آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

مفهوم « شکل اثر ادبی » که در آثار فرمالیست ها اهمیت زیادی پیدا کرده است، به دو پیشنهاد مهم آن ها وابسته است: 1) هر نکته ادبی از واژه تا سخن، باید در پیوندی که با سایر نکته ها می یابد، بررسی گردد و شناخته شود و به این اعتبار شناخت ساختار یا شالوده اصلی اثر، مهمترین جنبه پژوهش ادبی است. 2) پژوهش «همزمانی » ــ که سوسور مطرح کرده است ــ روش اصلی پژوهش ادبی است. این مقاله، بر آن است تا با مبنا قرار دادن این دو اصل و با توجه به علم ریخت شناسی و تحلیل تئوری های فرمالیستی و ساختارگرایی در این باب، نگرشی تازه به عروض شعـری داشته باشد، چرا که ریخت شنـاسی وزن، به ما فرصت می دهد تا شعر را با همه عناصر ساختاری شکل بیرونی و نوای اندرونی اش بسنجیم. امروزه، علم عروض را نمی توان با میزانی معلوم و از پیش تعیین شده، اندازه گیری کرد، بلکه چون همه چیز در اکنون شعر ــ چه اکنونی که مولف خلق می کند و چه اکنونی که خواننده می آفریند ــ خلق می شود، بنابراین وزن را نیز، باید در اکنون آن جستجو کرد. مقاله حاضر، وزن را که اصلی ترین میزان تعیین کننده عروض شعری است، با توجه به رویکرد معناشناسی درون متنی، مورد مطالعه و بررسی قرار داده و در نهایت، با پیشنهاد یک الگوی ساختاری مناسب، نمونه هایی از اشعار شاعران را، مورد نقد و بررسی قرار می دهد.

تبلیغات