آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن

قرآن, ثقل اکبر و معجزه جاودانه پیامبر و کامل ترین کتاب وحى الهى است که توسط آخرین فرستاده او براى هدایت بشر, فرستاده شده است. قرآن, مطمئن ترین منبع شناخت هستى و معارف دینى و بالنده ترین قانون زندگى انسانهایى است که اعتقاد و عمل خود را بر پایه معارف اسلامى بنیان مى نهند. بنابراین تفسیر قرآن که باز نمودن زبان وحى و به نطق آوردن قرآن است, عمده ترین نقش را در شکوفایى فرهنگ اسلامى دارد, زیرا فرهنگ اسلامى نشأت گرفته از تعالیم قرآنى است,و محتوا و ارزشهاى قرآنى با تفسیر, درخور فهم و درک خواهد بود.
تاریخچه تفسیر
ازهمان آغاز که قرآن بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد, علم تفسیر پدید آمد. نخستین کسى که تفسیر قرآن کریم را براى مسلمانان, جهت تفهیم و بهره ورى آنان از کلام وحى, تعلیم مى کرد, رسول خدا بود. سپس شاگردان مکتب آن حضرت از اهل بیت و صحابه, این امر مهم را به عهده گرفتند. امیرمؤمنان(ع) که از اهل بیت پیامبر و کامل ترین و شایسته ترین صحابه بود, والاترین نقش را در تفسیر قرآن به عهده داشت و این حقیقت بر هیچ اندیشه ور مؤمن و منصفى پوشیده نیست. جلال الدین سیوطى در کتاب الاتقان فى علوم القرآن مى نویسد: (درمیان خلفا, کسى که بیشترین مطالب [در زمینه علوم قرآن] را روایت کرده است, على بن ابى طالب است.) بعد از على(ع) که در مهد نزول وحى, تربیت شده بود, دانشمندانى از صحابه و تابعین که هر کدام از مکتب پیامبر(ص) و خرمن دانش على(ع) واهل بیت بهره گرفته بودند, در این وادى گام نهاده و کتابهاى تفسیرى زیادى از خود به یادگار گذاشتند. پس از صحابه وتابعین نیز در عصرها و قرنهاى مختلف, دانشمندان علوم قرآنى ومفسّران بلند آوازه اى پدید آمدند و هر کدام آثار تفسیرى ارزشمندى را به جامعه اسلامى ارائه دادند. در راستاى این تحوّل قرآنى در قرن چهاردهم هجرى, که عصر شکوفایى علم و دانش بشر در ابعاد گوناگون است, به مانند دیگر علوم, شاهد کتابهاى تفسیرى فراوانى از برجسته ترین مفسّران هستیم که بى تردید در شکوفایى هرچه بیشتر فرهنگ و معارف اسلام و تبلور هرچه زیباتر آن نقش مؤثّر داشته است.
نخستین تفسیر به زبان فارسى
نخستین تفسیرى که به زبان فارسى نگارش یافته است, به طور دقیق روشن نیست, ولى به احتمال نزدیک به یقین, تفسیر (سورآبادى) نوشته ابوبکر, عتیق بن محمّد هروى است. زیرا این تفسیر بنا به قول حاجى خلیفه در کشف الظّنون در عصر آلپ ارسلان سلجوقى (465 ـ 455ق) نگارش یافته است و محققان به تفسیرى پیش از آن در زبان پارسى دست نیافته اند. دومین تفسیر به زبان فارسى, تفسیر خواجه عبداللّه انصارى هروى (396 ـ 481ق) است که در سال 480 ق نگارش یافته و در قرن ششم هجرى مایه کار تفسیرى رشید الدین ابوالفضل میبدى, در نگارش تفسیر فارسى کشف الاسرار و عدّة الابرار, قرار گرفت. سومین تفسیر به زبان فارسى, تفسیر کشف الاسرار وعدّة الابرار است که به خامه رشیدالدین ابوالفضل میبدى در سال 520 ق نگارش یافته. این تفسیر, که به قول مفسّر: شرح و تفصیل بیشترى است از تفسیر خواجه عبداللّه انصارى, از ذخایر گرانقدر ادبیّات فارسى به حساب مى آید و در شکل گرفتن زبان فارسى درى, نقش عمده اى دارد. آنچه