آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

نویسنده در این نوشتار به معرفى ابن عباس و جایگاه وى در تفسیر مى پردازد. در این راستا نخست بیوگرافى ابن عباس را مطرح مى کند آنگاه احادیث نقل شده در مورد وى را مى آورد. سپس از دیدگاه هاى دانشمندان مسلمان راجع به ابن عباس سخن مى گوید، در پایان آثار تفسیرى ابن عباس و روش تفسیرى ویرا به بحث مى گیرد.

متن

آغاز تفسیر قرآن کریم را بعد از پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله و على‏علیه السلام به ابن عباس که یکى از عموزادگان پیامبرصلى الله علیه وآله است نسبت مى‏دهند، اما پاره‏اى از مستشرقان مانند گلدزیهر و آرتور جفرى به این موضوع با نگاه تردید و انکار مى‏نگرند، در صورتى که دانشمندان اسلامى مانند ابن حجر عسقلانى 1 او را بزرگترین مرجع در موضوع تفسیر قرآن دانسته‏اند، البته در این میان پاره‏اى دیگر از مسلمانان مانند ابن تیمیه حنبلى2 سخنانى علیه ابن عباس گفته‏اند در این نوشتار به بررسى ابعاد شخصیتى این مفسر بزرگ صدر اسلام خواهیم پرداخت:
ابن عباس
ابوالعباس عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب، پسر عموى رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله، محدّث، مفسّر، فقیه و مورخ صدر اسلام، سه سال قبل از هجرت در شعب ابوطالب متولد شد. نام پدر او عباس (م 32 ق) عموى رسول خداصلى الله علیه وآله و نام مادرش ام الفضل لبابة الکبرى (م 30 ق) دختر حارث بن حزن هلالى بود که هر دو قبل، و به قولى، بعد از هجرت، اسلام آوردند. عباس بعد از ابوطالب شخص اول مکه بود و مادرش ام‏الفضل نیز در جمال و کمال و هنر سرآمد دیگر بانوان به شمار مى‏آمد. عبداللَّه یکى از هفت پسرى بود که ام الفضل براى عباس آورد. عبداللَّه، بلند بالا، سپید چهره، تنومند و خوش سیما بود. در پیرى گیسوانش را با حنا خضاب مى‏کرد. او به علت حسن همنشینى و یادگیرى و ادب آموزى از محضر صدر عالم، حضرت مصطفى‏صلى الله علیه وآله و همچنین تأثیر پذیرى از ارشادات علوى به القابى چون، حبر القرآن، بحر القرآن، رئیس المفسرین، شیخ المفسرین، الاب الاول لتفسیر القرآن و ابرمرد تفسیر، ملقّب و مفتخر گردید. ابن عباس به هنگام رحلت پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله سیزده ساله و به قولى پانزده ساله بود. ابن عباس به سال (68 هق( در طائف به سن هفتاد و دو و یا هفتاد و چهار سالگى درگذشت و هم در آنجا به خاک سپرده شد. 3 پسر عموى او محمد بن حنفیّه به جنازه‏اش نماز گزارد و درباره‏اش گفت: «مات ربانى هذه الامّه: عالم بزرگ این امت وفات کرد.» از مشهورترین فرزندان ابن عباس، ابوالحسن على (40 - 118 ق) بود که در کثرت عبادت به او سجّاد مى‏گفتند، او جدّ عبداللَّه بن محمد بن على ملقب به سفّاح عباسى (م 132 ق) به شمار مى‏رفت.
