چکیده

در ایـن نـوشـتـار کارکردهاى معنویت در نبردهاى صدر اسلام مورد بررسى قرار گرفته اسـت محدوده پژوهش ، نبردهاى پیامبر اکرم (ص ) مى باشد. چهار عنوان خدامحورى ، دعا در نـبـردهـا، نـماز و رعایت ارزش هاى اخلاقى ، با ذکر شواهد و نمونه هایى و با استناد به آیات و سیره پیامبر اکرم (ص ) مورد بررسى قرار گرفته است .

متن

تاریخ زندگانى رسول اکرم (ص ) در ابعاد مختلف ، دلنشین و درس آموز است ، اسلام در سـایـه مـجاهدت هاى خستگى ناپذیر آن حضرت و وفادارى اصحاب و یارانش به جهانیان عـرضـه شد، و نداى توحید ناب در همه جا طنین افکن گردید، روزى که از غار حرا پایین آمد یاران اندکى داشت ، حتى بزرگان قبیله خودش با او مخالفت کردند، با تهمت و سنگ و تـُنـدى بـا او بـرخـورد نـمـودنـد، یـارانـش را شـکـنـجـه کـردنـد، سـال ها وى و اصحابش را در شِعب ابى طالب تبعید کردند اما روزى که از منبر بالا رفت تـا بـا مـردم وداع کـنـد، هـزاران نـفـر بـه او پـیـوسـته بودند و به او عشق مى ورزیدند، جوانانشان را در جنگ ها تقدیم کردند و بر سلامت پیامبر شاکر بودند.


افـراد براى شهادت پیشگام مى شدند، جوانان حجله عروسى را رها کرده و به میدان نبرد مـى آمـدنـد، راسـتـى کـدام جـاذبـه ایـن چـنـیـن در جـامـعـه عـرب تحول آفرید، این تحول نبود مگر در پرتو معنویت و خدا محورى ، پیامبرى که هرگز از خـود نگفت و به خود دعوت نکرد و همواره پیشگام بود، به تعبیر قرآن کریم او داعیاً الى الله و سـراجاً منیراً بود، بردبارانه در برابر سختى ها مقاومت کرد، صفوف مسلمانان را مـتـحـد کـرد و از جـامعه در آستانه سقوط و غرق در ارزش هاى جاهلى ، جامعه اى نو و پویا ساخت ، رعایت معنویت در سراسر زندگى پیامبر، موضوع پژوهشى گسترده است اما در این نـوشـتـار تـنها به کارکردهاى معنویت در نبردهاى صدر اسلام مى پردازیم ، امید است که هـمـه مـا زنـدگـى سـراسر نورانى آن حضرت را الگو قرار داده و پیروان خوبى براى ایشان باشیم .
مفهوم شناسى لغوى

کارکرد: مصدر مرخَّم از کار کردن به معناى عمل و رفتار.128

معنویت : منسوب به معنوى از معنى مقابل لفظى یعنى حقیقى ، راست ، اصلى ، ذاتى ، مطلق ، بـاطـنـى و روحـانـى مـقـابـل مـادى مـقـابـل صـورى ، مـقابل ظاهرى ، معنایى که فقط به قلب شناخته مى گردد و زبان را در آن بهره اى نیست .129

جنگ : جدال ، قتال ، کارزار، ستیز، نبرد، ناورد، پیکار، غزوه ، حرب ، رزم ، هیجا.130
مفهوم شناسى اصطلاحى

مـراد از کـارکـردهـا در ایـن پـژوهـش ، بـررسـى تـاءثـیـر و نـقـش مـعنویات در پیروزى ، شکل گیرى و قدرت مقاومت در نبرد است ، مراد از معنویت نیز اقدامى است که در مسیر توجه به خدا صورت گرفته و منشأ بهره مندى از امداد الهى شده است . معنویت یعنى ارزش هاى مـتعالى ، اخلاقى و والایى که از متن دین گرفته شده است . اساس معنویت باور به مبدأ و معاد است ، معنویت دینى منهاى ایمان به خدا و معاد معنى ندارد، مکاتب مادى ضمن اعتراف به جـایـگـاه و ضرورت معنویت آن را در قالب انکار خدا و الحاد جستجو مى کنند، از نظر دین ، زمینه معنویت در سرشت انسان ها نهاده شده است .

وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ.131

حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ.132

مـرحوم شهید مطهرى مى نویسد: ((معنویت بدون ایمان به خدا، بدون ایمان به مبدأ و معاد، بـدون ایـمـان بـه معنویت انسان و اینکه در او پرتوى غیرمادى حاکم و مؤ ثر است اساساً امـکـان پـذیـر نـیـسـت حـتـى آن مـعـنـویـتـى کـه امـروزه مـورد قـبـول اغـلب مـکـاتـب اسـت و از آن بـه رومانتیسم تعبیر مى کنند، بدون پیدا شدن آن عمق و ژرفـایـى کـه ادیـان بـه ویـژه اسـلام پـیـشـنـهـاد مـى کـنـنـد، محال است .))133
هدف از جهاد در اسلام

اسلام دین رحمت ، صلح ، امنیت ، الفت ، تعاون و دوستى است ، جنگ در اسلام راه کار اولیه نـیـست . اگر پیام دین از راه خطابه ، تبلیغ و گفتگو به همگان رسیده و دشمنان متعرض مـسـلمـانـان نـشـوند، نوبت به درگیرى نمى رسد، جهاد و نبرد در اسلام به معناى واقعى کـلمـه ، دفـاعـى اسـت مسلمانان هیچگاه آغاز کننده نبوده اند، قرآن کریم در یک پیام کلى مى فرماید:

وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.134

و اگـر بـه صـلح و آشـتـى گـرایـیـدنـد تـو نـیـز بـه آن بـگـراى و بـرخـدا توکل کن که اوست شنواى دانا.