تاکنون بیان شد, تفسیرهایى است که در اصل به زبان فارسى نگارش یافته اند, اما این که مسلمانان فارسى زبان, در ایران کنونى و ماوراء النّهر در صدد ترجمه قرآن و تفسیرهاى عربى به زبان فارسى بوده اند, تاریخ دوره هاى پیش تر از این را نشان مى دهد, چنانکه منصوربن نوح, امیر سامانى که علاقه مند به فهم کلام اللّه مجید بود, نتوانست از تفسیرهاى عربى استفاده کند, به این سبب فقهاى ماوراء النهر را جمع کرد و از آنان براى جواز ترجمه قرآن و تفسیر آن فتوا خواست. شرح این واقعه مهم فرهنگى را که خود سرآغاز تحوّلى بزرگ در ادب پارسى بود و زمینه ساز تألیف تفسیرهاى فراوان به پارسى و غناى زبان ما شد, از مقدمه ترجمه تفسیر محمد بن جریر طبرى (م: 310 ق) مى خوانیم و با نمونه اى از قدیم ترین نثر فارسى آشنا مى شویم: (این کتاب تفسیر بزرگ است از روایت محمدبن جریر طبرى, رحمة اللّه علیه, ترجمه کرده به زبان پارسى و این کتاب را بیاوردند از بغداد, چهل مصحف بود. این کتاب نبشته به زبان تازى و به اسنادهاى دراز بود و بیاوردند سوى امیر سید مظفّر ابوصالح منصوربن نوح, پس دشخوار آمد بر وى خواندن این کتاب و عبارت کردن آن به زبان تازى و چنان خواست که مر این را ترجمه کند به زبان پارسى. پس علماى ماوراء النهر را گرد کرد و این از ایشان فتوا کرد, که روا باشد که ما این کتاب را به زبان پارسى گردانیم؟ گفتند: روا باشد خواندن و نبشتن تفسیر قرآن به پارسى, مر آن کس را که او تازى نداند. پس بفرمود ملک مظفر ابوصالح, تا علماى ماوراء النهر را گرد کردند, از شهر بلخ و بخارا و سمرقند و از هر شهرى که بود در ماوراء النهر و همه خط بدادند بر ترجمه این کتاب که این راه راست است. پس بفرمود امیر سیّد ملک مظفر ابوصالح این جماعت علما را تا ایشان از میان خویش هر کدام فاضلتر و عالمتر اختیار کنند تا این کتاب را ترجمه کنند. پس ترجمه کردند, و از جمله این مصحف اسنادهاى دراز بیفکندند و اقتصار کردند بر متون اخبار و این را بیست مجلد ساختند… و آن اندر سال 345 بود از هجرت پیغامبر(ع)).
مذهبهاى تفسیرى
تفاوت شیوه هاى تفسیرى که از گوناگونى دیدها و اختلاف نگرشها نشأت مى گیرد, امرى ناگزیر و غیر قابل انکار است. برخى از مفسّران, تمامى اهتمام خود را به الفاظ آیات قرآن مبذول داشته و قرآن را تنها از جنبه لفظى و ادبیات زبان عربى, تفسیر مى کنند. دسته دیگرى از مفسرّان, درونها و زوایاى معنوى قرآن را مورد توجه قرار داده و تأویلات معنوى گسترده اى را, هرچند ناسازگار با ظاهر قرآن, از خود به یادگار گذاشته اند. گروهى هم قرآن را با آیات قرآنى دیگر و یا روایات مأثور تفسیر کرده اند و در تفسیر قرآن, جز آیات و روایات, هیچ امر دیگرى را به رسمیت نشناخته اند. از میان مذهبهاى تفسیرى که چه بسا گونه گون تر از آنچه یاد کردیم باشد, سه شیوه تفسیرى, رایج و معروف گشته است که برخى از آن شیوه ها, موضوع بحث ما را تشکیل مى دهند: 1. تفسیر ترتیبى یا تجزیه اى. 2. تفسیر موضوعى. 3. تفسیر تک نگارى. هریک از این سه شیوه تفسیرى, ویژگیها و امتیازهاى خاص خویش را دارد که بررسى آنها نیازمند مجالى دیگر است و ما در این نوشته, تنها درصدد شناسایى و معرّفى آثارى هستیم که بر اساس سوّمین شیوه, یعنى تفسیر تک نگارى, شکل گرفته اند.
