آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن

بحث نسخ یکى از دانش هاى مهم قرآنى است. رخداد نسخ در آیات قرآن بسیارى از تفسیرگران، اصول نویسان، فقه نگاران و ... را به بحث و بررسى این پدیده واداشته و شمارى را ناگزیر از نگارش کتابهایى مستقل در موضوع نسخ گردانیده است. مباحث زیر مجموعه نسخ، چون تعریف نسخ ، شرایط نسخ، اقسام نسخ ، آیات ناسخ و منسوخ و... معرکه آراء اصول شناسان و قرآن پژوهان قرار گرفته است تا آن جا که ناسازگارى قرآن پژوهان در این دانش بیش از دیگر علوم قرآنى به نظر مى رسد. در تعریف نسخ دست کم سه نحله متفاوت در خور رد گیرى است، در شرایط نسخ از جهت کمیت و کیفیت ناسازگارى کاملا مشهود است و در تعداد آیات ناسخ و منسوخ ده‏ها دیدگاه وجود دارد به گونه اى که ابن بارزى در کتاب "ناسخ القرآن و منسوخه" و ابن جوزى در کتاب "المصفى باکف اهل الرسوخ من علم الناسخ و المنسوخ" از قرآن پژوهان معاصر ابوالفتوح رازى، ده‏ها آیه به عنوان ناسخ و ده‏ها آیه به عنوان منسوخ معرفى کرده اند. در این ناسازگاریها نقش عالمان شیعه بسیار کم رنگ و یا بى رنگ است به گونه اى که خواننده آثار قرآنى، عالمان شیعه را صاحب نظر نمى بیند و سهمى براى ایشان در شکل گیرى و غنى سازى بحث نسخ معتقد نیست. بنابر این در این نوشتار گزارش دیدگاه‏ها و نظریات ابوالفتوح تفسیرگر برجسته شیعه در قرن ششم هجرى بسیار شایسته است، چه این که: 1.از رهگذر این گزارش، قرآن پژوهان و تفسیرنویسان شیعه، صاحب‏نظر دیده مى‏شوند و توانایى ایشان در نظریه پردازى و نقد دیدگاه مخالفان آشکار مى گردد. 2. امکان بهره ورى از نظریات ابوالفتوح در کنار دیدگاه‏هاى دیگر قرآن پژوهان فراهم مى شود و دامنه بحث نسخ و کیفیت عرضه مباحث زیر مجموعه نسخ در قرن ششم روشن مى گردد. 3. مقایسه نظریات قرآنى تفسیر گران شیعه و اهل سنت امکان پذیر مى گردد.
گزیده گویى بحث نسخ در روض الجنان
ابوالفتوح در جاى جاى روض الجنان نسخ را به بحث و برسى نشسته است او در این بحث و بررسى گرفتار افراط و تفریط نمى گردد و در عرضه مطالب، گزیده گویى اختیار مى کند. در نگاه رازى پدیده نسخ در دانش اصول فقه باید دنبال شود و طرح آن در تفسیر روض الجنان از باب ضرورت است: "و استقصاى کلام در نسخ و احکام او و بسط مسایل او از جمله اصول الفقه بود، و نه از شرط این کتاب است"1 بنابراین دانش نسخ در تفسیر روض الجنان حجیم نیست و نباید انتظار داشت نویسنده این تفسیر تمام باورها و نظریات خویش را در مباحث زیر مجموعه نسخ به شرح نشیند.