احادیث نقل شده درباره ابن عباس
نقل است که پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله روزى ابن عباس را هنگامى که کودک بود در آغوش گرفت و در حق او دعا کرد: «خدایا به او حکمت بیاموز». از عبداللَّه بن عمر مروى است که به ابن عباس مى‏گفت: «رسول خداصلى الله علیه وآله را دیدم دست به سر تو کشید و فرمود: خدایا او را علم دین بیاموز». روزى ابن عباس در خانه خاله‏اش میمونه امّ المؤمنین (همسر رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله) آب وضوى پیغمبرصلى الله علیه وآله را آماده نمود، آن حضرت او را دعا کرد و فرمود: «اللّهم فقّهه فى الدّین و علّمه التأویل».4 پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله درباره او فرمود: «لن یموت حتى یذهب بصره و یؤتى علماً.» «تا وقتى نابینا نگردد و علم و دانش به وى نرسد، از دنیا نخواهد رفت».5 على‏علیه السلام در حق او فرمود: «کانّما ینظر الى الغیب من ستر رقیق»: «گویى از وراى پرده‏اى نازک غیب را مى‏بیند». طبرسى مى‏نویسد: «جام شیرى در نزد رسول خداصلى الله علیه وآله آوردند در حالى که ابن عباس طرف راست پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله و خالدبن ولید در سمت چپ او نشسته بودند. پیغمبرصلى الله علیه وآله شیر را نوشید و به ابن عباس گفت: ]باقیمانده[ را تو بنوش. ولى آیا تو راضى هستى آنرا خالد بن ولید بنوشد؟ ابن عباس به عرض رساند: نه سوگند به خدا هیچکس را بر باقیمانده نوشیدنى رسول خدا صلى الله علیه وآله بر خویشتن ترجیح نمى‏دهم و ابن عباس باقیمانده شیر را نوشید».6 محدث قمى در سفینة البحار مى‏نویسد: «پدر ابن عباس او را براى کارى نزد رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله فرستاد، ابن عباس خدمت پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله رسید در حالى که رسول خداصلى الله علیه وآله با جبرائیل راز مى‏گفت و مى‏شنید. ابن عباس را حیاء مانع گشت که مبادا نجواى آن دو را قطع کند و جبرائیل را نشناخت، لذا بسوى پدر بازگشت و مشاهدات خود را بازگو کرد. پس دوباره نزد پیامبر رفت و توضیح داد که قبلاً شرفیاب شده بود ولى نخواسته بوده در چنان احوالى کار خود را به عرض رساند، رسول خداصلى الله علیه وآله ابن عباس را در آغوش کشید و دست به سینه او نهاد و فرمود: «اللّهم فقّهه فى الدین و انتشر منه»7 ابن عباس علاوه بر مقام رفیع علمى در تفسیر، ادب، فقه و... عهده‏دار مسئولیت‏هاى زیر نیز بوده است: در سال 27 ق در عهد خلافت عثمان در فتح آفریقا (تونس) در سپاه عبداللَّه بن سعد ابن ابى سُرَح فرماندهى قسمت مقدم ارتش اسلام را بر عهده داشت و همین امر عامل موثرى در شکست «جرجیر» حکمران آن خطّه شد لقب حِبر از طرف جرجیر به ابن عباس عطاء شد، چون سخنگوى مجلس آشتى بود بسیار قاطع و محکم سخن مى‏گفت. در جنگ‏هاى جمل، صفین، نهروان، پیوسته در کنار على‏علیه السلام بود و با ناکثین و قاسطین و مارقین به سختى نبرد مى‏کرد. در جنگ صفین فرمانده جناح چپ سپاه بود و همراه با حسنین علیهما السلام و محمد حنفّیه و عبیداللَّه و قثم پسران عباس و عبداللَّه و عون پسران جعفر ابن ابیطالب علیه دشمن مى‏جنگید. ابن عباس بعد از عثمان بن حنیف از سوى على‏علیه السلام به ولایت بصره و خوزستان و فارس و کرمان منصوب شد و در همین بصره ابوالاسود دوئلى شاعر (م 69 ق) را به نیابت از خود عهده‏دار امامت در نماز جماعت و زیاد بن ابیه (م 53 ق) را مامور جمع آورى خراج قرار داد. ابن عباس در بصره روزهاى خود را به فقه و تفسیر و مغازى و همچنین شعر و ایام عرب تقسیم مى‏کرد. امیرالمؤمنین على علیه السلام به پیشنهاد ابن عباس صحه نهاد و تقاضاى طلحه و زبیر را براى امارت کوفه و بصره نپذیرفت. پیش از رخ دادن جنگ جمل نیز على علیه السلام او را براى نصیحت و اتمام حجت نزد زبیر فرستاد. بعد از صفین نیز ابن عباس از طرف على‏علیه السلام نمایندگى تام الاختیار را براى حکمیت پذیرفت، اما اشعث بن قیس کندى به دلیل اینکه او از مضریان بود، او را نپذیرفت.8 در جنگ نهروان نیز حضرت على‏علیه السلام او را مأمور گفتگو با خوارج کرد. همچنین در مجلس صلح امام حسن‏علیه السلام با معاویه، ابن عباس حضور داشت. در ماجراى سفر امام حسین‏علیه السلام به عراق نیز ابن عباس از روى شفقت و دوستى، امام را از رفتن به این سفر بى بازگشت، بر حذر داشت.