بررسى تفسیرهاى تک نگاریِ موجود در کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى
کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى, گنجینه اى بزرگ از ذخایر گرانقدر فرهنگ, معارف و اندیشه هاى اسلامى است که طى هزار سال, آثار بسیارى از اندیشه وران اسلامى را در خود جاى داده است و اکنون مرجع پژوهشگران معارف اسلامى است. این مرکز, به قدرى غنى و سرشار است که به دست آوردن فهرست عناوین کتابهاى موجود آن (هرچند در یک موضوع) به ماهها و چه بسا در مواردى, به سالها تلاش و زحمت نیاز دارد و به همین جهت, محققان پرتلاشى که در زمینه ارائه فهرست عناوین کتابهاى موجود در این کتابخانه, قلم فرسایى مى کنند, با گذشت زمان طولانى, هنوز موفق به پیمودن راه دراز آن گنج هزار ساله نشده اند. عنوانهاى کتابهاى تفسیرى, (چاپى و خطى, عربى و فارسى, دوره هاى کامل تفسیرى وتفسیرهاى موضوعى و تک نگارى) که در این کتابخانه موجود است, هنوز نیاز به اکمال دارد.
یادآورى:
1. هدف از این تحقیق, بررسى تفسیرهاى تک نگارى خطى و چاپى است. بنابراین, برابر ترتیب حروف الفبا, بررسى تفسیرهاى چاپى برخطى تقدم مى یابد و در بدو امر, بررسى تفسیرهاى چاپى را پى خواهیم گرفت. 2. تفسیرهاى تک نگارى چاپى این مرکز, ممکن است از دید برخى پژوهشیان گذشته باشد, ولى بیشتر تفسیرهاى خطى, براى اهل تحقیق ناشناخته مانده اند و امید مى رود که بررسى ما در قسمت آثار خطى, بیشتر مورد دقّت و توجّه اهل تحقیق قرار گیرد. 3. در بررسى تفسیرهاى تک نگارى, سبک نگارش, موضوع بحث, محتوا و جهت گیرى کلّى برخى تفسیرها با توجه بیشترى مورد نظر قرار گرفته و این به خاطر ویژگیها و اهمیتى است که نگارنده براى آن تفسیرها قائل بوده و امتیاز گذارى میان تفسیرها, اتفّاقى نبوده است. 4. تفسیرهاى چاپى, در سه بخش بررسى مى شوند: الف: تفسیرهاى آیات ب: تفسیرهاى سوره ها ج: تفسیرهاى جزءها.
تفسیرهاى آیات
1. آیه تطهیر و حدیث کساء
18/298 آ353م فارسى
اثرى است از محمد على ارهانى زنجانى درترجمه, شرح, تفسیر, سبب نزول ومصداق آیه شریفه تطهیر ( احزاب 33/) و حدیث شریف کساء. این کتاب, در یک جلد در قطع رقعى در 184 صفحه, چاپ و منتشر شده است. تاریخ نگارش, چاپ و اسم چاپخانه و ناشر آن در شناسنامه کتاب, ذکر نشده است. سبک نگارش: مفسر, نخست, حدیث شریف کساء را از نظر تواتر وعدم تواتر و نیز سلسله سند و منابع نقل سند, به شرح, مورد بحث قرار داده, سپس به شرح و توضیح آیه تطهیر پرداخته است. در ابتدا با ترجمه کوتاهى به زبان فارسى, از آن یاد کرده و آن گاه به شرح, در باره آن سخن گفته است. هر واژه از آیه را از نظر لغوى, اقوال مفسران, روایات شیعه وسنى, بررسى کرده و در پایان, نتیجه مورد نظر خویش را نمایانده است.
2. آیات ذوالقرنین
18/297 آ741ش فارسى
اثرى است از عطاء اللّه شهاب پور, تحت عنوان: (قرآن با دانش سازگار است) در تفسیر آیات 82 ـ 94, از سوره مبارکه (کهف). چاپ دوم این کتاب, به گونه سربى, در سال 1323 ش, توسط انجمن تبلیغات اسلامى, در یک جلد با قطع رقعى در 25 صفحه, انجام شده است. این کتاب, در ردّ احمد کسروى, نگارش یافته است. وى مدّعى بود که اسلام و قرآن با دانش امروز, سازگار نیست و براى اثبات گفته هاى خویش, چند آیه از قرآن کریم, از جمله آیات: 82 ـ 94, را که درباره ذوالقرنین است, یاد کرده و به پندار خویش, اشکالهایى را بر آیات, وارد ساخته, از جمله این که از مشرق و مغرب زمین, صحبت شده است و حال آن که علم روز, اثبات کرده زمین کروى است و در آن, شرق و غرب, متصور نیست و…. سبک نگارش: مفسر, نخست آیات مورد بحث را به طور تمام و کمال یاد کرده وسپس به ترجمه فارسى, پرداخته است. آن گاه اشکالهاى وارده از سوى احمدکسروى را مطرح کرده و بعد به پاسخ علمى آن اشکالات با الهام از قرآن کریم, پرداخته است و در موارد بسیارى از کتاب اسلام و هیئت علامه شهرستانى بهره برده و نکاتى دقیق از آن نقل کرده است.