معنا شناسى نسخ
نسخ در متون لغت، معانى گوناگونى به خود گرفته است. نقل، ابطال و ازاله شمارى از معانى واژه نسخ هستند. نویسنده روض الجنان در این باره مى‏گوید: "نسخ در کلام عرب تغییر و تبدیل را باشد، و " مسخ" هم چنین، مسخه الله قردا و غیره . و نسخ نیز تحویل باشد یقال: نسخت الکتاب نسخا و نسخه"2 صحابه و تابعین با الهام از معانى لغوى نسخ، فهم هاى متفاوتى از نسخ براى خویش ساخته‏اند. گروهى نسخ را هر گونه تغییرى در احکام دانسته و عده اى نسخ را برداشت یک حکم شرعى شناخته اند. جصاص (370 ه . ق) از قرآن پژوهان برجسته جهان اهل سنت نسخ را پایان زمان حکم معرفى مى کند و عده‏اى، نسخ را " انتهاء مدّة التعبد" ، " بیان انتهاء الحکم الشرعى" و ... معرفى مى‏کنند. در عصر ابوالفتوح نیز تعاریف گوناگونى از نسخ عرضه شده است. شهاب الدین قرافى از معاصرین رازى ، نسخ را "بیان انتهاء مدى الحکم" مى خواند و قاضى بیضاوى (685ه . ق( "بیان انتهاء حکم شرعى" مى نامد. نویسنده روض الجنان این تعاریف را برنمى تابد و نسخ را ازاله مثل حکم مى‏نامد: "ازالت مثل حکم ثابت باشد به دلیل شرعى در مستقبل بر وجهى که اگر آن دلیل نبودى ثابت بودى به نص اول با تراخیش از او"3 ابوالفتوح با این تعریف از نسخ خود را رودرروى دو نحله شناخته شده و معروف قرار مى دهد: نحله اى که نسخ را " بیان پایان حکم شرعى" مى خواند و نحله اى که نسخ را " خطابى براى رفع حکم..." مى نامد. بر اساس این تعریف، ناسخ و منسوخ تعریف دیگرى در روض الجنان مى یابد: ناسخ "هر دلیلى باشد شرعى که دلیل کند بر زوال مثل حکم ثابت به نص اول در مستقبل روزگار بر وجهى که اگر نه آن بودى ثابت بدى به نص اول با تراخیش از او"4 و منسوخ "آن بود که حکمش بگردانند ، یا تلاوتش به تلاوت یا به دلیل ناسخ".5
تفاوت نسخ و بداء
به باور ابوالفتوح رخداد نسخ در آیات قرآن در خور پذیرش است اما وقوع بداء در آیات امکان پذیر نیست. رازى در تفاوت نسخ و بداء نخست هر یک را تعریف مى کند و آن گاه با توجه به شرایط بداء حکم به ناروا بودن نسبت بداء به خداوند مى‏دهد: "فرق از میان بداء و نسخ و تخصیص : نسخ این است که بیان کردیم و بداء در لغت ظهور باشد، یقال: بداله اذا ظهر له ، و بادى الراى-بى همز- آن راى باشد که پدید آید و آن عمل باشد یا ظن که پیدا شود بر کارى. و بداء را چهار شرط است: یکى آنکه فعل یکى باشد اعنى مامور به و منهى عنه، چنان که یک چیزبفرماید وهم از آن نهى کند، و مکلف ، و وجه ، و وقت یک باشد هر چه جامع بود این چهار شرط را بداء بود ... و این بر خداى تعالى روا نیست براى آن که این ، آن کس کند که عالم نباشد به عواقب امور و عالم بود به علم محدث. چون کارى بفرماید که گمان چنان برد که آن مصلحت است ، آنگه پیدا شود او را به علمى که پدید آید او را که آن مصلحت نبود پشیمانش شود نهى کند از آن"6 همو در موردى دیگر نسخ شى پیش از وقت عمل به آن را بداء مى خواند و نسخ شى پیش از عمل را نسخ مصطلح مى نامد.7
رخداد نسخ
در نگاه پدید آورنده روض الجنان چنان که نسخ در امور تکوینى رخ مى‏دهد و آفتاب سایه را نسخ مى‏کند.8 در ادیان، شرایع و کتب آسمانى نیز رخداد نسخ مسلم است و آیه شریفه " و ما ننسخ من آیة..." از نادرستى نظریه مخالفان نسخ حکایت دارد.9 بنابر این نظریه هایى که نسخ در میان ادیان را منکرند و در شریعت و کتب آسمانى رخداد نسخ را باور ندارند در خور پذیرش نیستند و ابوالفتوح درستى آنها را باور ندارد.
وقوع نسخ در قرآن
شمارى چون ابومسلم اصفهانى، ابن جنید، حجازى سقا، عبدالمتعال جبرى، هبةالدین شهرستانى و ... رخداد نسخ در آیات قرآن را باور ندارند و گروهى بى شمار وقوع نسخ در آیات را مسلم مى دانند. در این میان ابوالفتوح، در شمار تفسیر گرانى است که رخداد نسخ در قرآن را مى پذیرد: "در قرآن لفظ نسخ و آیات ناسخه و منسوخه هست"10 و در جاى جاى روض الجنان از برخى آیات به عنوان ناسخ و از شمارى دیگر به عنوان منسوخ نام مى‏برد.
