شناسى و نظارت و راهنمایى استاد حجةالاسلام دکتر اورعى آغاز گردید. به دلیل فقدان هر گونه پیشینه ذهنى و پژوهشى در این زمینه، به تدریج سختى کار نمایان و تداوم آن از چند جهت با مشکل مواجه گردید؛ از یک سو تشکیک‏ها و پرسش‏هاى زیادى در ماهیت چنین مباحثى در قرآن صورت مى‏گرفت، و از سوى دیگر اعضاى تیم تحقیق، خود را در پارادوکسى غیرقابل انکار گرفتار مى‏دیدند. این شرایط سخت باعث تحلیل رفتن بعضى از اعضاى گروه گردید؛ امّا شاید توسلات به ساحت قدس ائمه اطهارعلیهم السلام تردیدهاى باقى مانده را زدود و کار، طى هفت سال به سامان رسید و مفاهیم اجتماعى تفسیر راهنما در قالب گزاره‏هایى منطقى آماده و جهت ادامه دو فاز بعد، آماده گردید.
پیش‏فرض‏ها و مبانى آغازین اجراى طرح
1- در این پژوهش آیات شریفه قرآن مستقیماً مبناى تحقیق قرار نگرفته است؛ بلکه تفسیر «راهنما» به دلیل ویژگى‏هاى بدیع و منحصر به فردش اساس کار قرار گرفت و به تناسب هر آیه شریفه، از مباحث سه تفسیر گرانسنگ و ارزشمند «المیزان»، «نمونه» و «مجمع البیان» نیز بهره‏هاى فراوان گرفته شد. 2- اگر چه در استخراج، تطبیق و ارائه مطالب، امکان توضیح وجود داشت، لکن مجموعه استنباطها به صورت گزاره‏هاى منطقى به سبک تفسیر راهنما پى‏گیرى و ارائه گردید. 3- در این پژوهش سعى شده آیاتى مورد توجه قرار گیرند که به نوعى به مباحث مربوط به موضوع علم جامعه‏شناسى یا روانشناسى اجتماعى مى‏پرداختند و یا موضوعاتى را طرح مى‏کردند که آثار و پیامدهاى اجتماعى داشتند. 4- این پژوهش در حقیقت یک تحقیق بین رشته‏اى بود و هیچ گاه سعى نشد نظریه‏هاى علم جامعه‏شناسى بر مباحث قرآنى تحمیل گردد، بلکه به گونه‏اى عمل گردید که بدون توجه به تئورى‏هاى جامعه‏شناسان در موضوعات مختلف، مباحث و نتیجه‏گیرى‏هاى قرآنى در قالب اصطلاحات جامعه‏شناسى و به صورت گزاره‏هاى منطقى با محتواى قرآنى ارائه گردد. 5- در نخستین مرحله، استخراج و ارائه گزاره‏ها و مفاهیم اجتماعى، طبق سنت تفسیرى از اولین آیه شریفه قرآن شروع و به آخرین آیه ختم گردید و کار طبقه‏بندى و تئورى‏پردازى به مراحل دوم و سوم این پژوهش موکول شد.
