آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن

آنگاه که آخرین بعثت آسمانى بر صخره‏هاى سخت حراء جوانه زد، کسى از راهگذاران زمین، گمان نمى‏برد که روزى چنان ببالد که سرشاخه‏هاى تناور آن، تمدن‏هاى بزرگ روزگارش را درنوردد. مردى تنها و درس ناخوانده، در سرزمینى که براى فرمانروایان زمین ارزش تاخت و تاز و تسخیر نداشت، حامل پیامى شده بود که مى‏بایست آن را تا اعماق تاریخ ماندگارى انسان بر کره خاک استمرار دهد و بر بلنداى همه اندیشه‏ها و ژرفکاوى‏ها و داعیه‏ها و داعیه‏داران فراز آورد. اکنون او با پاى پیاده، نیمى از راه را پیموده است. سرزمین خشک و طمع‏سوز دیروز او به یکى از مهم‏ترین مطامع قدرتهاى مادّى جهان تبدیل شده است و مى‏تواند در روزگار معاصر نقشى بایسته در شرایط اقتصادى جهان و به تبع در سایر زمینه‏هاى فرهنگى، علمى، اجتماعى و سیاسى ایفا کند! که البته نمى‏کند! از این نکته بگذریم! چرا که نگاه ما در این نوشته به خاک و ذخائر خاکى و به توانها و سلطه‏هاى مادّى نیست، هر چند نادیده گرفتن این ابعاد نیز درست نخواهد بود! به هر حال، پیام آسمانى او نیز بیشترین هجمه فرهنگى و تبلیغاتى قدرتهاى معاصر را نیز به خود معطوف داشته است! و این حکایت از کارسازى و تأثیرگذارى آن در صحنه‏هاى فکرى و اندیشه‏اى جهان معاصر دارد. صاحبان سرمایه و سرمایه‏داران متّکى به تجربه و تکنولوژى، آنقدرها حسابگر هستند که توان و امکانات خود را هدر ندهند. صرف امکانات گسترده تبلیغاتى - فرهنگى و نظامى براى مهار کردن اندیشه اسلامى، به انحراف کشاندن آن و ناکارآمد ساختن آن در صحنه جهانى، خود حکایت از نفوذ و تأثیرگذارى آن بر اندیشه‏ها و احساس خطر کسانى دارد که منافع خویش را مورد تهدید مى‏یابند. این همه حکایت از آن دارد که بعثت آسمانى حراء، در ظرف زمینى و زمان خود محدود نمانده است، هم از حجاز به اقصى نقاط جهان سفر کرده و هم از مخاطبان بسیط و صورتگرا و زمخت دیروز به جویندگان و پژوهشگران ژرف‏اندیش و ریزنگر و متعمّق امروز رسیده است. هر چند نمى‏توان نادیده گرفت که در گذشته نیز ژرفکاوى‏ها حضور داشته‏اند و در عصر حاضر نیز ظاهرگرایان و جموداندیشان و نمادورزان بسیارى حضور دارند. بعثت آسمانى حراء، نیمى از راه را پیموده است و پیش‏بینى کرده است که تمامى راه را خواهد پیمود و على رغم بدخواهى‏ها و بداندیشى‏ها و دسیسه‏ها که از سوى مستکبران و حق‏ستیزان علیه او به کارگرفته شده و خواهد شد، او بر ستیغ استوارى خواهد ایستاد و بر همه باورها و اندیشه‏ها و مکتب‏ها - نه تنها در کتاب‏ها و کتابخانه‏ها، که در صحنه زندگى بشر - برترى خواهد یافت. امّا به هر حال نیمى از راه باقى مانده است و پیمودن راه باقى‏مانده، منوط به آن است که قرآن به نیازهاى انسان معاصر و عصرهاى آینده پاسخگو باشد و مسائل و شرایط زمان را بشناسد و در برابر هر پرسش و مسأله، پاسخى شفاف، عینى و مفید داشته باشد. در این‏جاست که ده‏ها و صدها پرسش سربرمى‏آورد. - بعضى جستجوگرانه و برخى منکرانه - از آن جمله این که آیا براستى مى‏توان با طرحى ثابت، مجموعه‏اى متحوّل را سازماندهى و مدیریت کرد؟ آیا مى‏توان با اصولى از پیش تعیین شده، شرایطى نیامده را سامان داد؟ آیا مى‏توان با نگاهى تاریخى و عصرى به مسائل یک زمان و یک جامعه، رهنمودى براى همه اعصار تاریخى داشت؟ نقش پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم در تلقّى وحى و انتقال آن به مردم عصر خود چگونه بوده است، آیا او مفاهیم و الفاظ را از طریق وحى دریافت مى‏کرده است یا معانى را دریافت کرده و آن‏ها را در قالب الفاظ و اصطلاحات و ظرفیت‏هاى فرهنگ مردم معاصرش ارائه مى‏داشته است؟ ثابت‏ها و متغیّرها کدامند، گوهر و صدف کدام است، کدام بخش از پیام‏ها، احکام اجتهادپذیر و انعطاف‏پذیرند و کدام یک ثابت و تغییر ناپذیرند. چه مقدار از پیام‏هاى قرآن در ظاهر و نصّ آیات آمده است و چه مقدار از آن در لایه‏هاى معنایى و بطون آن نهفته است و... . این‏ها و ده‏ها سؤال دیگر، این دغدغه را در دل دارد که آیا براستى قرآن کتابى تاریخمند است یا فراتاریخى، نسخه‏اى براى یک نسل است یا نسل‏هاى متمادى، اگر پیامى جاودان است چرا بخشى از پیامهاى آن بر فهم انسان معاصر سنگینى مى‏کند، آیا برنامه‏اى کامل و نهایى است، چرا جوامع اسلامى از کمال لازم برخوردار نشده‏اند؟ اگر سرّ عقب‏ماندگى علمى، اجتماعى، فرهنگى و... جوامع مسلمان در نفهمیدن قرآن و یا عمل نکردن به آن است، راه فهم درست قرآن و تحقّق عینى آن در جامعه انسانى چیست؟ چطور شده است که طى چهارده قرن، مسلمانان به فهم درست قرآن و یا راهکارهاى تحقق آرمانى، اهداف و برنامه‏هاى فردى و اجتماعى آن به شکل قابل قبول دست نیافته‏اند؟ و ... بخشى از این پرسش‏ها به مباحث نظرى مربوط مى‏شود که پاسخ آن نیز نظرى و استدلالى خواهد بود. ولى بخش‏هایى از این مسائل نیز به ساحت عمل، عینیّت و نتیجه بازمى‏گردد که معتقدان به وحى قرآنى و اندیشمندان اسلامى مسئولیت دارند، این نیاز را پاسخگو باشند. در جهان معاصر، تلاش و اهتمام اندیشمندان مسلمان به شناسایى راهکارهاى تحقق آرمانها و اهداف ارزشى اسلام براى ساختن جامعه برتر انسانى و اخلاقى، وظیفه‏اى مهم‏تر و ضرورى‏تر از دفاع نظرى از باورهاى اسلامى و یا اجراى حدود الهى است؛ زیرا دفاع نظرى از مبانى دینى و نیز اجراى حدود اسلامى در عصر حاضر، چنانچه به تحقق عینى جامعه برتر و نظام اجتماعى در روابط و مناسبات مطلوب انسانى منتهى نشود، این حرکت در نیمه راه خواهد ماند و به کندى و با دشوارى بقاى خود را حفظ خواهد کرد، در حالى که انتظار در عصر حاضر فراتر از این است. باید خلأها را شناسایى کرد و راهکارها و روش‏هاى موردنیاز عصر حاضر را شناخت و به کار گرفت.
 

تبلیغات