شرایط نسخ
از مهمترین مباحث زیر مجموعه نسخ ، بحث شرایط نسخ است با کاهش شرایط نسخ، تعداد آیات ناسخ و منسوخ فزونى مى گیرد و با افزایش شرایط، آیات ناسخ و منسوخ کاهش مى‏یابد. قرآن پژوهان در شرایط نسخ با یگدیگر اختلاف دارند تعدادى شرایط بسیار براى نسخ مى آورند و شمارى دیگر به حداقل شرایط قناعت مى کنند. در میان این تفسیر گران ابوالفتوح رازى راه میانه را برگزیده است و از افراط و تفریط دورى مى کند او در جاى جاى روض الجنان شرایط نسخ را به بحث و بررسى گرفته است و از شرایط زیر به عنوان شرایط نسخ یاد مى کند:
1. شرعیت حکم
رابطه نسخ میان دو حکم عقلى یا یک حکم عقلى و شرعى برقرار نمى شود و از میان رفتن حکم ثابت پیشین به دلیل عقلى پسین نسخ نامیده نمى شود:" اگر دلیل عقلى پیدا شود بر زوال مثل حکم ثابت به نص در مستقبل آن را نسخ نخوانند. نبینى که مکلف چون عاجز شود یا عقلش زایل شود، عبادات از او ساقط گردد به دلیل عقل، و آن را ناسخ نخوانند". چنان که از میان رفتن حکم پیشین به دلیل عقلى پسین نسخ نامیده نمى شود از میان رفتن حکم عقلى پیشین نیز به دلیل شرعى پسین نام نسخ را به خود نمى‏گیرد: "حکم باید ثابت بود به نص شرعى، که آ نچه به دلیل عقل ثابت شود، چون شرع آن را زایل کند، آن را نسخ نخوانند و نگویند حکم عقل را منسوخ بکرد" نبینى که "نماز" و "طواف" و "سعى" و مانند این در عقل نیکو نیست ، چون شرع آمد و تعبد کرد ما را به این دلیل شرعى حکم عقل را منسوخ کرد".11 به باور ابوالفتوح رابطه نسخ زمانى میان دو حکم شرعى برقرار مى شود که دلیل ناسخ، آیه اى از آیات قرآن و یا سنت قطعى باشد. مقصود نویسنده روض الجنان از سنت قطعى اخبار متواتر و اجماع است چه این که اخبار متواتر و اجماع حکم قرآن را دارند و مى توانند مانند آیات، ناسخ قرار گیرند.12
2. دستورى بودن
شرط دیگر رخداد نسخ میان دو حکم، دستورى بودن دو حکم است به گونه اى که اگر یک دلیل دستورى باشد و دیگرى خبرى یا هر دو دلیل خبرى باشند میان آنها رابطه نسخ برقرار نمى شود و یک دلیل ناسخ دلیل دیگر قرار نمى گیرد: "نسخ در امر و نهى شود یا در خبرى که متضمن بود معنى امر و نهى را ، فاما در خبر محض و دیگر اقسام کلام نباشد"13 "نسخ در امر و نهى شود و در خبرى که تغیر بروى روا بود یا متضمن بود معنى امر و نهى را".14
3. تراخى ناسخ از منسوخ
از دیگر شرایط نسخ، تراخى دلیل ناسخ از منسوخ است. زمانى یک آیه ناسخ و دیگرى منسوخ خوانده مى شود که فرود آیه ناسخ پس از زمان نزول آیه منسوخ باشد: "آن چه مقارن بود از ادله ، ناسخ نبود، و بود که مخصص بود، نبینى که اگر گوید:" اقتلوا المشرکین الا الیهود" این، تخصیص عموم باشد نسخ نباشد".15
4. زمان نسخ
نسخ حکم پیش از انجام آن جایز و پیش از وقت انجامش روا نیست:" اما نسخ الشى قبل فعله روا باشد، و لکن قبل وقت فعله روا نباشد". به باور ابوالفتوح استناد مخالفان به قصه ذبح اسماعیل)ع) و حکم به جواز نسخ پیش از رسیدن زمان انجام فعل نادرست است چه این که: الف. در مورد ذبح اسماعیل، مقدمات ذبح از ابراهیم (ع) خواسته شد نه خود ذبح تا مخالف نسخ پیش از زمان انجام فعل را نتیجه گیرد. ب. نسخ شى پیش از زمان انجام آن بداء نامیده مى شود نه نسخ. اگر امر به ذبح مراد باشد نسخ ذبح، نسخ پیش از زمان انجام ذبح نیست بلکه نسخ پیش از انجام فعل است.16
5. ناسازگارى دو حکم
ناسازگارى دو حکم و امکان ناپذیرى جمع میان آنها شرط دیگر ابوالفتوح براى نسخ است. بر این اساس نویسنده روض الجنان شمارى از نمونه هاى رخداد نسخ را به نقد مى گیرد و امکان جمع میان آنها را نشانه نادرستى رخداد نسخ مى خواند.براى نمونه در ارزیابى نظریه اى که آیه ارث را ناسخ آیه وصیت معرفى مى کند ، از این شرط بهره مى گیرد.