تـعـبـیـر إِنْ جـَنـَحـُوا لِلسَّلْمِ کـه بـا لام مـتـعدى شده و در آن معناى قصد نهفته است دستور صـریـح و شفافى است بر پذیرش صلح و متارکه جنگ در اسلام به منظور نشر آزادى و زدودن ستم و نابرابرى ، هدف از جنگ ، پشتیبانى از عقیده و ایجاد فضاى معنویت در جامعه است . قرآن کریم مى فرماید:

أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ.135

از آنجا که انگیزه جهاد پاک سازى شرک ، کفر و گسترش عدالت است قرآن کریم مشرکان جویاى حقیقت را از جنگ و کشتن استثناء کرده و مى فرماید:

وَ إِنْ أَحـَدٌ مـِنَ الْمـُشـْرِکـِیـنَ اسـْتـَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ.136

و اگر کسى از مشرکان امان بخواهد به او امان بده تا کلام خدا را بشنود و سپس او را به جایگاه خود برسان زیرا آنان گروهى نادانند.

امام على (ع ) در آستانه نبرد صفین فرمود:

لا تـقـاتلوهم حتّى یبدؤ وکُم فانّکم بحمدالله على حجّة ترکُکُمْ ایّاهم ، حتى یبدؤ وکم حجّة اخرى لکم علیهم .

بـا دشـمـن جـنـگ را آغـاز نـکـنید تا آنها شروع کنند، زیرا، به حمد الهى حجت با شماست و آغازگر نبودنتان حجت دیگر بر حقانیت شما خواهد بود.

مهم ترین اهداف جنگ در اسلام را مى توان چنین برشمرد:

1. تجاوز زدایى : قرآن کریم مى فرماید:

وَ قـاتـِلُوا فـِى سـَبـِیـلِ اللَّهِ الَّذِیـنَ یـُقـاتـِلُونـَکـُمْ وَ لا تـَعـْتـَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یـُحـِبُّ الْمُعْتَدِینَ.137

و در راه خـدا بـا کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید به درستى که خدا تجاوزگران را دوست ندارد.

2. فتنه زدایى : قرآن کریم مى فرماید:

وَ قـاتـِلُوهـُمْ حـَتَّى لا تـَکـُونَ فـِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلا عَلَى الظَّالِمِینَ.138

و بـا آنـهـا نـبـرد کـنـیـد تـا فـتـنه باقى نماند و دین مخصوص خدا گردد. پس اگر دست برداشتند (دست بردارید) زیرا تعدى جز بر تجاوزگران و ستم گران سزاوار نیست .

3. تنبیه پیمان شکنان :

أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ.139

چـرا بـا کـسـانـى کـه پـیـمان هاى خود را شکستند و در صدد بیرون کردن پیامبر برآمدند پیکار نمى کنید، در حالیکه آنها نخستین بار آغاز کردند.

4. ظلم ستیزى : قرآن کریم مى فرماید:

أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ.140

به کسانى که جنگ بر آنها تحمیل شده اجازه جهاد داده شد بخاطر ستمى که به آنها شده و خدا بر یارى آنها تواناست .

5 . مقابله به مثل : قرآن کریم مى فرماید:

فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ.141

پس هرکس بر شما تعدى کند، همانگونه به او تعدى کنید که بر شما تعدى کرده است .
نمودهاى معنویت در جنگ هاى صدر اسلام

شـاخـصـه نـبـردهـاى اسـلامـى بـویـژه جـنـگ هـایـى کـه بـا حـضـور پـیـامـبـر اعـظم (ص ) شـکـل گـرفـت ، بهره مندى از معنویت و امداد الهى است جهاد و مبارزه اسلامى نوعى عبادت و راه وصول به تکامل و قرب الهى است .

امیرالمؤ منین (ع ) مى فرماید:

اِنّ الجـهـاد بـابُ مـِن ابـواب الجنه فتحه الله لخاصّة اولیائه وهو لباس التقوى ودرع الله الحصینه و جنّته الوثیقه .

هـمانا جهاد در راه خدا درى از درهاى بهشت است که خدا آن را بر روى دوستان مخصوص خود گشوده است ، جهاد لباس ، تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداوند است .