ابن عباس و دیدگاه‏ها
عمر بن خطاب درباره او مى‏گفت: «جوانى است که خرد پیران دارد، زبانى بسیار پرسنده و قلبى بسیار خردمند دارد» ابوعبدالرحمن عبداللَّه بن مسعود (م 32 ق) از صحابى بزرگ و مفسر قرآن مى‏گفت: «عبداللَّه بن عباس، عجب مفسر خوبى براى قرآن است». ابوالخیر در طبقات المفسرین او را «ترجمان القرآن و حبرالامه و رئیس المفسرین» لقب داده است. حسان بن ثابت (م 54 ق) شاعر معروف صدر اسلام وقتى قدرت استدلال او را نزد عثمان بن عفّان دید، این چنین زبان به ستایش او گشود: اذ قال لم یترک مقالاً لقائل بمنتظمات لایرى بینها فصلاً «وقتى که سخن گوید، حرفى براى هیچ گوینده دیگر باقى نمى‏گذارد، سخنانش منظم و منسجم است و میان آنها فاصله نیست». مجاهدبن جبر تابعى (وفات در 100 یا 104 ق در سن 83 سالگى) در حق او گفت: «هرگز فتوایى بهتر از فتاوى ابن عباس ندیده‏ام». عمرو ابن دینار جمحى تابعى (م 126 ق) مفتى مکه مى‏گفت: «هیچ مجلسى را در خیر و کمال جامع‏تر از محضر ابن عباس ندیدم، در آنجا علم حلال و حرام و عربیت و انساب و شعر همه جمع بود.» عطاء ابن ابى رباح (م 115 ق) فقیه مشهور و مفتى مکه مى‏گفت: «مردم در محضر ابن عباس براى شعر و ادب و تاریخ و وقایع و ایام عرب و فقه و علم حاضر مى‏شدند و به هر صنف هر چه را مى‏خواستند پاسخ مى‏داد.» خطیب بغدادى مؤلف کتاب تاریخ بغداد آورده است: «هیچ مجلسى گرامى تر از محضر ابن عباس نبود و علم و فضلش بر همگنان افزونى داشت. اصحاب قرآن و نحو و شعر و فقه همه پیش او مى‏آمدند و مشکلات خود را از او مى‏پرسیدند».9 دکتر رمضان عبدالتوّاب، استاد زبانشناسى در کتاب پر مایه خود، روایتى را در خصوص اهمیت درایت علمى ابن عباس آورده که در این‏جا نقل مى‏کنیم: «در روایات اسلامى آمده است که مردم از عبداللَّه ابن عباس، صحابى مشهور پیامبرصلى الله علیه وآله درباره معناى الفاظ خاصى از قرآن کریم سؤال مى‏کردند و او با استشهاد به ابیاتى از اشعار عربى آنها را تبیین و تفسیر مى‏نمود، سیوطى این پرسش و پاسخها را در فصل سى و ششم کتاب «الاتقان فى علوم القرآن»10 آورده است و دکتر ابراهیم سامرائى آنها را در کتاب جداگانه‏اى به نام «سؤالات نافع بن الازرق الى عبداللَّه بن عباس» گردآورى و در سال 1968 در بغداد منتشر کرده است. کتاب مذکور با این عبارت آغاز مى‏شود: «روزى عبداللَّه بن عباس در آستانه کعبه نشسته و پایش را داخل حوض زمزم فرو برده بود. مردم از هر طرف برگرد او حلقه زده بودند و از تفسیر قرآن و حلال و حرام آن مى‏پرسیدند. عبداللَّه بن عباس نیز بدون آنکه در مانده شود، پاسخ آنان را مى‏داد، در این هنگام نافع بن ازرق به نجده بن عویمر گفت: بر خیز تا نزد او رویم که این چنین بر تفسیر قرآن و فتوا دادن به آنچه نمى‏داند جرى و جسور شده است. آن دو به سوى او رفتند و گفتند... سؤالاتى درباره قرآن کریم داریم. از تو مى‏خواهیم آنها را برایمان توضیح داده براى هر یک نیز مصداقى و شاهد مثالى از کلام عرب بیاورى. زیرا خداوند قرآن را بزبان عربى روشن نازل کرده است. ابن عباس گفت: آنچه مى‏خواهید بپرسید. ان شاء اللَّه پاسخ آنها را از من خواهید شنید. آن دو پرسیدند. معناى آیه «عن الیمین و عن الشمال عزین»: (معارج /37) ]از راست و چپ باز پراکنده مى‏شوند و به دین خدا نمى‏گردند»:[ چیست؟ ابن عباس پاسخ داد: عزین: (حلقه دوستان) را گویند. آن دو پرسیدند: آیا عرب چنین معنایى را مى‏شناسد؟ پاسخ داد: آرى! آیا شعر عبیدابن ابرص11 را نشنیده‏اید که: «فجاؤوا یهرعون الیه حتّى یکونوا حول منبره عزینا؟ آنان شتابان بسوى او آمدند تا به گرد منبرش حلقه زنند» نافع گفت: «و ابتغوا الیه الوسیلة» (مائده /35) یعنى چه؟ ابن عباس پاسخ داد: وسیله به معناى نیاز و حاجت است. پرسید آیا عرب چنین معنایى را مى‏شناسد؟ ابن عباس پاسخ داد: آرى! آیا شعر عنتره عُبسى را نشنیده‏اى که: ان الرجال لهم الیک وسیلة ان یاخذوک تکحّلى و تخّضبى مردان به تو نیازمندند اگر به تو دسترسى پیدا کردند به چشمان خویش سرمه بکش و حنابندان کن. و... این چنین پرسش و پاسخ میان آنان ادامه داشت. نافع مى‏پرسید و ابن عباس پاسخ مى‏داد و براى تفسیر هر آیه قرآن به بیتى از شعر استشهاد مى‏کرد. حدود 250 مورد از قرآن میان آن دو ردّ و بدل شد».12
آثار و روش تفسیرى ابن عباس
ابن عباس از مفسران دوران صحابه مى‏باشد و هم دوره افرادى چون على‏علیه السلام، عبداللَّه بن مسعود، ابى ابن کعب، زید بن ثابت و جابر بن عبداللَّه انصارى است و همچنین بزرگانى چون ابن مسعود، طاووس یمانى، عبداللَّه بن عمر، مجاهد و دیگران به مقام علمى او اشاراتى کرده‏اند. از مهمترین منابع و مآخذ تفسیرى ابن عباس، بهره یافتن در پرتو صحبت پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله و على‏علیه السلام بوده که با هوش و دانش فراوان و منطق قوى و زبان فصیح و زهد و تقواى خود عجین کرده و مشاهدات مستقیم او را از رویدادهاى صدر اسلام که همزمان با حیات پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله بوده باید به خصوصیات پیشین او افزود که در مجموع ویژگى‏هاى زیر را به لحاظ تفسیرى براى ابن عباس به ارمغان آورده است. 1 - نقل نقّادانه از اهل کتاب در قصص قرآنى 2 - استشهاد و استناد به شعر عربى (شعر جاهلى)13 تفسیر قرآنى که از ابن عباس روایت شده، دروس تفسیر امیرالمؤمنین على‏علیه السلام است که املاء مى‏کرده و عبداللَّه مى‏نوشته است. ]چنین تفسیرى بعدها نیز در اسلام رواج یافته است مانند تفسیر خواجه عبداللَّه انصارى که املاء مى‏کرده و رشیدالدین میبدى انشاء مى‏کرد و بعدها با افزوده‏هاى از میبدى به نام «کشف الاسرار وعدة الابرار» معروف شد.[ تفسیرى به ابن عباس نسبت داده شده به نام «تفسیر ابن عباس» که عیسى بن میمون و ورقاء آن را از ابونجیح و ابونجیح و حمید بن قیس از مجاهد روایت کرده‏اند. تفسیر دیگرى نیز به وسیله ابواحمد عبدالعزى جلودى (م 322 ق) از روایات ابن عباس جمع آورى شده که به نام تفسیر جلودى معروفست. محمد بن یعقوب فیروزآبادى (817 - 729 ق( صاحب قاموس نیز تفسیرى در چهار جلد به نام «تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس» تألیف نموده ]که در واقع از دل تفسیر طبرى بیرون کشیده است[ که مبتنى بر روایات ابن عباس است. این کتاب ابتدا در بمبئى و سپس در بولاق (1290 ق( به چاپ رسیده است. اثر دیگر ابن عباس لغت نامه‏اى است سرشار از شواهد شعرى عرب جاهلى14. در میان روایات تاریخى تاسیس مکتبى را در تفسیر قرآن به ابن عباس نسبت مى‏دهند و نام آورترین شاگردان مکتب او عبارتند از: مجاهد، عکرمه (وفات به سال 103 هق در سن 80 سالگى) که برده افریقایى ابن عباس بوده و معروف به مولى ابن عباس است. ابن جبیر (وفات در سال 94 ه.