گونه‏هاى نسخ در قرآن
شمارى از قرآن پژوهان، تفسیر گران و اصول نویسان سه گونه نسخ براى آیات قرآن به شرح آورده‏اند. ابوالفتوح مانند این گروه گونه هاى زیر را به عنوان گونه هاى نسخ در قرآن مطرح مى کند:
1. نسخ در حکم، نه در تلاوت
نسخ عده یک ساله "و الذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا وصیة لازواجهم متاعا الى الحول غیر اخراج" به عده چهار ماه و ده روز "و الذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا یتربصن بانفسهن اربعة اشهر و عشرا" بقره 234/، و نسخ آیه نجوى از نمونه هاى روشن این شکل نسخ در قرآن است.
2. نسخ در تلاوت، نه در حکم
به باور ابوالفتوح نسخ آیه "الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتة فانهما قضیا الشهوة جزاء بما کسبا نکالا من الله و الله عزیز حکیم" نمونه روشن این گونه نسخ است.
3. نسخ در تلاوت و حکم
آیه " ان عشر رضعات یحرمن" از آیاتى است که تلاوت و حکم آن نسخ گردیده است و پنج یا پانزده رضعه جایگزین آن شده است. 17 قرآن‏پژوهان در رودرویى با این گونه ها به سه گروه تقسیم مى شوند: گروه نخست به گزارش این اقسام بسنده مى‏کنند. گروه دوم گونه هاى سه گانه را گزارش مى کنند و با بهره گیرى از برخى روایات در پى اثبات درستى این اقسام هستند. گروه سوم افرادى هستند که گزارش و نقد و بررسى دارند، برخى گونه ها را برنمى تابند و آنها را با نظریه تحریف ناپذیرى قرآن ناسازگار مى دانند و بعضى دیگر را برنمى تابند. نویسنده روض الجنان در میان این قرآن پژوهان گاه گزارش گر جلوه مى دهد، گاه مخالف نسخ تلاوت و نسخ حکم و تلاوت و گاه موافق تمامى اقسام. براى نمونه در مقدمه روض الجنان تنها گزارش گر این گونه هاست و هیچ گونه اظهار نظرى در رد یا قبول آنها ندارد. همو در موردى دیگر مستندات نسخ در تلاوت و حکم و نسخ در تلاوت نه حکم را از اخبار احاد مى خواند و اخبار احاد را نامفید براى قطع معرفى مى کند و خود را مخالف با این دو قسم از نسخ نشان مى دهد و در برخى موارد در مقام مقایسه به گونه اى سخن مى گوید که موافق با تمام گونه هاى نسخ دیده مى شود براى نمونه 1. در تفسیر آیه "و اذا بدلنا آیة مکان آیة" مى‏نویسد: "چون ما بدل کنیم آیتى به آیتى ، یعنى آیتى منسوخ کنیم به آیتى دیگر، اما قرائة او حکما، اما از روى قراءت یا از روى حکم یا هر دو وجه"18 این سخن ابوالفتوح نشان مى دهد دلیل رخداد این سه قسم نسخ در قرآن تنها روایات نیست بلکه آیات نیز از رخداد این سه قسم نسخ حکایت دارد بنابر این وقتى نویسنده روض الجنان مستندات روایى دو نوع از سه گونه را از اخبار آحاد معرفى مى کند و خبر واحد را مفید علم نمى‏بیند ، خود را مخالف با دو نوع نسخ نشان نمى دهد چه این که اگر روایات نامفید است آیه بر رخداد سه قسم دلالت مى کند. 2. آیه " و ما جعلنا القبلة التى کنت علیها..." را ناسخ مى داند و در پاسخ به این پرسش که کدام آیه منسوخ است مى‏نویسد: "دگر آن که بیان کردیم پیش از این که : اگر در تلاوت نباشد و در حکم شرع باشد شاید که منسوخ شود یا به تلاوت یا به حکم".19