3. آیة الکرسى: پیام آسمانى توحید ـ گفتار فلسفى ـ
18/297 آ847ف فارسى
مجموعه ده سخنرانى از خطیب معاصر, آقاى محمد تقى فلسفى است. کتاب یادشده, در یک جلد تنظیم شده و در چندین نوبت چاپ شده و چاپ دهم در دى ماه 1351 ش از سوى هیأت نشر معارف اسلامى انجام شده است, در 414 صفحه با قطع وزیرى. سبک نگارش: دراین کتاب, جمله هاى آیة الکرسى با عباراتى روشن, روان و قابل فهم براى تمام طبقات مردم تفسیر شده و در ضمن هر جمله یکى از موضوعات زنده معارف اسلامى به شرح, مورد بحث قرار گرفته است. درباره تفسیر هر جمله, تتبع و تحقیق فراوان انجام داده, از آیات قرآن, روایات معصوم, نظریات دانشمندان علوم طبیعى و نیز نظریات فلاسفه و اهل معقول واشعار شعراى نامدار استفاده برده و به مباحث لغوى, ادبى و… هیچ گونه توجهى نکرده است. در نتیجه مى توان گفت: ایشان در تفسیر آیة الکرسى روش متداول مفسّران را تبعیّت نکرده است. موضوعات مورد بحث: دراین کتاب به تناسب ده جمله از آیة الکرسى, ده موضوع درخور تحقیق, مورد بحث قرار گرفته است: 1. توحید یا شعار آزادى 2. بحث درباره حیات 3. بحث در باره قیوم 4. منشأ خواب 5. مـالک واقعى جهان 6. شفـاعت 7. علم الهى 8. علم بشر و مشیت الهى 9. معانى (کرسى) 10. نگهدار جهان.
4. تفسیر آیه نور
18/297 ت 912ت عربى
اثر محقق مدقّق, شیخ هادى تهرانى, در تفسیر آیه 24 سوره شریفه نور. این کتاب در سال 1319ق تحریر یافته و در یک جلد, قطع بغلى, داراى 152 صفحه در تهران, به چاپ (سنگى نسخ) رسیده است. از تاریخ نشر و محل چاپ آن اطلاعى در دست نیست. سبک نگارش: مفسر در تفسیر آیه شریفه نور, تحقیقات گسترده اى به عمل آورده است. مباحث ادبى, از قبیل: نحو, صرف و… را به گونه دقیق دنبال کرده و نظر خویش را پس از بیان آراى گوناگون بیان کرده و دیدگاههاى مفسرّان را به گونه مستدل بررسى کرده و نظر مطلوب را برگزیده است. اصطلاحات عرفانى را زیاد به کار برده و دیدگاههاى عرفانى را نیز بررسى کرده است. روایات معتبر شیعى را ذکر و تحلیل کرده و نتیجه مطلوب را پس از بررسى گرفته است. به عنوان نمونه: (عجیب این است که مفسرّان بدون تعقّل دچار یاوه گویى شده اند…. زیرا آنان در این آیه, چیزى را مدّعى هستند که امکان حصول آن براى آنان نیست و عجیب تر از همه این است که اصحاب ما [امامیه] نیز مسلک دیگر مفسرّان را پیموده اند. چنانکه از گفته هاى مرحوم طبرسى روشن است و ما آنچه را که در مجمع البیان آمده است, متعرض مى شویم: ( اللّه نور السموات و الأرض…) در معناى آن اختلاف کرده اند, بر چند وجه: وجه اول آن است که خداوند هادى اهل آسمان و زمین است…. این قول از ابن عباس نقل شده است. وجه دوم این است که خداوند نور آسمان و زمین به سبب شمس و قمر است. این قول از حسن و ابوالعالیه و ضحاک روایت شده است. وجه سوم این است که خداوند زینت دهنده آسمان به ملائکه و زینت دهنده زمین به سبب انبیا و علماست. این قول از اُبى بن کعب نقل شده است….) وى بعد از نقل اقوال مختلف از مجمع البیان چنین مى نویسد: (امّا وجه اول که از ابن عباس روایت شده است, قولى است حق و تردیدى در آن نیست, زیرا منطبق بر موازین [شرع] بوده و کلمات معصومین نیز این قول را گواهى مى کند. وامّا آنچه از ضحّاک و دو هم نظرش نقل شد, غلطى است واضح, زیرا نور به معناى حقیقى که براى شمس و قمر ثابت باشد, صحیح نیست که بر خداوند حمل شود, چون چیزى که مخلوق خدا باشد, صحیح نیست بر خداوند حمل شود…. وامّا قول سوم از قول دوم هم خرافى تر است, زیرا زینت از ظاهرترین خواص نور نیست, تا به اعتبار آن قائل به مجاز شویم….)