مراحل استخراج و ارائه گزاره‏ها و مفاهیم اجتماعى
1- تشخیص
از ابتدائى‏ترین کارهایى که باید صورت مى‏گرفت مشخص کردن آیات شریفه‏اى بود که راجع به موضوعات اجتماعى بحث مى‏کردند. این مهم در نخسین گام از طریق فهم دقیق آیات شریفه و برداشت‏هاى پیرامون آن در «تفسیر راهنما»، نمایه آخر هر آیه و رجوع اولیه به مباحث طرح شده در سه تفسیر «المیزان»، «نمونه» و «مجمع‏البیان» امکان‏پذیر مى‏گردید. در فرآیندى که براى تشخیص آیات شریفه مربوط به مباحث اجتماعى در نظر گرفته شده بود، نکات زیر قابل طرح مى‏باشد: 1- بررسى‏ها نشان مى‏داد بعضى از آیات شریفه به مباحث اجتماعى نمى‏پردازند و پیامدها و آثار اجتماعى را طرح نمى‏کنند؛ بنابراین این دسته از آیات شریفه موضوع بحث قرار نگرفت و هیچ اقدام پژوهشى پیرامون آنها انجام نشد. در این رابطه مى‏توان به آیاتى که به صفات خداوند مى‏پردازند همانند آیات 1 تا 6 سوره «حدید» و یا آیات 22 تا آخر سوره مبارکه «حشر» اشاره کرد: «سبّح للَّه ما فى السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم» )حدید/ 1) «آنچه در آسمان‏ها و زمین است، خدا را به پاکى مى‏ستایند و اوست ارجمند حکیم.» «له ملک السماوات و الارض یحیى و یمیت و هو على کل شى‏ء قدیر» )حدید/ 2) «فرمانروایى آسمان‏ها و زمین از آن اوست: زنده مى‏کند و مى‏میراند و او بر هر چیزى تواناست.» «هوالاوّل و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شى‏ء علیم» )حدید/ 3) و... «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزى داناست.» 2- در بعضى از آیات، امکان واکاوى و استخراج مباحث اجتماعى وجود نداشت، لکن محققان تفسیر راهنما ضمن مراجعه به منابع تفسیرى و روایى گوناگون، برداشت‏هایى را ارائه کرده بودند که به مباحث اجتماعى مى‏پرداخت. در این موارد همان برداشت‏هاى اجتماعى مطرح شده در تفسیر راهنما مورد توجه قرار مى‏گرفت و تحقیق پیرامون آنها ادامه مى‏یافت. نکته‏اى که در این مورد شایسته توجه است آن که، این دسته از آیات شریفه قرآن به صورت صریح به گزاره‏هاى جامعه‏شناختى استخراج شده اشاره ندارند و لازم است خواننده گزاره‏هاى مزبور را با توجه به برداشت‏هاى تفسیر راهنما در نظر گیرد. براى نمونه مى‏توان به آیه شریفه 281 سوره «بقره» اشاره کرد:1 «و اتقوا یوماً ترجعون فیه الى اللَّه ثم توفّى کل نفس ما کسبت و هم لایظلمون» «و بترسید از روزى که در آن، به سوى خدا بازگردانده مى‏شوید، سپس به هر کسى ]پاداش [آنچه به دست آورده، تمام داده شود و آنان مورد ستم قرار نمى‏گیرند.» که از برداشت هشت ذیل این آیه شریفه مى‏توان گزاره زیر را استخراج و ارائه کرد: «درونى شدن باورها و استمرار پایبندى و توجه به آن سبب کاهش کج رفتارى و افزایش پایبندى به هنجارها مى‏شود.» 3- دسته‏اى آیات چه از نظر ظاهر و چه با عنایت به برداشت‏هاى پیرامون آیه در تفسیر راهنما، به مباحث اجتماعى مى‏پرداختند. در چنین آیاتى - که بیشترین حجم فعالیت پژوهشى این طرح را تشکیل مى‏دادند - مورد به مورد برداشت‏هاى تفسیر راهنما، تجزیه و کار استخراج گزاره‏هاى جامعه‏شناسانه از آنها پى‏گیرى شده است. جهت اتقان و استحکام مطالب استخراج شده علاوه بر تکیه بر برداشت‏هاى تفسیر راهنما به سه تفسیر یادشده نیز مراجعه گردیده است. براى نمونه مى‏توان آیه شریفه 213 سوره «بقره» و بسیارى دیگر از آیات شریفه را مثال زد.2 «کان الناس امةً واحدةً فبعث اللَّه النبیین مبشّرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین‏الناس فیما اختلفوا فیه و مااختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینات بغیاً بینهم فهدى اللَّه الذین ءامنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه و اللَّه یهدى من یشاء الى صراط مستقیم» «مردم، امتى یگانه بودند، پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم‏دهنده برانگیخت، و با آنان، کتاب ]خود[ را بحق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند و جز کسانى که ]کتاب[ به آنان داده شد - پس از آن که دلایل روشن براى آنان آمد - به خاطر ستم ]و حسدى[ که میانشان بود،]هیچ کس[ در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى‏کند.» ذیل این آیه شریفه 42 برداشت در تفسیر راهنما آمده است که از هر کدام به صورت جداگانه گزاره‏اى جامعه‏شناسى استخراج و ذیل همان برداشت آمده است. 4- دسته چهارم از آیات قرآن، آیاتى بودند که شاید از هیچ یک از آنها به تنهایى نتوان مباحث اجتماعى را استخراج کرد، لکن اگر چند آیه را که شرایط خاصى را طرح و مورد بررسى قرار مى‏دهند در کنار همدیگر در نظر گیریم، مى‏توان مباحث اجتماعى را از آنها استخراج و ارائه کرد. نکته قابل توجه این که این کار در تفسیر راهنما نادیده گرفته شده و تنها به تجزیه تک تک آیات شریفه به تنهایى پرداخته شده است. امّا در تفاسیر سه گانه «المیزان»، «نمونه» و «مجمع البیان» این موضوع به خوبى قابل استفاده مى‏باشد. در این پژوهش نیز با مراجعه به سه تفسیر یادشده گزاره‏هاى جامعه شناسانه استخراج و در ذیل چند آیه پشت سر هم ارائه گردیده که از مشى معمول تحقیق )که پس از هر برداشت تفسیر راهنما یک گزاره اجتماعى ارائه مى‏شد) فاصله گرفته شده است. براى نمونه مى‏توان به آیات شریفه 60 و 82 سوره «اسراء» اشاره کرد که اگر با همدیگر در نظر گرفته شوند مباحث اجتماعى از آنها قابل استنباط مى‏باشد.3 «و اذ قلنا لک إنّ ربّک احاط بالناس و ما جعلنا الرُّءیا التى اریناک الا فنتةً للناس والشجرة الملعونة فى القرآن و نخّوفهم فما یزیدهم الا طغیاناً کبیراً» (اسراء/ 60) «و ]یاد کن[ هنگامى را که به تو گفتیم: «به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» آن رویایى را که به تو نمایاندیم و ]نیز[ آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم و ما آنان را بیم مى‏دهیم، ولى جز بر طغیان بیشتر آنها نمى‏افزاید.» «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظالمین الا خسارا» (اسراء/ 82) «و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏کنیم، و ]لى [ستمگران را جز زیان نمى‏افزاید.» از این دو آیه شریفه با توجه به سه تفسیر معهود گزاره‏هاى زیر را مى‏توان استخراج و ارائه کرد: 1- علاقمندى افراطى به یک ارزش، باور و عقیده، باعث پیروى و تبعیت افراطى از آن ارزش، باور و عقیده مى‏شود. 2- علاقمندى افراطى به یک ارزش و باور، زمینه قوم‏گرائى افراد آن جامعه را فراهم مى‏کند. 3- قوم‏گرائى زمینه پیروى کورکورانه از فرهنگ و ارزشهاى قومى را فراهم مى‏کند. 4- در جامعه‏اى که قوم‏گرائى اصل و اساس قرار گرفت، تصور غالب بر این قرار مى‏گیرد که هر آنچه در آن فرهنگ وجود دارد صحیح و آنچه سایرین مى‏گویند غلط و ناصحیح است. 5- در جامعه‏اى که قوم‏گرائى اساس و پایه آن جامعه قرار گرفت، فرهنگ قومى به عنوان سنت لازم الاجراء براى همه مطرح مى‏شود. 6- پایبندى به سنت‏هاى قومى باعث تشدید قوم‏گرائى و قومدارى در آن جامعه مى‏شود. 7- پایبندى به سنت‏هاى قومى زمینه یکپارچگى، و انسجام قومى را افزایش مى‏دهد. 8- عواطف و احساسات قوم‏گرایانه زمینه افزایش گرایشات قوم‏گرایانه را فراهم مى‏کند. 9- روابط عاطفى با دیگران زمینه تأثیرپذیرى از باورها و عقایدشان را فراهم مى‏کند. 10- احساسات و عواطف بر تعیین نوع باور و ارزشهاى فرد تأثیر دارد. از مجموع آیات 106-109 سوره شعراء نیز مى‏توان راهبردهاى آغاز فرایند تبلیغ را استنباط کرد: «اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون. انّى لکم رسول امین. فاتقوااللَّه و اطیعون. و ما اسئلکم علیه من اجر إن اجرى الاّ على ربّ العالمین.» «چون برادرشان نوح به آنان گفت: آیا پروا ندارید؟ من براى شما فرستاده در خور اعتمادم. از خدا پروا کنید و فرمانم برید و بر این رسالت اجرى از شما طلب نمى‏کنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.» 