در بیان دیگر مى فرمایند:

ان الجـهـاد اشـرف الاعـمـال بعد الاسلام وهو قوام الدین والاجر فیه عظیم مع العزّة والمنعه وهو الکَرَّةُ فیه الحسنات والبشرى بالجَّنه بعد الشهادة .142

همانا جهاد شریف ترین کارها بعد از اسلام است ، جهاد مایه پایدارى دین است و علاوه بر آن کـه عـزت و اقـتـدار مى آورد اجرى بزرگ دارد جهاد یورش آوردن است ، در آن نیکى ها و ثواب هاست و نوید به بهشت است بعد از وصول به شهادت .

با نگاه گذرا به نبردهاى صدر اسلام و آیات نازله در این رابطه به خوبى آشکار مى گـردد کـه پیروزى محض و با هر قیمتى هرگز هدف نخستین نبوده است . در این نبردها مهم انـگـیـزه و قـصـد الهـى بـود، گـرچـه مـنـجـر بـه شـکـسـت ظـاهـرى شـود، رسـول خـدا(ص ) ادبـیـات نـبـرد را در جـامـعـه اسلامى اصلاح کرد و مانع از نگاه کارکرد گرایانه و مادى به این درگیرى ها شد. ایشان در نبرد اُحُد فرمود:

شـمـا امروز در معرض اجر و پاداش هستید به شرط آنکه خدا را به یاد داشته باشید خود را بـه صـبـر و یـقـیـن آراسـتـه کـنـیـد. بـدانـیـد که جهاد با دشمن سخت است و افرادى که ایستادگى کنند، کم هستند، مگر آنان که خداوند اراده آنها را قوى کرده است .143

در آستانه نبرد موته به اصحابش فرمود:

بـا نـام خـدا و در راه خـدا حـرکـت کنید و با کسى که به خدا کفر مى ورزد بجنگید و پیمان شکنى و خیانت نکنید، بچه ها را به قتل نرسانید.144

پـیـامـبـر اکرم و مسلمانان در سخت ترین مراحل نبرد و درگیرى همواره رو به درگاه احدیت داشتند و هرگز روحیه نظامى و سیاسى آنان مانع از راز و نیاز آنان و رویکرد به معنویت نـبـود، اصـل تـوجـیـه وسیله به وسیله هدف را نمى پذیرفتند و در اوج نبرد مواظب رعایت ارزش هاى اخلاقى و دینى بودند. برخى شاخصه هاى این معنویت عبارتند از:
1. انگیزه الهى :

شـالوده و اسـاس عـمـل اخـتـیـارى و مـعـیـار ارزش گـذارى افـعـال بـشـر، نـیـت و انـگـیـزه انـجام آن است ، اساسى ترین پایه اخلاق و معنویت را نیت تـشـکـیـل مـى دهـد، نـیـت روح و حـقـیـقـت عـمـل اسـت ، رابـطـه نـیـت و عمل ، رابطه روح و جسم است .

امام على (ع ) مى فرماید: ((النیّة اساس العمل ؛145 نیت شالوده کار است .))

عـملى که بدون نیت صادر شود چون اندیشه درباره آن به کار نرفته و تصورى در ذهن نـدارد تـأ ثـیـرى در کـمال روحى و رشد معنوى ندارد، نیت ها تنوع پذیرند، افراد براى اعـمـال خـود انـگـیـزه هـاى گـوناگون و متفاوتى دارند. هنر یک انسان موحّد آن است که به تـرکـیـب نـیـات پـرداخـتـه و هـمـه انـگـیـزه هـا را زیـر چـتـر قـصـد قربت به خدا در آورد، رسول خدا(ص ) به اباذر فرمود:

یـا ابـاذر لیـکـن لک فـى کـلّ شـئ نـیـةٌ صـالحـةٌ حـتـى فـى النـوم والاکل .146

اى اباذر باید در هر کارى نیتى پاک داشته باشى حتى در خوابیدن و خوردن

در نـبـردهاى پیامبر اکرم ، بُعد تصحیح نیت و اصلاح عقیده ، موج مى زند آن حضرت اجازه نمى داد به هر قیمتى مسلمانان پیروز شوند همواره بر اصلاح انگیزه و در نظر گرفتن خـدا در نـبـردهـا تـاءکـیـد داشـت ، قـرآن کـریـم در آیـات مـتـعـدد، بـر در راه خـدا (فـى سبیل الله ) بودن نبردها تأ کید مى کند.

وَ مَنْ یُقاتِلْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً.147

و هـرکـس کـه در راه خـدا بـجـنـگـد و کـشته یا پیروز شود به زودى پادش بزرگ به او خواهیم داد.

در پیام بلند دیگرى با همه عوامل سستى آور و ترس آفرین و زمینه ساز وابستگى مبارزه کرده و ضمن شمردن 8 محور مى فرماید: اگر اینها را بر خدا جهاد ترجیح دهید راه فسق و گـمـراهى را پیموده اید، اینها هرگز شایستگى ندارند بین شما و فداکارى و جهاد در راه خدا حائل و مانع شوند.

قـُلْ إِنْ کـانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تـِجـارَةٌ تـَخـْشـَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِى سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ.148

بـگـو اگـر پـدران و پـسـران و بـرادران و هـمـسـران و فـامیل شما و اموالى که جمع مى کنید و تجارتى که از کسادش بیمناک هستید و خانه هایى کـه خـوش مـى داریـد، نزد شما از خدا و پیامبران و جهاد در راه خدا دوست داشتنى تر است ، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را به اجرا درآورد؛ همانا خداوند قوم فاسق را هدایت نمى کند.

