چکیده

رسانه ملی علی رغم حضور رسانه‌های تصویری موازی مانند شبکه‌های ماهواره‌ایCDها یا DVDهای صوتی- تصویری و اینترنت، همچنان پرمخاطب‌ترین و تأثیرگذارترین رسانه در کشور است . حتی بدون مراجعه به تحقیقات میدانی نیز می‌توان این گستره و تأثیر را تشخیص داد. تماس‌هایی که با برنامه‌های تلویزیونی از دورترین روستاهای کشور برقرار می‌‌شود؛ مدت زمانی که افراد برای تماشای تلویزیون می‌گذارند؛ همه‌گیر شدن تکیه‌کلام‌های یک سریال؛ محبوبیت فلان بازیگر و منتشرشدن سیل پوستر و عکس و مصاحبه از او و گفتگوی افراد حاضر در یک مهمانی درباره برنامه‌ها، تنها نمونه‌هایی از این شواهد است. همین دو ویژگی یعنی گستره و عمق تأثیرگذاری است که بررسی کیفیت این تأثیرات را ضروری می‌سازد. نوشتار پیش رو گزارشی است از رویکردهای جنسیتی صدا و سیما که حضور خوانندگان عزیز تقدیم می شود.

متن

رسانه ملی علی رغم حضور رسانه‌های تصویری موازی مانند شبکه‌های ماهواره‌ایCDها یا DVDهای صوتی- تصویری و اینترنت، همچنان پرمخاطب‌ترین و تأثیرگذارترین رسانه در کشور است . حتی بدون مراجعه به تحقیقات میدانی نیز می‌توان این گستره و تأثیر را تشخیص داد. تماس‌هایی که با برنامه‌های تلویزیونی از دورترین روستاهای کشور برقرار می‌‌شود؛ مدت زمانی که افراد برای تماشای تلویزیون می‌گذارند؛ همه‌گیر شدن تکیه‌کلام‌های یک سریال؛ محبوبیت فلان بازیگر و منتشرشدن سیل پوستر و عکس و مصاحبه از او و گفتگوی افراد حاضر در یک مهمانی درباره برنامه‌ها، تنها نمونه‌هایی از این شواهد است. همین دو ویژگی یعنی گستره و عمق تأثیرگذاری است که بررسی کیفیت این تأثیرات را ضروری می‌سازد. از سوی دیگر مسائل زنان و خانواده نیز از دغدغه‌های بزرگ فرهنگی در کشور است که جریانات فکری و فرهنگی مختلف، نگاه های متفاوت و گاه موضع‌گیری‌های متضادی در قبال آن دارند. در دوره‌ای مسائل زنان با رویکردی فمینیستی و کلیدواژه‌هایی چون برابری و رفع کلیشه‌های جنسیتی برجسته می‌شود و در دوره‌ای دیگر، بر مسائل خانواده با نگاهی دینی تأکید می‌شود و مسائل زنان به عنوان بخشی از مسائل خانواده مدنظر قرار می‌گیرد. متأسفانه بخشی از بدنه تصمیم‌ساز و اجرایی کشور نیز چنان‌که باید از عمق اندیشه‌های مختلف در این حوزه و پیامدهای هر کدام از این جریانات آگاه نیستند و بدون توجه به آن تصمیم‌گیری می‌کنند و قدم در عرصه اجرا می‌گذارند. موضوع این گزارش یعنی جنسیت، خانواده و سیمای جمهوری اسلامی، محل تلاقی این دو مسئله مهم در سپهر فرهنگی کشور است. تلویزیون به عنوان یک واسطه پیام که البته واسطه بی‌طرفی هم نیست، مسائل زنان و خانواده را در قالب‌های مختلف مانند فیلم، سریال میزگردهای آموزشی و مجلات تصویری ارائه می‌دهد. تلویزیون نیز، صرف‌نظر از محتوایی که در قالب‌های مختلف ارائه می‌دهد، به عنوان پدیده‌ای که ذات و اقتضائاتی دارد، بر مسائل زنان و خانواده تأثیر می‌گذارد. هدف گزارشی که در ادامه می‌آید، آن است که وضعیت تلویزیون جمهوری اسلامی در ارتباط با مسائل زنان و خانواده را به اجمال مورد تحلیل و ارزیابی نقادانه قرار دهد. پیش از ورود به بحث، ذکر این نکته ضروری است که به اذعان بسیاری از کارشناسان سیمای جمهوری اسلامی علی رغم تمام ضعف‌هایی که بر شمرده می‌شود یکی از اخلاقی‌ترین تلویزیون‌های دنیاست و مدیران و سیاست‌گذاران این رسانه تلاش فراوانی برای بهبود وضعیت دارند. نگاه نقادانه‌ای که در ادامه می‌آید به هیچ وجه نافی نقاط مثبت و تلاش‌های انجام شده نیست.