1- برقرارى روابط عاطفى و مبتنى بر صمیمیت با مخاطبین 2- شناخت وضعیت و شرایط اجتماعى و فرهنگى جامعه‏اى که قرار است تبلیغ در آنجا صورت گیرد. 3- تکیه بر موضوعات عام و آنچه که به هنجار اجتماعى تبدیل شده‏اند. 4- شروع با طرح سؤال در عقاید و باورهایى که قرار است رد شده یا چیز دیگرى جایگزین آنها گردد. 5- طرح سؤال به گونه‏اى که مخاطبین به نحوى ملایم براى داشتن عقاید و باورها مورد سرزنش قرار گیرند. 6- جلب اعتماد مخاطبین و طرح پیام به صورت جدى 7- نشان دادن خود به عنوان خیرخواه تعمیم یافته بدون در نظر گرفتن منافع شخصى و گروهى 8- نداشتن انتظار پاداش از مخاطبین در قبال ارائه پیام مورد نظر 5- دسته پنجم از آیات، آیاتى بودند که اگر خود آیه شریفه را به طور کلى و عام در نظر گیریم به مباحث اجتماعى مى‏پردازد. لکن روش خاصى که در تفسیر راهنما به کار گرفته شده، با تجزیه و ریز شدن آیه هیچ برداشت اجتماعى را در ذیل آن آیه ثبت نشده است. در این موارد نیز اصل بر مراجعه به هر سه تفسیر «المیزان»، «نمونه» و «مجمع البیان» قرار گرفته و چنانچه در این سه تفسیر، مباحث اجتماعى پیرامون این گونه آیات طرح شده بود، مورد بررسى بعدى قرار مى‏گرفتند. براى نمونه مى‏توان به آیه شریفه 25 سوره «عنکبوت» اشاره کرد که با مراجعه به تفسیر نمونه و المیزان مى‏توان گزاره‏هاى اجتماعى را از آن استنباط و ارائه کرد.4 «و قال انّما اتخذتم من دون اللَّه اوثاناً مودة بینکم فى الحیوة الدنیا ثم یوم القیامة یکفر بعضکم ببعض و یلعن بعضکم بعضاً و مأواکم النار و مالکم من ناصرین» «و ]ابراهیم[ گفت: «جز خدا، فقط بت‏هایى را اختیار کرده‏اید که آن هم براى دوستى میان شما در زندگى دنیاست، آن گاه روز قیامت بعضى از شما بعضى دیگر را انکار و برخى از شما برخى دیگر را لعنت مى‏کنند و جایتان در آتش است و براى شما یاورانى نخواهد بود.» با مراجعه به تفسیر المیزان و نمونه مى‏توان گزاره‏هاى اجتماعى زیر را استخراج و ارائه کرد: 1- براى تبلیغ هر پیام لازم است قبل از هر چیز زمینه ارزشى مناسب آن پیام در جامعه بوجود آید. 2- یکى از شرایط تأثیرگذار بودن یک پیام آنست که گرایش و تمایل نسبت به آن پیام در جامعه وجود داشته باشد. 3- تبلیغ و ارائه ارزشها، باورها و هنجارهائى که افراد جامعه به آنها پایبند بوده، گرایش و تمایل مثبت دارند، زمینه تقویت پایبندى بیشتر آنها را به آن ارزشها، باورها و هنجارها فراهم و سبب از میان رفتن انحرافات و کجرویهاى اجتماعى مى‏شود. 4- تبلیغ و ارائه ارزشها، باورها و هنجارهائى که افراد جامعه به آنها پایبند نبوده، گرایش و تمایل منفى دارند، زمینه دورى و تنفّر بیشتر آنها از آن ارزشها، باورها و هنجارها را فراهم مى‏کند. 5- قرآن مجید به عنوان فرهنگ مکتوب اسلام در جامعه دینى زمینه اصلاح انحرافات و کجروى‏هاى اجتماعى و شخصیتى افراد جامعه را فراهم مى‏کند. 6- پایبندى و گرایش به نظام فرهنگى اسلام (قرآن مجید) سبب کاهش جرم و انحراف و ناپایبندى به آن سبب افزایش جرم و انحراف در جامعه مى‏شود. توضیح: در برداشت‏هاى ذیل آیه شریفه در تفسیر راهنما به جنبه اجتماعى آیه شریفه کمتر توجه شده است. در صورتى که هم از سیاق ظاهر آیه این موضوع برداشت مى‏شود و هم در تفاسیر المیزان و نمونه نیز پیرامون آیه شریفه موضوع اثرات اجتماعى طرح گردیده است. 7- یکى از عواملى که نوع و میزان تأثیر پیام را بر افراد جامعه تعیین مى‏کند، ساخت ذهنى آنها است. 8- تأثیر تبلیغ یک پیام در جامعه متفاوت و داراى پیوستارى متشکل از درجات مثبت و منفى است. 9- یک پیام هر چند مثبت و بسیار مفید در جامعه تأثیر یکسانى نداشته، بسته به عوامل مختلف داراى تأثیرات مثبت و منفى است. 6- آخرین نکته در بحث «تشخیص» آنست که نظر و سلیقه محقق کمترین نقش را در استخراج و ارائه گزاره‏هاى جامعه شناسانه داشته است. به عبارت روشن‏تر آنچه مهم بود و مورد توجه قرار گرفت، ارائه برداشت‏هاى اجتماعى در تفسیر راهنما و مباحث اجتماعى سه تفسیر «المیزان»، «نمونه» و «مجمع البیان» در قالب گزاره‏هاى جامعه شناختى پیرامون آیاتى بود که با تشخیص نویسندگان چهار تفسیر یادشده به مباحث اجتماعى پرداخته بودند.