اینک به نمونه هایى کوتاه از خدا محورى در نبردهاى پیامبر اشاره مى کنیم :
1 ـ 1. نبرد بدر و خدامحورى

قـرآن کـریـم در نـخستین آیات از سوره انفال درس هاى آموزنده اى از نبرد بدر را ذکر مى کند. در برخى از روایات آمده است رسول خدا(ص ) به اتفاق همه مسلمانان دست خود را به سوى آسمان بالا بردند و عرضه داشتند.

اللهمّ انجزلى ما وعدتنى اللهم ان تهلک هذه العصابه لاتعبد فى الارض .149

خـدایـا وعـده اى را که به من دادى تحقق بخش ، پروردگارا اگر این گروه مؤ منان نابود شوند پرستش تو از روى زمین برچیده مى شود.

قرآن کریم این انابه والتجاء به درگاه خدا را گزارش نموده و مى فرماید:

إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّى مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ.150

(به خاطر آورید) هنگامى که از پروردگارتان تقاضاى کمک دارید و او تقاضاى شما را پـذیـرفـت و (گـفـت ) مـن شـمـا را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى آیند یارى مى کنم .
2 ـ 1. اُحُد و خدامحورى

الف ) در نـبـرد اُحـُد، حـَمـْنـه هـمـسـر عـبـدالله بـن جـحـش نـزد رسول خدا(ص ) آمد، نبى مکرم اسلام او را از شهادت 3 شهیدش باخبر نمود نخست دایى اش حمزه سپس برادرش و شوهرش ، سه مرتبه گفت انّا لله وانا الیه راجعون .151
ب ) حمراء الاسد

در پـایان نبرد اُحُد هنگامى که لشکر ابوسفیان به روحاء رسید از بازگشت پشیمان شد و تصمیم به نبرد مجدد با مسلمانان گرفت خبر به پیامبر اکرم (ص ) رسید، اعلام بسیج عـمـومـى داد. لشـکـر مـجـروح آمـاده شـدنـد و در حـمـراء الاسـد اردو زدنـد، در تـجـلیـل از ایـن کـار مـسـلمـانـان ، آیـات زیـر کـه نـشـان دهـنـده انـگـیـزه الهـى مسلمانان در پاسخگویى به خدا و پیامبر است نازل شد.

الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ.152

آنـانـکـه دعـوت خدا و پیامبر را پس از آن همه جراحت هایى که به ایشان رسیده بود اجابت کردند، براى کسانى از آنها که نیکى کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگى است .

هنگامى که خبر بازگشت ابوسفیان به پیامبر و مسلمانان رسید، گفتند: ((حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.))

خداى تبارک و تعالى این روحیه معنوى و خدا محورى مسلمانان را ستوده و مى فرماید:

الَّذِیـنَ قـالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.153

کسانى که بعضى از مردم به آنها گفتند مردم (دشمن ) براى حمله به شما جمع شده اند، بـتـرسـیـد امـا این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را کافى است او بهترین حامى است .154

ج ) بـعـد از نـبـرد احـد کـه بـرخـى مـسلمانان سستى کرده و گریختند نبى اکرم به همراه تعداد اندکى از یاران به بالاى کوهى رفتند و در آنجا پناه گرفتند ابوسفیان به پاى کوه آمد و فریاد زد، ((ان لنا عُزّى و لا عُزّى لکُم )) ما بت عزّى داریم و شما ندارید.

رسـول خـدا(ص ) فرمودند در پاسخ بگوئید: ((الله اعلى واجلّ؛ خدا بالاتر وبزرگ تر است .))155
3 ـ 1. خندق و خدامحورى

پیامبر اکرم (ص ) به مسلمانان خبر داد به زودى دشمنان دست به دست هم داده ، به سراغ شـمـا مـى آیند اما بدانید پیروزى با شماست . هنگامى که هجوم احزاب به مدینه آغاز شد، مـسـلمانان یقین کردند این همان وعده پیامبر است .156 اینان با تکیه بر خدا و وعده او به خود هیچ ترسى راه نداده و بر ایمانشان افزوده شد. قرآن کریم این ایمان راسخ و اعتقاد قلبى را چنین گزارش ‍ مى کند:

وَ لَمَّا رَأَ الْمـُؤْمـِنـُونَ الْأَحـْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلا إِیماناً وَ تَسْلِیماً.157

هـنـگـامـى کـه مؤ منان لشکر احزاب را دیدند. گفتند این همان است که خدا و رسولش به ما وعـده فـرمـوده و خدا و رسولش راست گفته اند و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنها چیزى نیفزود.
4 ـ 1. فتح مکه و خدامحورى

الف ) هـنـگـامـى کـه رسـول خـدا(ص ) وارد مـکـه شـد ایـن آیـه نازل گردید.