5. رسالة الانوار در تفسیر آیه نور
178/297 ر 986ن فارسى
این اثر از مولانا شرف الدین محمد بن على نیمدهى, از دانشمندان قرن نهم هجرى قمرى است, در تفسیر آیه 24 سوره شریفه نور. مؤلّف, این کتاب را به ظهیر الملة و الصدارة… عبدالباقى, تقدیم کرده و در قصیده مدیحه اى که با مطلع ذیل, براى وى سروده, تخلص خود را (فنایى) آورده است: زهى بلند جنــــاب و رفیع مقداری کز امر او نکند یک نفـس فلک تــأخیر ظهیر دولت و دین مقتداى اهل یقین که در وجود نیاورد, چون تو چرخ اثیر (فنایى) از کویت این امید دارد و بس که همچو ذره هویدا شود به مهر ظهیر این کتاب, در زمستان 1361 ش با تصحیح و تحشیه آقاى دکتر اسماعیل حاکمى, توسط انتشارات (بنیاد قرآن) باهمکارى سازمان اوقاف جمهورى اسلامى ایران ـ سازمان چاپ گرافیک تهران ـ در یک جلد با قطع وزیرى و در 136 صفحه به چاپ رسیده است. سبک نگارش: نویسنده, تفسیر این آیه شریفه را به دو سبک دنبال کرده است, بدین بیان که قسمت کمى از تفسیر را به سبک متداول مفسران تفسیر کرده و آراى فقها را نیز در این قسمت, بیان کرده و قسمت آخر وعمده آن را به سبک عرفا و متصوّفه تفسیر کرده است. دربخش دوم, تحقیقات عالیه عرفانى و مطالب دقیق حکمى و فلسفى دارد که دلیل بر احاطه و مراتب علمى و فضل مؤلف رساله است. دراین رساله از مفسرّان بزرگى چون امام على ابن ابى طالب (ع) وابن عباس و ابن مسعود, نقل قول کرده است واز عرفایى چون: حسن بصرى, ابویزید بسطامى, امام محمد غزالى, حسن بن منصور حلاج, شیخ روزبهان, جنید بغدادى, محى الدین بن العربى, سهل تسترى و… نیز مطالب فراوانى, یاد و تحلیل شده است. علاوه بر این, از فرقه هاى کلامى چون اشاعره, معتزله, صوفیه و… مطالب کلامى به میان آورده است. وى درتفسیر آیه یادشده, مطالب تفسیرى فراوانى از امام صادق و امام باقر (ع) ذکر کرده و آن مطالب را مبناى باورهاى تفسیرى خویش قرار داده و نیز از آیات قرآن, در تفسیر این آیه شریفه, استفاده کرده است. لغات و اصطلاحاتى که در این تفسیر به کار برده شده, به شرح زیر است: 1. لغات و اصطلاحات عرفانى مانند: مکاشفه, تجلیه, فناء فى اللّه, تصفیه, توکل و…. 2. لغات و اصطلاحات نجومى مانند: نیرات, کواکب, بروج, افلاک تسعه, افلاک سبعه و…. 3. لغات واصطلاحات فلسفى همچون: وجود, ماهیت, عرض, واجب الوجود, عقل اوّل, عقل کل, نفس کل و….
جایگاه (رساله الانوار) در ادبیات فارسى
مؤلف در این کتاب دربحثهاى مختلف عرفانى, فلسفى و…, از اشعار گوناگون شعراى معروف زبان پارسى و نیز اشعارى که خود وى سروده, استفاده زیادى کرده است. امّا در قسمت نثر: وى در بسیارى از موارد از صنایع بدیعى استفاده کرده و کنایات واشارات, رموز, ضرب المثل و کلمات مسجّع به کار برده است و درعین حال, قواعد وادبیات فارسى متداول در زمان خویش را به خوبى و درستى رعایت کرده است. در هر صورت مى توان گفت: گذشته از این که این کتاب, معارف قرآنى را در اختیار خواننده قرار مى دهد, درزنده ساختن ادبیات فارسى, جایگاهى والا دارد.