آیات ناسخ و منسوخ
رازى در جاى جاى روض الجنان، آیات ناسخ و منسوخ را به بحث و ارزیابى نشسته است. نوشته هاى او در باره آیات ناسخ و منسوخ به به چند گروه تقسیم مى شود: 1. در مواردى تنها گزارش گر یک نظریه است. براى نمونه ذیل آیه شریفه " و ان عاقبتم فعاقبوا.." نحل/126 نظریه عبدالله عباس و ضحاک را در مورد نسخ جمله " و لین صبرتم لهو خیر للصابرین"گزارش مى دهد.20 2. در مواردى گزارش گر نظریه مخالفان و موافقان نسخ است. براى نمونه: الف. ذیل آیه " و لاتقاتلوهم عند المسجد الحرام" دو نظریه مى آورد: یک نظریه حکایت از نسخ این آیه شریفه به آیه" و قاتلوهم حتى لاتکون فتنة و اقتلوا المشرکین" دارد و نظریه دیگر ادعاى نسخ را نمى پذیرد. ب. دو نظریه در مورد نسخ و عدم نسخ آیه" و على الذین یطیقونه" به آیه " فمن شهد منکم الشهر فلیصمه" مى‏آورد. نویسنده در این دو مورد و موارد دیگر هیچ گونه اظهار نظرى در باره این نظریات نمى‏آورد.21 3. در مواردى دیگر، نظریات موافق یا مخالف را گزارش مى کند و دیدگاه خود را عرضه مى کند و در باره نظریه مخالف اظهار نظر نمى کند و از انتخاب خود نیز دفاع نمى کند. براى نمونه: الف. نظریه نسخ " یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته " به آیه " فاتقوا الله ما استطعتم" را غیر معتمد مى خواند: "و این قول معتمد نیست".22 ب. دیدگاه ابن عباس در مورد نسخ آیه " و قد نزل علیکم فى الکتاب أن اذا سمعتم آیات الله یکفر بها..."نساء/140 به آیه" و ما على الذین یتقون من حسابهم من شى"23 انعام/69. 4. درمواردى نظریات ناسازگار را گزارش مى کند و از میان آنها یکى را برمى گزیند و نظریه مخالف را با معیارها و موازین زیر به نقد و بررسى مى گیرد:
1. سازگارى دو حکم
رخداد نسخ زمانى است که دو حکم با یگدیگر ناسازگار باشند و امکان جمع آن دو وجود نداشته باشد. بر این اساس ابوالفتوح از سازگارى دو حکم در نقد نظریات نسخ سود مى برد. براى نمونه الف. در نقد نظریه‏اى که آیه ارث را ناسخ آیه وصیت مى خواند از سازگارى دو حکم در بررسى آن نظریه بهره مى برد: "ما بیان کردیم که آیت ارث محکم است و منسوخ نیست و جمع از میان این آیت و آیت مواریث ممکن است و عمل کردن به هر دو . و اگر منسوخ بودى جمع از میان ایشان درست نبودى".24 ب. آیه " و قاتلوا المشرکین کافّة کما یقاتلونکم..." ناسخ آیه" و قاتلوا فى سبیل الله الذین یقاتلونکم" نیست چه این که عمل به هر دو حکم امکان‏پذیر است: "آیه‏اى که مى گوید: کارزار کنى با آنان که با شما کارزار کنند ، منع نکند از وجوب قتال آنان که با ما قتال نکنند، براى این که دلیل الخطاب باشد و آن معتمد نیست".25 ج. آیه ارث ناسخ آیه "و یسئلونک ما ذا ینفقون" بقره/215 نیست زیرا: "وجوب نفقه بر آنان که ذکر کرد از مادر و پدر و دیگران ، منع نکنند از آن که چون مرده باشند ترکه ایشان را مستحقانى باشند از روى شرع به حسب مصلحتى که خداى دیده باشد ، پس این منع نیست از آن ، و آن منع نیست از این و جمع میانشان ممکن است".26
2. اخبارى بودن حکم