2- تجزیه و تفکیک
پس از تشخیص آیاتى که به مباحث اجتماعى مى‏پردازند، گام دوم تجزیه و تفکیک برداشت‏هاى تفسیر راهنما پیرامون آیات و نیز مباحث مطرح شده در سه تفسیر مورد نظر به عناصر تشکیل دهنده، بود. این گام نتایج زیر را در برداشت: 1- مفاهیم و عناصر اصلى تشکیل دهنده آیه و به دنبال آن برداشت‏هاى پیرامون آیه و نیز مباحث تفسیرى مشخص مى‏شد. 2- مفاهیم و عناصر فرعى و حاشیه‏اى مربوط به آیه از دو طریق به دست مى‏آمد: برداشت‏هایى که در تفسیر راهنما از روایات و تفاسیر دیگر به دست آمده بود، و مباحث حاشیه‏اى که در سه تفسیر مورد نظر پیرامون آیه شریفه مطرح گردیده بود. 3- با توجه به مشخص شدن عناصر و مفاهیم اصلى و فرعى، تلاش شد تا جائى که ممکن است حوزه یا عرصه‏هایى که این دو دسته مفهوم در آن شرایط و موقعیت جدیدى را شکل مى‏دهند و نیز چگونگى و نوع ارتباط بین آنها مشخص گردد. مشخص کردن عناصر و مفاهیم اصلى و تا حدودى عناصر و مفاهیم فرعى چندان مشکل نبود، امّا گاه به دست آوردن عرصه‏هایى که این مفاهیم در آن، زمینه شکل‏گیرى موقعیت‏هاى جدیدى را فراهم مى‏کنند، مشکل بود. گرچه چگونگى و نوع روابط این عناصر از طریق مباحث تفسیرى به دست مى‏آمد، امّا تشخیص نوع شرایط و موقعیت‏هاى جدیدى که به وجود مى‏آمد، باز هم دشوار و سخت بود. در مواردى که معلوم نبود آیا عرصه یا حوزه‏ها و نیز شرایط و موقعیت‏هاى حاصل شده، اجتماعى‏اند یا فرهنگى، ساختارى‏اند یا در سطح کنش‏ها، ذهنى‏اند یا عینى، اگر به صورت مستقیم مطلبى از برداشت‏هاى تفسیرى به دست نمى‏آمد، مجموعه شرایط آیه و آیات قبل و بعد آن و نیز رجوع به سه تفسیر «المیزان» و «نمونه» و «مجمع البیان» مبناى کار قرار مى‏گرفت.