وَ قـُلْ رَبِّ أَدْخـِلْنـِى مـُدْخـَلَ صـِدْقٍ وَ أَخـْرِجـْنـِى مـُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِى مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.158

و بـگـو پـرودگـارا، مـرا صـادقـانـه وارد )مـکه ( کن و صادقانه خارج کن و از سوى خود سـلطـان و یـارى دهـى بـراى مـن قـرار ده و بـگـو حـق فـرا رسـیـد و باطل نابود شد و همانا باطل نابود شدنى است .159

ایـن آیـه شـریفه 3 عامل پیروزى در امور بویژه جنگ ها را ذکر مى کند. 1. صداقت در آغاز کـار 2. صـداقـت در پـایان کار 3. تکیه بر قدرت خدا و اعتماد به نفس و اینکه حق همیشه پیروز است .

ب ) هـنـگـامـى کـه ابـوسـفـیان عظمت و شکوه سپاه اسلام را مشاهده کرد با تعجب گفت : لیت شعرى بماذا غلبنى اى کاش مى دانستم محمد چگونه بر من غلبه کرد؟

رسـول خـدا(ص ) سـخـن او را شـنـیـد فـرمـود: ((بـالله غلبتک ؛ با کمک خدا پیروز شدیم .))160

ج ) امـام صـادق (ع ) فـرمـود: ((هـنـگـامـى مـکـه فـتـح شـد رسول خدا(ص ) کنار حجرالاسود نماز ظهر را به جماعت خواند سپس دست ها را بلند کرد و 3 بـار تکبیر گفت : آنگاه چنین خواند: ((لا اله الا الله وحده وحده وحده انجز وعده واعزَّ جُنْده وهـزم الاحـزاب وحـده ، فـله المـلک وله الحـمـد یـحـیـى و یـمـیـت وهـو عـلى کل شئ قدیر.))161
2. دعا و نیایش در نبردها:

دعـا روح و مـغـز عـبادت است ، دعا کلید رحمت الهى ، مایه تقرب به خدا، دورى از شیطان ، زنده شدن دل ها، آرامش روحى ، دفع بلاء و شفاء آلام و دردهاست .162

یـکـى از نـمـونـه هـاى مـعـنـویـت در نـبـردهـا، دُعـاسـت . پـیـشـوایـان مـعـصـوم قبل از مواجهه با دشمن و در میدان کارزار همواره دست به نیایش و دعا برمى داشتند و از این طریق ارتباط معنوى پیروان خود را با مبدأ اعلى برقرار نموده و روحیه آنها را تقویت مى کـردنـد. دعـاهـاى امـیـرالمـؤ مـنـیـن (ع ) در بـرخـى خـطـبـه هـاى نـهـج البـلاغـه کـه قـبـل از درگـیـرى هـا ایـراد شـده شـاهـدى بـر ایـن ادعـاسـت ،163 سـیـره رسـول خـدا(ص ) در پـیکار با دشمنان چنین بود، ده ها دعا و نیایش از آن حضرت در نبردها ذکر شده است .

تا آنجا که نوشته اند بر شمشیر رسول خدا(ص ) دعایى نقش بسته بود که آغازش چنین بـود: ((یـا الله یـا الله یـاالله اسـئلک یـا ملک الملوک .))164 پیامبر اکرم در همه نبردها هنگام رویارویى با دشمن چنین دعا مى کرد.))

اللهـمّ ربَّنـا و ربَّهم نحن عبادک و هم عبادک ونواصینا و نواصیهم بیدک ، اِهْزمْهُمْ وانصرنا علیهم .165
1 ـ 2. دعا در نبرد بدر

امام على (ع ) گوید در نبرد بدر، دیدم رسول خدا در سجده مى گوید یا حیّ یا قیوم و چنین دعا مى کرد:

اللهـم هـذه قـریـش قـد اقـبـلت بـخـیـلائهـا و فـخـرهـا تخاذل و تکذّبِ سلوک ، اللهم نصرک الذّى وعدتنى اللّهم اَحْیهم الغداة .166
2 ـ 2. دعا در نبرد اُحُد

در درگـیـرى احد به هنگام تفرق مردم و پراکندگى مشرکین ، اصحاب را پشت سرش جمع نموده چنین دعا کرد:

اللّهـم لک الحـمـد کـلّه اللّهـم لا مـَابـض لمـا بـَسـَطْتَ ولا باسط لِما قَبضْتَ ولا هادى لما اَضلَلْتَ ولا مضل لمن هدیت ... .167
3 ـ 2. دعا در احزاب

الف ) هـنـگامى که على (ع ) را براى رویایى با عمرو بن عبدود مى فرستاد او را نزدیک خـود آورده و عـمامه بر سرش پیچیده شمشیر ذوالفقار را به او بخشید و چنین برایش دعا کرد.

اللهم احفظه من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه وعن شماله ومن فوقه ومن تحته 168

ب ) حـذیـفـه را فرستاد تا از وضعیت مشرکین خبر بیاورد او آمد در حالیکه طوفان سختى مـى وزیـد، شـنـید ابوسفیان فریاد مى زند اینجا جاى توقف نیست ، شترها و اسب هاى ما از دسـت رفـتـنـد. یـهـود بـنـى قـریـظه پیمان خود را شکستند، طوفان چیزى براى ما باقى نگذاشت . حذیفه بازگشت و ماجرا را براى رسول خدا، بیان کرد، حضرت چنین دعا کردند.