6. رساله بدیعه
179/297 عربى
این کتاب, در تفسیر آیه شریفه (الرّجال قوّامون على النّساء…) (نساء / 34) است به قلم آیة اللّه سید محمد حسین حسینى تهرانى, که در یک جلد با 151 صفحه,به قطع وزیرى به چاپ رسیده است. نگارش آن ,بنا به اظهار نویسنده در آخر کتاب, در 22 ذى القعده 1399ق به پایان رسیده است. سبک نگارش: مفسّر در نگارش این تفسیر, سبک خاص ومنحصر به فرد خویش را دنبال کرده است; یعنى نخست مقدمه کلّى را تحت عنوان (لزوم هدایت هستى از سوى خدا) مطرح ساخته و سپس اقوال اهل لغت و مفسّران را مورد بحث قرار داده و به گونه مبسوط بررسى کرده و آن گاه به آراى فقهى متوسل گردیده است. در مرحله آخر به آیات قرآن وروایات مأثور که درتبیین مراد وى کمک مى کند, رو آورده است. موضوعات مورد بحث: دراین تفسیر, مطالب زیر مورد بحث قرار گرفته اند: 1. قضـــاوت زن 2. جهــاد زن 3. حکـومت و رهبـرى زن 4. فتـوا دادن زن 5. ولایت فقیه. وى درباره هریک از موضوعات یاد شده به گونه مبسوط بحث کرده است. بدین معنى که هر کدام از آیات قرآن, روایات مأثور و آراى فقهاى شیعه و سنّى را کاملاً بررسى کرده و آن گاه نظر خویش را بیان داشته است.
7. رساله نوین
3297 / 529 ر586ح فارسى
درباره بناى اسلام برسال و ماه قمرى وتفسیر آیه: (انّ عدّة الشّهور عنداللّه اثناعشر شهراً…) (توبه / 36 ـ 37). این کتاب, از علاّمه سید محمد حسین حسینى تهرانى است که در تفسیر دو آیه یادشده از سوره مبارکه توبه, نگارش یافته است. چاپ اول این کتاب, در سوم جمادى الثانیه 1406 ق در چاپخانه علامه طباطبایى, توسط انتشارات صدرا در یک جلد, قطع رقعى, با 152 صفحه, صورت گرفته است. سبک نگارش: این کتاب, در ضمن تفسیر, دربردارنده مطالب: ادبى, فقهى وتاریخى است. در بخش مطالب تاریخى, مباحثى از قبیل: حرکت پیامبر از مکّه به سوى عرفه, خطبه رسول اللّه در عرفه, افاضه پیامبر از عرفات و خطبه پیامبر در (منا) را در بردارد. نویسنده, به تفسیر دو آیه شریفه مورد بحث, پرداخته و درمحور کلمه (نسئ) که در آیه شریفه: 37 واقع شده است, از جنبه لغوى, تفسیرى و بیان احکام, بحث مفصّلى کرده است. نیز گفتار مفسّرانى چون: طبرسى, فخرالدین رازى و… و دانشمندانى چون ابوریحان بیرونى و ابومعشر بلخى را در مورد این کلمه, نقد و بررسى کرده است. همچنین روایات وارده در این مورد را نقل کرده و آن گاه احکام فقهى (نسئ) را یادآور شده است. بخشى از مطالب رساله: (… درشرع انوراسلام, هم تأخیر ماههاى حرام, ازمحل خود, حرام است و هم تأخیر آداب, احکام و دستوراتى که در زمانهاى مشخص, همچون ماه رمضان براى روزه وماه ذى الحجه براى حج, مقرر شده است و على هذا, تبدیل ماههاى قمرى به شمسى, به هیچ وجهى من الوجوه, جایز نیست.) وى بعد از تفسیر آیه, حکم فقهى استنباط شده از آن را چنین بیان مى دارد: (مسلمانان نمى توانند سال شمسى را ملاک و میزان اعمال وتاریخ خود, معیّن و مقرّر دارند, زیرا که در قرآن مجید, با صراحت, سال مسلمانان را سال قمرى قرار داده: (إنّ عدّة الشهور عنداللّه…) (توبه 36). مؤلف در قسمتى از بحثهاى خویش, پرسش و پاسخهایى را مطرح مى کند که به پاره اى از آنها اشاره مى شود: (اگر کسى بگوید: چه اشکال دارد که مسلمانان, اعمال و تکالیف عبادیه خود را مثل روزه و حج, طبق ماههاى قمرى انجام دهند و سایر آداب و شؤون اجتماعیه و سیاسیه خود را طبق ماههاى شمسى به جاى آورند؟ درپاسخ مى گوییم: تمام اشکالات از همین طرز تفکّر پیدا مى شود, زیرا اولاً تاریخ شمسى را رسمى قرار دادن, خلاف نصّ قرآن و خلاف سنّت نبوى و سیره ائمه طاهرین (ع) وعلماى اسلام, بلکه خلاف منهج راستین تمام مسلمانان است. وثانیاً موجب تفکیک دین از سیاست است…. وثالثاً موجب تعطیل کتابها و تواریخ نوشته شده و قطع رابطه نسل خلف با سلف صالح است….) وى پس از بیان ابعاد گوناگون مسائل شرعى, در زمینه هاى یاد شده به فرازهاى تاریخى دیگر مبنى بر توطئه هاى استعمار بر تغییر سال و ماه قمرى به شمسى و تغییر اسامى ماههاى عربى شمسى به زردشتى پرداخته و مطالب مفصلى را بیان مى کند که جمله هایى از آن ذکر مى شود: (… مجلس دوره دوم (ملّى سلطنتى) سالها و ماههاى قمرى را برداشت و به جاى محرّم و صفر, حمل و ثور و جوزا را گذاشت…). آن گاه با بیان مطالب دیگر, پرده از ماهیت زردشتى مآبان دوره سلطنتى در ایران اسلامى برداشته, مى گوید: (… دوره پنجم مجلس شوراى ملى درجلسه یکصد و چهل و سوم,… تاریخ شمسى را که طبق بروج و به اسامى عربى بود, نسخ و به جاى آن, تاریخ هجرى شمسى باستانى قرار داد….) آن گاه انگیزه این تغییرات را چنین بیان مى کند: (… اصل این پیشنهاد به وسیله ارباب کیخسرو و شاهرخ, مردى زردشتى مذهب و دشمن اسلام و اعضاى (فراماسونرى ایران) و به تشویق وترغیب سید حسن تقى زاده, مهره خاص اجنبى و از رؤسا و سابقه داران شصت ساله (فراماسونرى) در ایران صورت گرفت….) سپس مى نویسد: (… این پیشنهاد بدین طریق بود که درتاریخ رسمى شمسى کشور, دو تغییر باید داده شود: اوّل, نام ماههاى عربى از حمل و ثور و جوزا… به نام ماههاى ایران باستانى, فروردین, اردیبهشت, خرداد و… تبدیل شود. دوّم, تعداد ماههاى این بروج, شش ماه اوّل را 31 روز و پنج ماه دوّم را 30 روز و یکماه اخیر را 29 روز گرفت, این مى شود: 365 روز و براى خرده آن هر چهار سال یک بار, اسفند ماه را 30 روز و آن سال را تا 366 روز محاسبه کنند….) و علّت کم و زیادشدن ماهها را به شرح زیر عنوان مى کند: (… این هم به علّت آن بود که زردشتیان قبل از اسلام, پنج روز از سال را جزء سال حساب نمى کردند و در آن پنج روز, مجاناً دنبال کارهاى خیر مى رفتند.)
8. طایر فرخنده ـ تفسیر آیه نور
818 / 297 ط 818ک فارسى
اثرى است از بانوى مسلمان, شیعه مذهب به نام مخفّف: (ر ـ ک) در تفسیر آیه 24 سوره نور. این کتاب به سال 1324ش در یک جلد, قطع رقعى, در 144 صفحه, چاپ و منتشر گردیده است. تاریخ نگارش و اسم چاپخانه وناشر, در شناسنامه کتاب ذکر نشده است. چاپ کتاب, به گونه سربى و در تهران صورت گرفته است. نویسنده اظهار مى دارد که تقریرات درس استادش, آقاى میرزا خلیل, مجتهد معاصر را با تنظیم واصلاح, به رشته تحریر در آورده است. سبک نگارش: مؤلف مقدّمه کوتاهى مبنى بر عظمت آیه شریفه (نور) در اول کتاب آورده و آن گاه آیه مبارکه (نور) را تفسیر کرده است. بحثهاى لغوى, ادبى, اقوال مفسران سلف و روایاتى زیاد را عنوان کرده و در پایان تفسیر این آیه شریفه, تفسیر کوتاهى براى تمام سوره نوشته است. خود در این باره مى نویسد: (من به برکت این آیه, تمام سوره را به طور مختصر, تفسیر کرده ام.)