ق در سن 49 سالگى) ]او به طرز فجیعى به دست حجاج بن یوسف ثقفى شهید شد.[ عطاء بن یسار (م 93 هق) و... حال با توجّه به قراین و دلایل تاریخى که ارائه گردید، گمان نمى‏رود استدلال گلدزیهر و دیگر مستشرقان مبنى بر مجهول بودن و تردیدى بودن روایات منقوله از ابن عباس، قابل اعتنا باشد. عجیب است که گلدزیهر با همه تردید و انکارى که در مورد ابن عباس دارد از او به عنوان ابرمرد تفسیر یاد مى‏کند، البته شایسته و سزاست که محققان علوم قرآنى بین روایات منقوله از ابن عباس و یا درباره او، و آنچه که از زبان مخالفان علیه او گفته شده است یک جمع بندى کامل و عمیقى ارائه دهند تا حقیقت، عیان‏تر از آنچه که هست خود را بنمایاند و پرده اوهام بیشتر از رخ حقیقت فاصله گیرد زیرا پاره‏اى از مواقع در میان حرفهاى مخالفان مطالبى یافت مى‏شود که راه را براى پژوهشهاى بعدى آماده‏تر مى‏کند.
پی نوشت ها
________________________________________
1 - مؤلف آثارى چون: «الاصابة فى تمییز الصحابة و الصواعق المحرقة فى ردّ اهل الکفر و الزنادقة» 2 - مؤلف کتاب «منهاج السنة النبویه فى نقض کلام الشیعة القدریة» که در نقد کتاب «منهاج الکرامة فى معرفة الامامه» علامه حلى نوشته است. آراء محمد بن عبدالوهاب نسب از اندیشه‏هاى ابن تیمیه حنبلى مى‏برد. 3 - جریان مفصل وفات او را ابن عبدالبرقرطبى در «الاستیعاب فى معرفة الاصحاب» و محدث قمى در «الکنى و الالقاب» آورده‏اند. 4 - این حدیث به صورت‏هاى ذیل نیز نقل شده است: اللّهم علّمه الحکمة و تأویل الکتاب، اللّهم علّمه الحکمة و تأویل القرآن، اللّهم بارک فیه و انتشر منه و اجعله من عبادک الصالحین، اللّهم زده علماً فقهاً، براى مزید اطلاع بنگرید به صحیحین مسلم و بخارى، در این دو کتاب 1660 حدیث صحیح از ابن عباس روایت شده و از ابوبکر ابن ابى قحافه 142 حدیث صحیح ]مقاله ابن عباس مندرج در دائرة المعارف تشیع ج 6] 5 - رک: قمى، عباس، سفینة البحار 150/ 2 و سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، دکتر سید محمد باقر حجتى / 89 6 - رک: طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، /22 و سفینة البحار 150/2 7 - رک: پیشین/81 8 - از سخن اشعث است که گفت: «لایحکم فینا مضریان حتى تقوم الساعة». 9 - رک: «ابن عباس» دائرة المعارف تشیع 344-347/6 10 - رک: الاتقان فى علوم القرآن، جلال الدین سیوطى، چاپ اول، بیروت دار ابن کثیر 1413 هش. و همچنین براى مزید اطلاع بنگرید به: الکامل ابن مبرد 222 - 228/ 3 و ایضاح الوقف و الابتداء، ابن انبارى / 76-98 ]در این کتاب‏ها این پرسش و پاسخها آمده است[ 11 - رک: دیوان عبید ابن الابرص، بیروت 1959 12 - رک: عبدالتواب، رمضان، مباحثى در فقه اللغه و زبانشناسى عربى ترجمه حمیدرضا شیخى، ناشر معاونت فرهنگى آستان قدس رضوى بهمن 67، فصل دوم اگر قرآن نبود زبان عربى نابود مى‏شد 126/8. 13 - رک: دانشنامه قرآن 125-6/1 14 - همان.
 

تبلیغات