اللهم انت منزل الکتاب سریع الحساب اهزم الاحزاب اللهم اهز مهم وزلزلهمْ.169
4 ـ 2. دعا در حنین

هـنـگـامـى کـه سـپـاه اسـلام مـورد حـمله غافل گیرانه قرار گرفت ، صفوف مسلمانان از هم پـاشـیده شد رسول خدا(ص ) دست به دعا برداشت و عرض کرد: ((اللهم لک الحمدُ والیک المشتکى و انت المستعان .))

جـبـرئیل امین فرود آمد و عرض کرد: اى رسول خدا(ص ) دعایى کردى که موسى (ع ) هنگام شـکـافـتـه شـدن دریـا نـمـود و از شـر فـرعـون نـجـات یـافـت ، سـپـس رسول خدا کفى از ریگ از پسرعمویش ‍ ابوسفیان بن حرث گرفت و به صورت مشرکان پاشید و فرمود: ((شاهت الوجوه ؛ روى شما زشت باد، آنگاه دست به دعا برداشت .))

اللّهم اِنْ تُهلک هذه العصابه لَمْ تُعْبَدوان شئت اَنْ، فَلا تُعبدَ.170
3. نماز در جنگ

نماز نخستین فریضه اى است که پیامبر اکرم براى امت آورد و آخرین فریضه اى است که تـا هـنـگـام مـرگ سـاقـط نـمـى شـود نـمـاز اول چـیـزى اسـت کـه از آن سـؤ ال مـى شـود و مـورد مـحـاسـبـه قـرار مـى گـیرد. نماز ستون دین ، نور چشم پیامبر، میزان اعـمـال ، مـعـراج مـؤ من ، رخساره ایمان ، پایگاه اخلاص ، سرود رهایى ، باب رحمت الهى ، کـلیـد دل هـا، سـرود فـرشـتـگـان ، بـهـجـت بهشت ، نشانه قدرت صالحان ، بازدارنده از فـحـشـاء و مـنکر، زمینه ساز نیکى ها، برترین عبادت ، باب رحمت الهى ، بهترین نوشته آخرت و بالاخره مورد سفارش همه انبیاء و اولیاءست .171

قرآن کریم مى فرماید:

وَ جـَعـَلْنـاهـُمْ أَئِمَّةً یـَهـْدُونَ بـِأَمـْرِنـا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ.172

و آنـها را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت مى کردند و انجام کارهاى نـیـک و بـرپـاداشـتـن نـمـاز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم و آنها فقط مرا عبادت مى کردند.

در این آیه شریفه که سخن از امامت و رهبرى پیامبران بزرگ الهى و بیان برنامه هاى با ارزش ‍ آنـان است . 6 ویژگى را برشمرد که اقامه نماز پنجمین آنهاست . اقامه نماز به آنان وحى تشریعى شده که در برنامه آنان گنجانده است یا وحى تکوینى که توفیق و توان و جاذبه معنوى را براى انجام این امور به آنها بخشیده ایم .

یـکـى از مـظـاهـر آشـکـار معنویت در نبردهاى اسلامى ، اهمیت به نماز است نبى مکرم اسلام و اصـحابش همواره به یاد نماز بوده و از آن استعانت مى جستند، اهمیت نماز به حدى است که در بـیـن نـمـازهـاى تـشـریـع شده یکى از آنها نماز خوف در جنگ است . کیفیت نماز خوف در سـوره نـسـاء آمـده است .173 تشریع این نماز به شیوه خاص در میدان جنگ مبیّن اهمیت و تأ ثیر این فریضه اسلامى است در پایان تبیین کیفت نماز خوف در سوره نساء، قرآن کریم راز این همه سفارش و دقت درباره نماز را چنین ذکر مى کند:

إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً.

همانا نماز وظیفه اى ثابت و معین براى مؤ منان است .

در منابع تاریخى آمده است رسول خدا(ص ) از هیچ منزلى کوچ نمى کرد مگر آنکه در آنجا 2 رکـعـت نـمـاز مى خواند و مى فرمود شهادت بده .174 هرگاه از سفر برمى گشت ابتدا بـه مـسـجـد مـى رفـت و 2 رکـعـت نـمـاز مـى خـوانـد سـپـس راهـى منزل مى شد.175
1 ـ 3. نماز در بدر

امـام عـلى (ع ) مـى فـرمـایـد: در شبى که در روز آن نبرد بدر واقع شد دیدم همه مسلمانان خـوابـیـدنـد جـز رسـول خـدا(ص ) کـه پـاى درخـتى تا صبح یا نماز مى خواند یا دعا مى کرد.176
2 ـ 3. احزاب و نماز

در نـبـرد احـزاب ، در شبى سرد و طوفانى به پیامبر خبر رسید قریش تصمیم گرفته اند به مکه برگردند آن شب تا دو سوم شب پیامبر نماز گذاردند.177
3 ـ 3. نبرد موته و سفارش به سجده

در نـبـرد مـوتـه عـبـدالله بـن رواحـه خـدمـت پـیـامـبـر رسـیـد و عـرض کـرد اى رسول خدا به من عملى را فرمان دهید تا حفظ کنم .

