آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

‎ پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک دختران از الگوهای تربیتی والدینشان با احساس شرم و گناه در آنها صورت ‏گرفت. بدین منظور جامعه پژوهش، دختران دانشجو در دانشگاه های دولتی شهر تهران در نظر گرفته شد و نمونه ‏پژوهش ‏‎710‎‏ نفر از دختران دانشجو بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات و ‏سنجیدن فرضیه های پژوهش از پرسشنامه پیوند والدینی ‏‎(PBI)‎‏ به منظور سنجش الگوهای تربیتی والدینی ادراک ‏شده از سوی فرزندان و آزمون عاطفه خودآگاه ‏‎(TOSCA)‎‏ به منظور سنجش شرم و گناه استفاده شد. فرضیه های ‏پژوهش حاکی از آن بودند که بین الگوهای تربیتی والدینی مادر و پدر (محبت یا مراقبت و حمایت افراطی) با میزان ‏شرم و گناه رابطه وجود دارد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام ‏استفاده شد. نتایج نشان داد که بین الگوی مراقبت والدینی (مادر و پدر) ادراک شده توسط فرزند با میزان احساس ‏شرم رابطه معنادار و منفی وجود دارد و بین الگوی حمایت افراطی والدینی (مادر و پدر) با احساس شرم رابطه ‏همبستگی معنادار و مثبت وجود دارد. بین الگوهای تربیتی مذکور با احساس گناه رابطه معناداری وجود نداشت. ‏نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به تربیت حمایت افراطی پدر، مراقبت پدر، و حمایت افراطی ‏مادر مهمترین پیش بینی کننده های احساس شرم در فرزند دختر هستند، طوری که ‏‎%14‎‏ از واریانس احساس شرم ‏را پیش بینی می کنند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که پایین بودن میزان مراقبت و گرمی والدینی موجب بالا ‏رفتن میزان احساس شرم و «بدبودن» خود در فرزند می شود. با افزایش حمایت افراطی یا کنترل والدینی نیز میزان ‏احساس شرم در فرزند دختر افزایش می یابد.‏ ‎ ‎

تبلیغات