آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن


در عصر حاضر بیش از یک میلیارد از جمعیّت جهان را مسلمانان تشکیل مى‏دهند و این جمع انبوه بر این اعتقادند که باید زندگى فردى و اجتماعى و خانوادگى خود را بر اساس قرآن و آیات وحیانى آن تنظیم کنند. از سوى دیگر این جامعه بزرگ اسلامى، از نظر علمى، اجتماعى و سیاسى و صنعتى گرفتار تأخّر شده است و این تأخّر او را از یکسو به تقلید و پیروى از فرهنگ مسلّط جهان واداشته و از سوى دیگر وابستگى‏هاى مختلف اقتصادى، سیاسى، نظامى و... پذیرش قوانین و قواعد حاکم بر نظام بین‏المللى را بر او تحمیل کرده است. با این که بسیارى از کشورهاى اسلامى - بلکه همه آنها - در شمار کشورهاى صنعتى و سرمایه‏دارى قرار ندارند، امّا بیشتر آفاتى که از رهگذر صنعتى شدن و نظام کاپیتالیسم متوجّه کشورهاى اروپایى و غربى بوده است، دامن‏گیر کشورهاى اسلامى نیز - با قدرى نوسان و تأخیر - شده است، بى‏آنکه از مزایاى صنعتى شدن به همان مقدار بهره‏مند شده باشند و این دردى است مضاعف! زیرا اگر ثروتمندان در نتیجه بى‏مبالاتى و افراط در خوردن گرفتار سوءهاضمه و بیماریهاى ناشى از آن شوند، امرى طبیعى است ولى این که کسانى در اثر خوردن قوت لایموت خود، به همان بیماریها مبتلا شوند، بسیار دردآورتر است. به هر حال مطالعات تاریخى و اجتماعى و فرهنگى نشان مى‏دهد که بسترهاى رشد ناهنجاریهاى اخلاقى و فروپاشى خانواده در غرب عواملى بوده است که آن عوامل در میان کشورهاى اسلامى و در فرهنگ قرآنى حضور نداشته است و به طور طبیعى و منطقى نمى‏بایست جوامع مسلمانان گرفتار ناهنجارى‏ها و رنجهاى اخلاقى و فرهنگى و روابط نامطلوب اجتماعى و خانوادگى غرب شوند! امّا واقعیتهاى جارى در میان مسلمانان نشان مى‏دهد که آنان نیز به رغم داشتن منابع سالم و تعالیم زلال فرهنگى - دینى و قرآنى، در بسیارى موارد، همانگونه زیسته‏اند که غربیها در قرون وسطى، و بدتر از آن پس از رنسانس - بى‏آن که از مزایاى مدرنیسم بهره‏مند شوند - به همان دردهایى گرفتار آمده‏اند که کشورهاى اروپایى و غربى، در نتیجه صنعتى شدن، رشد تکنولوژى، توسعه اقتصادى و کثرت رفاه و انبوهى ثروت مبتلا شده‏اند! این همه سبب شده است تا مصلحان اجتماعى و متفکران دینى در چند دهه گذشته - بلکه از حدود یک قرن قبل - به فکر اصلاح جامعه و بازنگرى فهم دینى خود باشند تا مگر از این طریق، هویّت مستقل از دست داده خویش را باز یابند و از هضم شدن جامعه، فرهنگ و شخصیّت جوامع اسلامى، در هاضمه اسید آلود غرب جلوگیرى کنند! این راه آغاز شده است و همواره با گذشت زمان هم شدّت یافته و هم ضرورت هر چه بیشتر خود را نمایانده است. زمانى که لیبرالیسم به پایان تاریخ مى‏رسد و پوچ‏گرایى و شیطان‏پرستى رو به گسترش مى‏گذارد و آزادى‏خواهى انسانى سر از فمینیسم افراطى و ستیز جنس‏ها و نسلها در مى‏آورد و پست مدرنیسم - بى‏آنکه امیدى جدّى براى دستیابى به نقطه‏اى روشن داشته باشد - به نقد مدرنیسم مى‏نشیند و مدعیّان صلح جهانى و بنیانگذاران سازمان ملل به نظریه »جنگ تمدنها« دلبسته مى‏شوند و به منظور مدیریت این جنگ پایانى، خود پایه‏هاى بنیادى آن ستیز جهانى را بنا مى‏نهند تا به نام خصم، جنگ را آغاز کنند و به کام خویش آن را پایان بخشند! و در شرایطى که مسیحیان با دشمن تاریخى و مادرزاد خود دست آشتى مى‏دهد تا به کمک »آنتى کریست« واقعى خود به نبرد با »ضدمسیح« موهوم بپردازند و تلاش مى‏کنند تا براى رسیدن به صلح جهانى هر چه بیشتر بکشند و براى رسیدن به عصر روشن زندگى هر چه بیشتر ویران کنند و براى از میان بردن فساد و تباهى هر چه افزونتر فساد نمایند! در چنین زمانى و در چنین شرایطى، مسلمانان دریافته‏اند - و بیشتر نیز در خواهند یافت - که نباید بیش از این چشم به راه و دلبسته دستاوردهاى و تجربه‏هاى پرهزینه و به بن‏بست رسیده دیگران باشند. نه این که از مزایاى صنعت و تکنولوژى و تجربه‏هاى مفید بهره نگیرند، بلکه آزموده‏هاى غلط آنها را دوباره نیازمایند و به خود و ذخایر الهى خویش بیش از گذشته ارزش نهند و تکیه کنند. و البته تکیه کردن بر ذخایر خویش به معناى مهر و موم کردن ذخایر براى روز مبادا نیست! به معناى زورق کردن و قاب گرفتن قرآن و روایات نیست! به معناى کلى‏گویى و مباهات به گذشته نیست! به معناى خوش خواندن و خوش‏نوشتن و طرّاحى کامپیوترى آنها نیست! بلکه به معناى واقعى، بازگشت به قرآن و تلاش براى فهم دوباره آن متناسب با پوشش و نیازهاى زمان و گشودن مهر سکوت و نامحرمى از لبان قرآن است و این اوّل راه است و نه حتى میانه راه!
 

تبلیغات