یـا رسـول الله مـُرنى بشى احفظه عنک ، قال اِنّک قادمٌ غداً بلداً، السجود به قلیلٌ فاکثر السجود.178

پیامبر فرمود: ((تو فردا در سرزمینى قدم مى گذارى که سجده در برابر خدا در آن کم است ، سپس زیاد سجده کُن .))
4. رعایت ارزش ها و احکام دینى

یـکـى از اصـول حـاکـم بـر نبردهاى اسلامى رعایت مقررات و قوانین دینى است ، نبى مکرم اسلام هرگز اجازه نمى داد در اوج درگیرى ها و جنگ کسى ارزش ها و حدود الهى را زیر پا بـگـذارد هـمـواره از مـکـرو خـیـانـت ، کـشـتـن زنـان ، اطـفـال ، نـبـرد قـبـل از اتمام حجت ، پیمان شکنى ، آزار اسیران و... منع مى نمود. در اینجا به 2 نمونه از سیره رسول خدا(ص ) در این زمینه اشاره مى کنیم .
1 ـ 4. امانتدارى در جنگ

واقـدى مـى نویسد: در نبرد خیبر، یسار حبشى ، غلام سیاه عامر یهودى بود که گوسفندان وى را در اطراف خیبر مى چرانید او وقتى دید که یهودیان خیبر براى جنگ مهیا مى شوند از آنها پرسید، مى خواهید با چه کسى بجنگید، گفتند با کسى که گمان مى کند پیامبر است ایـن جمله حس ‍ کنجکاوى یسار را برانگیخت براى همین در زمان محاصره ، گوسفندان را به سـوى اردوگـاه سـپـاه اسـلام پـیـش بـرد تـا بـه آنـهـا رسـیـد، سـپـس نـزد رسـول خـدا(ص ) رفـت و پـرسـید اى محمد چه مى گویى و به سوى چه دعوت مى کنى ؟ فـرمـود: هـمـه را بـه اسـلام دعـوت مـى کـنـم تـا شـهـادت بـدهـنـد لااله الاالله ، مـحـمـد رسول الله ، پرسید، اگر اسلام بیاورم چه سودى براى من دارد؟

فرمود: اگر ثابت قدم باشى ، بهشت نصیبت خواهد شد.

او اسلام را پذیرفت و سپس پرسید، با این گوسفندان که به عنوان ودیعه پیش من هستند چه کنم ؟

فرمود: آنها را از اردوگاه لشکر بیرون ببر و جهت حرکتشان را مشخص کن و سپس با سنگ آنـهـا را راهـى کـن تـا پـیـش بـرونـد خـداونـد امـانـت هـاى تـو را ادا خواهد کرد آن غلام چنین کرد.179
2 ـ 4. امانتدارى در فتح مکه

در فـتـح مـکـه [کـسـى را] فـرستاد تا کلید خانه کعبه را از بنى عبدالدار که هنوز مسلمان نـشـده بـودنـد و از دشـمـنـان سـرسـخـت پـیـامـبـر بـودنـد بـگـیـرنـد تـا داخـل کـعبه شود و بت ها را سرنگون کند، ایشان نتوانستند تمرّد و مخالفت کنند و کلید را دادنـد امـا هنگامى که پیامبر اکرم (ص ) از این کار فارغ شد، فرمود، تا کلید را بر آنها بـرگـردانـند، عباس عموى پیامبر آمد و عرض کرد کلید را به ما بده تا منصب پرده دارى کـعـبـه هـم بـراى مـا باشد، پیامبر قبول نکرد و فرمود ((من بر کسانم دوست تر دارم که مـظـلوم بـاشـنـد تـا ظـالم .)) سپس عثمان بن طلحه را خواست و کلید را به او داد و فرمود: ((تـا پـایـان دنـیـا دسـت شـمـا بـاشـد دربـان کـعـبـه بـاش و حلال بخور.))180
نتیجه

سـیره و روش پیامبر اکرم (ص ) و اصحابش در نبردهاى صدر اسلام پرهیز از خونریزى و دعـوت بـه صـلح و امـنـیت بود آنان همواره تلاش داشتند دعوت به ایمان و هدایت مردم از راهـهـاى دیـگـرى غـیـر از جـنـگ صورت پذیرد، تمام جنگ هاى پیامبر جنبه تدافعى داشت و هـرگـز ابـتـدایـى بـه حـسـاب نـمـى آیـد، رسـول خـدا 13 سـال در مـکـه آزارهـاى مـشـرکـین را تحمل نمود تا آنکه با استمرار لجاجت و عناد در راه بت پـرستى ، خداوند به آن حضرت اجازه مقابله داد. نبردهاى پیامبر آمیخته با روح عرفان و مـعـنـویـت بـود و هـرگـز اجـازه نـمـى داد در مـدیـریـت نـظـامـى نـبـردهـا، اصـول و ارزش هـاى مـعـنوى زیر پا گذاشته شود. در جنگ ها سفارش مى کرد. حریم ها را حفظ کنید، قبل از جنگ اتمام حجت کنید، در روایات آمده است پیامبر اکرم (ص ) فرمود:

یـا عـلى لا تـقـاتـل احـداً حـتـى تـدعـوه الى الاسـلام وایـم الله لان یـهـدى الله عزوجل على یدیک رجلاً خیر لک ممّا طلعت علیه الشمس وغربت .181

اى عـلى بـا هـیـچ کـس نبرد مکن ، مگر اینکه او را به اسلام دعوت نمایى ، به خدا سوگند اگـر خـداى عزّوجل به دست تو یک نفر را هدایت کند براى تو بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع کرده و غروب نموده است .