3- تطبیق و معادل سازى عناصر و مفاهیم تجزیه شده به زبان جامعه‏شناسى
در نتیجه تجزیه و تفکیکى که صورت گرفت، یک مجموعه مفاهیم اصلى، فرعى و نیز شرایط، موقعیت‏ها و روابط مفاهیم با همدیگر به دست آمد که تطبیق‏سازى و معادل‏سازى به زبان جامعه‏شناسى در مورد آنها صورت گرفت. شاید این مرحله از دشوارترین و پیچیده‏ترین مراحل تحقق بود که توان و وقت زیادى به خود اختصاص داد. پیچیدگى آن بدان جهت بود که محدودیت فراوان جامعه‏شناسى باعث گردیده بود تطبیق‏سازى و معادل‏سازى بسیارى از مفاهیم و عناصر بلند و غنى دین به زبان این علم میسر نگردد و یا با دشوارى و سختى امکان‏پذیر گردد. در این رابطه مجموعه عناصر تجزیه شده تفسیر را مى‏توان به چند بخش زیر تقسیم کرد: 1- بخشى از مفاهیم عناصر به روشنى قابل تطبیق و معادل‏سازى به زبان جامعه‏شناسى بودند و هیچ مشکلى در این رابطه وجود نداشت همانند: امر به معروف و نهى از منکر، تبلیغ، فروع دین پایبندى به آنها و... این بخشى از مفاهیم را تنها از طریق مراجعه‏اى مختصر به کتاب‏هاى مبانى جامعه‏شناسى و در نظر گرفتن تعریف‏هاى مربوط، مى‏توان تطبیق‏سازى و معادل‏سازى نمود. 2- بخش دوم از مفاهیم و عناصر دینى، مواردى بودند که به دلیل محدودیت پیش گفته جامعه‏شناسى امکان تطبیق‏سازى و معادل‏سازى به سختى امکان‏پذیر مى‏باشد. همانند انفاق و تأثیرات آن، نفاق و شرایط آن، امّت، قریة، قوم، ایمان، تقوا و.... در این مورد با مطالعه وسیع منابع جامعه‏شناسى و به ویژه نظریه‏هاى جامعه‏شناسى در حوزه‏هاى گوناگون، سرانجام با اندکى اغماض، تطبیق‏سازى و معادل‏سازى صورت گرفته است. 3- بخش سوم از مفاهیم و عناصر دینى، شامل مواردى بودند که تقریباً امکان معادل‏سازى آنها به زبان جامعه‏شناسى با تمام مطالعه و تلاشى که صورت گرفت فراهم نشد، همانند: نقاط عطف در زندگى اجتماعى و تأثیرات اجتماعى و شخصیتى آن، نظام یکپارچه دین و... در این موارد سعى شده بدون معادل‏سازى همان مفهوم دینى با روشى جامعه‏شناسانه، تبدیل به گزاره شده و ارائه گردد. 4- تطبیق و معادل‏سازى شرایط، موقعیت‏ها و روابط بین مفاهیم دینى نیز با سختى و پیچیدگى همراه بود، اما نه به اندازه مفاهیم و عناصر اصلى به دست آمده. براى نمونه در تفسیر آیاتى از قرآن مجید، شرایطى توضیح داده شده بود که به روشنى و بدون ابهام و با توجه به تعریف ساختارهاى اجتماعى، مى‏توان آن شرایط را ساخت اجتماعى معادل‏سازى کرد. 5- یکى از نکات مهم در این تحقیق آن است که به دلیل مبنا قرار گرفتن چهار تفسیر و به ویژه تفسیر «راهنما» - که خود از منابع متعدد بهره گرفته است - بعضى از مفاهیم و شرایط معادل‏سازى شده به زبان جامعه‏شناسى در طول تحقیق با همدیگر تطبیق کامل ندارند. براى نمونه گزاره‏هایى که در مورد تضاد اجتماعى به دست آمده در بعضى موارد با همدیگر منطبق و همراه نیست که این امر ناشى از تفاوت در تفاسیر مى‏باشد و در مرحله دوم تحقیق (طبقه‏بندى موضوعى) سعى شده برطرف گردد.
4- آگزیوماتیزه کردن مفاهیم تطبیق‏سازى شده به زبان جامعه‏شناسى
یکى از مهمترین مراحل تحقیق این بود که پس از تطبیق‏سازى مفاهیم و به دست آوردن معادل جامعه‏شناسى آنها، این مفاهیم به صورت توضیح و تفسیر ارائه نگردیدند؛ بلکه به صورت آگزیوم‏هایى استنتاج و ارائه شدند. شایان یاد این که در این مرحله «صغرى» و «کبرى» قیاس و نیز جهت و نوع رابطه بین آن دو به طور کامل از تفسیر اخذ شده است. گر چه ممکن است استنتاج‏هاى منطقى از یک تفسیر به دست نیامده باشند، امّا هنگامى که مجموعه چهار تفسیر یادشده در نظر گرفته شده‏اند، جهت و نوع رابطه «صغرى» و «کبرى» قیاس را نشان داده‏اند. در هر حال مهم آن بود که تلاش شد مطالب تفسیرى در ذیل آیات شریفه قرآن به زبان جامعه‏شناسى ترجمه گردد نه آن که محقق برداشت‏ها و تفاسیر خود از آیات شریفه را مدنظر قرار دهد.