تلویزیون، صدر نشین خانه‌ها
توجه به نحوه چینش مبلمان خانه‌ها، مشخص می‌کند که یکی از مهم‌ترین اثاثیه خانه، تلویزیون است که بر صدر خانه می‌نشیند، جایی که همه به خوبی بتوانند آن را ببینند. این دستگاه قرار است صحبت کند؛ نمایش دهد و همه اهل خانه تماشا کنند. حتی میز غذاخوری و سفره غذا نیز معمولا جایی قرار می‌گیرد که امکان تماشای تلویزیون باشد. جایگاه رفیع این وسیله به دکوراسیون خانه منحصر نمی‌شود. این وسیله، ساختارهای ذهنی و اندیشه مخاطبان را نیز به مرور زمان تحت تأثیر قرار می‌دهد. نیل پستمن،‌ اندیشمند آمریکایی در کتاب، «زندگی در عیش، مردن در خوشی»، تأثیر تلویزیون را بر آگاهی فردی و اجتماعی مردم آمریکا از این منظر مورد بررسی قرار می‌دهد و تلویزیون را منهدم‌کننده آگاهی آمریکایی‌ها می‌داند و عنوان می‌کند پیش از دوران تلویزیون، آمریکایی‌ها کتاب خوان بوده‌اند. وی معتقد است که تلویزیون یک ابزار خنثی برای انتقال پیام یا ظرف خنثی برای حمل محتوای مورد نظر شما نیست، بلکه ذات و هویتی خاص و به تبع آن،‌ اقتضائاتی خاص دارد که هر محتوا و پیامی را برای آنکه قابل پخش از طریق این تکنولوژی باشد، تحت تأثیر قرار داده و با اقتضائات خود همسو می‌کند. پستمن در بخشی از تبیین این موضوع، برنامه‌های مذهبی تلویزیون آمریکا را مثال می‌زند که برای جذب مخاطب مجبور هستند از عمق و غنای محتوا بکاهند و جنبه سرگرمی به آن بدهند .
فراتر از نقد پستمن، می‌توان به ارتباط مدرنیته و رسانه اشاره کرد، رسانه به طور عام و تلویزیون به طور خاص از جمله مهمترین ارمغان‌ها و ابزارهای مدرنیته است. مدرنیته، پارادایم غالب غرب کنونی است و انسجام و یکپارچگی تحسین‌برانگیزی دارد و ابزارهایی تولید می‌کند که بتوانند در خدمت مبانی فکری این پارادایم باشند. به همین دلیل است که رسانه‌هایی مثل تلویزیون کششی ذاتی به سمت انگاره‌های مدرن دارند و به کارگیری تمام و کمال این ابزار در خدمت آموزه‌های اسلامی، چنان‌که انتظار می‌رود، میسر نیست.  بنابراین سیمای جمهوری اسلامی در معرض این آسیب قرار دارد که برنامه‌های تولیدی آن بیشتر در خدمت نشر و تثبیت آموزه‌های مدرن باشد تا آموزه‌های اسلامی و ایرانی. اومانیسم، فردگرایی، سکولاریسم و سرمایه‌داری چهار اصل اساسی مدرنیته هستند. تلویزیون ابزار بسیار مناسبی برای تثبیت و تعمیق این اصول است. توجه به فرد و سلیقه او و جذب هر چه بیشتر او با تکیه بر تمایلات لذت‌جویانه انسان و کسب درآمد از این طریق، روندی است که تلویزیون در موطن خود طی می‌کند. این رسانه وقتی در جمع خانواده قرار می‌گیرد به جای پیوند دادن بین آنها، بین خود و تک تک افراد، پیوندی بر مبنای تمایلات فردی برقرار می‌کند و چنان این پیوند را محکم می‌سازد و تمایلات فرد را پررنگ می‌کند که باعث تضعیف پیوند بین افراد می‌شود. از سوی دیگر این رسانه ابزار بسیار مناسبی برای کسب درآمد است و نظام سرمایه‌داری به خوبی این مسئله را درک کرده است. در غرب سالهاست رسانه و به طور خاص تلویزیون در خدمت منافع نظام سرمایه‌داری است. در ایران نیز آرام آرام این ابزار برای کسب درآمد به کار گرفته می‌شود. در این مورد بیشتر توضیح داده خواهد شد.