آنـچه در این نوشتار ذکر شد، تبیین این اصل کلى بود که رعایت ارزش ها و معنویت همواره مـورد تـاءکـیـد نـبـى اکـرم بـود و هر کجا احساس مى کرد افرادى اقدام به حریم شکنى و نـادیـده گرفتن ارزش هاى دینى کرده اند با آنان مقابله مى نمود و تذکر مى داد این نداى رسول خدا بود که : ((اغز وبسم الله فى سبیل الله فقاتلوا من کفر بالله .))182

به نام خدا در راه خدا بجنگید با کسانى که کافر به خدا هستند.

این بیان نورانى ترسیم هدف مسلمانان از نبرد است که براى خدا و اعتلاى نام خدا با کفر مى جنگند.183
پی نوشتها:

128. لغت نامه على اکبر دهخدا، 17972/12 انتشارات چاپ دانشگاه تهران ، مؤ سسه لغت نامه ، 1377، چاپ دوّم .

129. همان ، 21190/4.

130. همان ، 7878 /5.

131. انبیاء/ 73.

132. حجرات / 7.

133. پیرامون انقلاب اسلامى مرتضى مطهرى ، ص 17.

134. انفال / 61.

135. حج / 39.

136. توبه / 6.

137. بقره / 190.

138. بقره / 193.

139. توبه / 13.

140. حج /39.

141. نهج البلاغه ، خطبه 27.

142. نورالثقلین ، على عروسى ، 408/1.

143. المـغـازى ، مـحـمـدبـن عمرو واقدى 58/1 تحقیق دکتر مارسون ، نشر، دانش اسلامى ، رمضان 1405.

144. همان ، 757/2.

145. غررالحکم ، 1040.

146. غررالحکم ، 1040.

147. منتخب میزان الحکمه محمدى رى شهرى ، شماره 6326 ، چاپ و نشر دارالحدیث ، چاپ پنجم ، 1385.

148. نساء/ 74.

149. توبه / 24.

150. مـجـمـع البـیـان ، فـضـل بـن الحـسـن طـبـرسـى ، ذیل آیه بیروت دارالمعرفه 1408 ق .

151. انفال /9.

152. تـاریـخـنـامه طبرى ، گردانیده منسوب به بلعمى ، تصحیح محمد روشن ، 178/3، تهران سروش ، 1377.

153. آل عمران / 172.

154. آل عمران / 172.

155. ر.ک تاریخنامه طبرى ، پیشین 179/3.

156. مجمع البیان ، پیشین 160/3، مغازى ، 279/1 پیشین .

157. ر.ک تـفـسـیـر نـمـونـه ، مـکارم شیرازى 244/17 تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، چاپ شانزدهم 1378 ش .

158. احزاب / 22.

159. اسراء/ 81080

160. ر.ک ، تفسیر القمى ، ابوالحسن على بن ابراهیم قمى ، ص 387.

161. داسـتـان هـاى شـنیدنى از فتح مکه و جنگ حنین ، محمدى اشتهاردى ، ص 53، قم دفتر انتشارات اسلامى چاپ پنجم ، 1372.

162. نورالثقلین ، 58/5 پیشین .

163. ر. ک ، نـهـج الدعـاء، مـحـمـد محمدى رى شهرى ، مؤ سسه علمى فرهنگى دارالحدیث ، چاپ اول ،سال 1385.

164. ر.ک . نهج البلاغه ، خطبه 171، 206، 124.

165. ر. ک ، الصحیحه العلویه ، سید محمدباقر البطحى اصفهانى ، ص 491، مؤ سسة الامام المهدى ، 1381،الطبقه الاولى .

166. الصحیفه النبویه ، ص 535، دعاى 814.

167. همان ، ص 536، دعاى 818.

168. همان ، ص 536، دعاى 821.

169. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى ، 215/20؛ تفسیر نمونه ، 263/17.

170. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى ، 215/20؛ تفسیر نمونه 263/17.

171. همان ، 150/21.

172. ر.ک الصـلاة فـى الکتاب والسنه ، محمد محمدى رى شهرى ، انتشارات دارالحدیث ، 1376، الطبعة الاولى .

173. انبیاء/73.

174. نساء/ 102.

175. خاتم النبیین ، على کمالى دزفولى ، ص 208، انتشارات اسر، 1372.

176. همان ، ص 209.

177. المغازى ، 53/1 پیشین .

178. همان ، 488/2.

179. همان ، 758/2.

180. هـمـان 649/2 تـاریـخ تـحـلیـلى اسـلام ، یوسفى غروى ترجمه حسن على عربى ، 33/4.

181. همان ، 833/2.

182. الکافى ، 36/5.

183. المغازى 758/2.

تبلیغات