5- مباحثه گروهى و تأیید و نظارت
پس از به دست آمدن آگزیوم‏هاى مورد نظر با زبان جامعه‏شناسى، در گروهى دو نفره مباحثه، اصلاح و یکپارچه‏سازى مطالب اعضاى گروه صورت مى‏گرفت و در نهایت جهت تأیید و اصلاح در اختیار استاد محترم ناظر قرار مى‏گرفت. پس از تأیید استاد محترم ناظر، کار تدوین گزاره‏هاى به دست آمده آغاز مى‏شد. تدوین این مطالب بدین صورت بود که در آغاز آیه شریفه و ترجمه آن مطرح و سپس برداشت تفسیر راهنما و گزاره جامعه‏شناسى ذیل آن بیان گردیده است. در مواردى هم که برداشت از چند آیه شریفه و یا از یک آیه و مربوط به سایر تفاسیر بوده، پس از آیه شریفه و ترجمه آن و گزاره‏هاى جامعه‏شناسى، تفاسیرى که از آنها این گزاره‏ها استنتاج شده‏اند، به روشنى ذکر گردیده‏اند.
6- طبقه‏بندى موضوعى آگزیوم‏هاى به دست آمده
در راستاى تحقق زمینه‏هاى لازم براى نظریه‏پردازى در حوزه جامعه‏شناسى مبتنى بر قرآن مجید، لازم بود در ادامه مرحله اول یعنى، بحث استخراج گزاره‏هاى جامعه‏شناسى در تفاسیر، مرحله دومى با عنوان «طبقه‏بندى موضوعى آگزیوم‏هاى به دست آمده» تعریف و اجرا گردد که به لطف و عنایت الهى این پروژه در سال جارى در حال انجام مى‏باشد. در این راستا تمام گزاره‏هاى به دست آمده مجدداً شمارش گردیده و از نظر موضوعى طبقه‏بندى خواهند شد که بخشى از کار تحت عنوان «شیوه‏هاى مؤثر تبلیغ در قرآن» انجام شده است. بعضى از موضوعات دیگر که در طبقه‏بندى موضوعى مشخص شده‏اند عبارتند از: عوامل انحطاط و انقراض فرهنگ و جامعه روابط و مناسبات اجتماعى دنیاگرائى و آثار آن جامعه‏شناسى ادیان الهى جامعه‏شناسى قومى جامعه‏شناسى نفاق تغییر و تحولات اجتماعى امنیت اجتماعى و فرهنگى نظام خویشاوندى و خانواده کنش‏هاى اجتماعى ارزش‏ها و هنجارهاى اجتماعى مشارکت اجتماعى نظارت و کنترل اجتماعى آسیب‏ها و ناهنجارى‏هاى اجتماعى ساخت روابط جنسى نیازهاى دینى ساختارهاى ذهنى و تأثیرات آنها اجتماعى شدن و جامعه‏پذیرى جامعه‏شناسى گفتگو جامعه‏شناسى جنگ انسجام و همبستگى اجتماعى و دهها موضوع دیگر که گاه بعضى از این موضوعات خود به ده‏ها خرده موضوع تقسیم شده‏اند.
7- تبیین وتفسیر موضوعى طبقات به‏دست آمده
به لطف و عنایت الهى و توجه خاص ولى نعمت‏مان حضرت امام هشتم على‏بن موسى الرضاعلیه السلام پس از اتمام طبقه‏بندى موضوعى و روشن شدن فضاى مفهومى موضوعات، آخرین مرحله این پروژه، تبیین و تفسیر موضوعى طبقات به‏دست آمده، خواهد بود که حتى الامکان زمینه‏هاى نظریه‏پردازى در حوزه جامعه‏شناسى را فراهم خواهد کرد.
پی نوشت ها
________________________________________
1- هاشمى رفسنجانى، اکبر و جمعى از محققان، تفسیر راهنما، چاپ اوّل، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 286/ 2 1373، برداشت 8. 2- همان، 65-69 /2. 3- همان، 162-165 /10 و 20-221. 4- مکارم شیرازى، ناصر و جمعى از محققان، تفسیر نمونه، چاپ چهاردهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 246 /16 1376؛ طباطبایى، محمدحسین، المیزان فى تفسیرالقرآن، ترجمه محمّدباقر موسوى همدانى، چاپ اوّل، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 178/6 1376.
  info@q

تبلیغات