معیار دیگر نویسنده روض الجنان در نقد نظریات مخالف، اخبارى بودن یکى از دو دلیل است. براى نمونه: الف. در نقد نظریه اى که جمله " و قالوا سمعنا و اطعنا" بقره/285 را ناسخ " کتب علیکم القتال و هو کره لکم" معرفى مى کند ، مى نویسد: "و این درست نیست براى آن که نسخ در اخبار نشود در اوامر و نواهى شود."27 ب. نظریه اى که نسخ آیه " و ان تبدوا ما فى انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله " را به آیه "لایکلف الله نفساً الاّ وسعها" مدعى است نادرست است چه این که در اخبار نسخ رخ نمى‏دهد: "نسخ در اخبار نشود مگر خبرى که متضمن امر و نهى باشد ، اما چون خبر محض باشد، نسخ را در او مجال نبود."28 ج. نظریه حسن بصرى در مورد نسخ آیه " و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم ..." انفال/33 به آیه " و ما لهم ألاّ یعذّبهم الله و هم یصدون" انفال/34 در خور پذیرش نیست زیرا: "نسخ در اوامر واحکام شود دون اخبار" و این آیات خبر است نه امر یا حکم."29
3. ناسازگارى با اجماع
در نگاه ابوالفتوح هر گاه نظریه رخداد نسخ با اجماع ناسازگار باشد ، آن نظریه در خور پذیرش نیست براى نمونه: الف. نسخ آیه " الا من تاب و آمن و عمل صالحا" فرقان/70 به آیه " و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فیها" نساء/93 به جهت ناسازگارى با اجماع پذیرفتنى نیست: "چه این قول خلاف اجماع است."30 ب. نظریه نسخ آیه "یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم الذین کفروا زحفا" انفال/15 به "الان خفف الله عنکم و علم ان فیکم ضعفا" ناسازگار با اجماع است و قابل پذیرش نیست.
4. تراخى ناسخ از منسوخ
معیار دیگر رازى در نقد نظریات مخالفان لزوم تراخى دلیل ناسخ از دلیل منسوخ است. براى نمونه:: الف. آیه "فاقتلوا المشرکین .." توبه/5 ناسخ آیه "و ان جنحوا للسلم فاجنح لها" انفال/61 قرار نمى‏گیرد چه این که آیه "فاقتلوا ..." از نظر زمانى پیش از آیه " و ان جنحوا .." فرود آمده است.31 ب. آیه " و اقترب الوعد الحق..." انبیاء/95 ناسخ آیه " و ان ادرى اقریب ام بعید ما توعدون " انبیاء/109 نیست زیرا زمان نزول آیه ناسخ و تاخر آن از آیه دوم روشن نیست: "تاریخ منسوخ باید تا مقدم بود بر تاریخ ناسخ و این جا تاریخ معلوم نیست."32
پی نوشت ها:
________________________________________
1 - رازى، ابوالفتوح روزض الجنان و روح‏الجنان، 7/1. 2 - همان. 3 - همان، 10/2. 4 - همان، 5/1. 5 - همان، 7/1. 6 - همان، 101/1. 7 - همان، 220/16. 8 - همان، 308/18. 9 - همان، 98/2 و 12/418 8/311 4 و 214/116 9. 10 - همان، 7/1. 11 - همان، 6/1. 12 - همان، 83/6. 13 - همان، 100/2. 14 - همان، 6/12. 15 - همان، 6/1. 16 - همان، 221-220/16 17 - همان، 7 - 6/1 و 151/5. ه18 - همان، 97/12. 19 - همان، 207/2. 20 - همان، 121/12 و 309/16. 21 - همان، 17 و 18-3. 22 - همان، 458/4. 23 - همان، 156-155/6 و 84/14 و 180. 24 - همان، 344/2. 25 - همان، 69/3. 26 - همان، 19/23. 27 - همان، 192/3. 28 - همان، 146/4. 29 - همان، 107/9. 30 - همان، 286/14. 31 - همان، 84/9. 32 - همان، 144/9.
 

تبلیغات