9. آیه مباهله
95 / 297 م389س (عربى)
از آثار گرانقدر محقّق مدقّق, علامه بزرگوار عبداللّه السبیتى, شرح وتفسیر آیه مبارکه مباهله (آل عمران / 61) است. این رساله, با مقدمه اى از استاد, سید صدر الدین شرف الدین در سال 1366ش / 1974 م در یک جلد, با قطع رقعى در 152 صفحه, در مطبعة الکتاب بغداد چاپ و منتشر شده است. سبک نگارش: وى نخست, مطالبى را در فضیلت اهل بیت پیامبر به رشته تحریر در آورده, سپس داستان مناظره (وفد نجران) با رسول خدا و دعوت آنان به مباهله و نزول آیه شریفه مباهله و حضور رسول اللّه (ص) با نزدیکترین اعضاى خانواده خود براى مباهله و… را شرح داده است. وى از منابع گوناگونى از کتابهاى تفسیر, تاریخ و حدیث اهل سنت, براى اثبات گفته هاى خویش استفاده کرده است که از آن منابع مى توان, صحیح بخارى, صحیح ترمذى, مسند احمد بن حنبل, تاریخ طبرى, سیره ابن هشام, تفسیر طبرى, تفسیر کبیر و… را نام برد.
10. نور و ظلمت, ترجمه مشکاة الانوار
178 / 297 فارسى
این کتاب, ترجمه اى است از دکتر زین الدین کیانى نژاد برکتاب مشکاة الانوار, اثر ابوحامد غزالى (450 ـ 505 ق), در تفسیر آیه شریفه (نور). مترجم در مورد مشکاة الانوار مى نویسد: (این کتاب, در اواخر عمر و دوره کمال فکرى و روحى غزالى نوشته شده و از لحاظ موضوع و محتوا از مؤلّفات ممتاز او به شمار مى آید.) وى در مورد تاریخ تألیف آن مى نویسد: (تاریخ تألیف آن به درستى و روشنى [معلوم] نیست.) کتاب نور و ظلمت به ضمیمه متن عربى آن, مشکاة الانوار, در یک جلد, در 153 صفحه (77 صفحه ترجمه و 76 صفحه اصل متن) در بهمن ماه 1363ش به وسیله چاپخانه رستم خانى به چاپ رسیده است. سبک نگارش: وى نخست, یک کلمه یایک قسمت از آیه را توضیح مى دهد, آن گاه مطالب فراوانى را که به نحوى با موضوعِ عنوان شده, مربوط است, تحت عنوان (دقیقه) و به تعبیر مترجم (نکته باریک) مورد بحث قرار مى دهد و آن عناوین به طور مکرّر یاد مى شود. در آن عناوین, تأویلات عرفانى و اظهارنظرهاى عرفا بیان مى شود و نظریات تازه خود مفسّر نیز ذکر مى گردد و گاه برخى از مطالب حکمى و فلسفى هم, تحت عناوین یاد شده, مطرح مى شود.
11. النظرة الرشیده فى مباهلة السعیده
این کتاب, به خامه شیخ منصور عبداللّه بیات, در تفسیر آیه مبارکه مباهله به زبان عربى نگارش یافته است. چاپ اول این تفسیر در سال 1399 ق / 1972م در بیروت, دارالزهراء, در یک جلد در قطع رقعى, در 270 صفحه صورت گرفته است. سبک نگارش: مفسّر در تفسیر این آیه شریفه, به مباحث لغوى, ادبى, بلاغى و… آیه, هیچ گونه توجهى نکرده و بلکه صرفاً به اثبات موضوع مورد نظر خویش, همّت گماشته و براى این منظور به روایات معتبر شیعه و سنى متوسل شده و از طریق روایات, نتیجه مورد نظر خویش را دریافت کرده است. وى سند روایات را به طور کامل ذکر مى کند. موضوع بحث در تفسیر یادشده: دراین کتاب, نویسنده نخست در فضیلت پیامبر عظیم الشأن(ص) و اهل بیت(ع) بویژه امیر مؤمنان على (ع) مطالبى را عنوان کرده و زوایاى گوناگونى از زندگى اهل بیت را با استناد به آیات قرآن, شرح داده است. آن گاه از فضیلت اعمال روز مباهله سخن به میان مى آورد. سپس سبب نزول آیه و داستان مباهله را از طریق شیعه و سنى و با ذکر چند روایت از صحیح مسلم, تفسیر کبیر و تفسیر کشاف فخر رازى, شرح داده و در پایان کتاب, از فضیلت پیامبر واهل بیت او, که در کتابهاى انبیاى پیشین آمده, مطالبى را یاد کرده است.
 

تبلیغات