برنامه‌ریزی و سبک زندگی ما نیز تحت‌تأثیر حضور تلویزیون در خانواده است و این تأثیر، زمانی بیشتر عیان می‌شود که دوران پیش از حضور تلویزیون را مورد مطالعه قرار بدهیم. مردم در گذشته چگونه زندگی می‌کردند. اوقات فراغتشان را چگونه می‌گذراندند. چه کسی در خانه‌ها بر صدر می‌نشست و سخن می‌گفت و سایر اعضای خانواده را دور خود جمع می‌کرد.  حجت الاسلام زیبایی نژاد- مدیر دفتر مطالعات و تحقیقات زنان – معتقد است که این بخش از تأثیر رسانه بر زندگی اعضای خانواده اعم از زنان و مردان و فرزندان، مورد غفلت واقع شده است. شبکه‌های متعددی برای جذب مخاطب با یکدیگر رقابت می‌کنند و برخی از شبکه‌ها، شبانه‌روز فعال هستند. مسئولان رسانه ملی، این افزایش حجم برنامه و افزایش مخاطبان را مایه افتخار و معیار موفقیت می‌دانند در حالی‌که این سؤال بدون پاسخ می‌ماند: «تأثیر تلویزیون با چنین عملکردی بر زنان، مردان و خانواده ایرانی چیست؟» وی به ساعت خواب و بیداری و استراحت افراد و تفاوت زندگی امروز با زندگی گذشتگان اشاره می‌کند. در قدیم زمان خواب خیلی زود فرا می‌رسید و سحرخیزی مرسوم بود؛ اما اکنون بسیاری از مردم به خاطر تماشای برخی برنامه‌های تلویزیون تا دیر وقت بیدارند و کار روزانه یا با تأخیر شروع می‌شود و یا افراد با عجله و بدون فراغتی برای عبادت یا حتی خوردن صبحانه خانه را ترک کنند. در دوران پیش از تلویزیون، همسران در خانه فرصتی برای حرف زدن با یکدیگر یا با فرزندانشان داشتند و زمان حضور پدر در خانه، زمان طلایی در زندگی خانوادگی بود. این زمان طلایی اکنون به تماشای سریال‌های تلویزیونی می‌گذرد. آیا کاهش یافتن روابط اعضای خانواده و روابط همسران با یکدیگر باعث ایجاد مشکلات عاطفی نخواهد شد؟ حضور پر رنگ تلویزیون چه پیامدهای دیگری ممکن است برای خانواده و اعضای آن داشته باشد؟
سال‌های اولیه پس از انقلاب،‌ برنامه‌های تلویزیون منحصر به دو کانال بود که در ساعات محدودی پخش می‌شد و آهنگ پایانی برنامه‌های سیما، ساعت 10 شب نواخته می‌شد. نیل پستمن در کتاب خود چنین شرایطی را برای تلویزیون آمریکا به عنوان یک آرزوی دست نیافتنی مطرح می‌کند و ما با جدیت در جهتی مخالف، به سمت افزایش حجم برنامه‌‌های تلویزیونی پیش می‌رویم. باید بررسی شود که افزایش حجم برنامه با اهدافی چون رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای، چقدر ارزش‌مند است که از پیامدهای منفی این هجم برنامه در تلویزیون چشم‌پوشی کنیم؟
رسانه‌ای که قرار بود دانشگاه باشد
امام خمینی(ره) تأکید داشتند که صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد. سؤال این است که محتوا و قالب برنامه‌های امروز سیمای جمهوری اسلامی تا چه اندازه در این سمت و سو قرار دارد. اگر چه امروز سرگرم کردن مردم و تلاش برای جلب نظر آنان در رقابت با سایر رسانه‌های دیداری مانند شبکه‌های ماهواره‌ای،‌ یکی از اهداف مهم مسؤلان و سیاست‌گذاران سیمای جمهوری اسلامی است، اما فرهنگ‌سازی و آموزش مردم نیز همچنان جزء اهداف اصلی مطرح می‌شود و برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد. در اغلب برنامه‌ها اعم از تولید سریال‌ها و فیلم‌های داستانی، مجله‌های تصویری و میزگردهای متعدد علمی – فرهنگی، نیل به بعضی اهداف آموزشی، فرهنگی و تربیتی مد نظر برنامه‌سازان و مدیران قرار دارد اما پرسش این است که اهداف آموزشی بر اساس مبانی نظری کدام یک از جریانات فرهنگی تعیین شده‌اند. آیا این اهداف به درستی و در راستای ارزش‌های اسلامی و اصلاح جامعه انتخاب شده‌اند؟ آیا برنامه‌هایی که تولید می‌شود،‌ برنامه‌سازان را به اهداف مورد نظرشان می‌رساند؟ موضوع دیگری که باید در نظر گرفته شود، تأثیرات آموزشی و تربیتی پنهان در برنامه‌های تلویزیونی است. تعداد برنامه‌هایی که برای سرگرمی تهیه شده‌اند اما تأثیرات عمیق و گسترده آموزشی و فرهنگی ناخواسته دارند، رو به افزایش است. چه بسیار است برنامه‌های آموزشی که تأثیری خارج از تصور برنامه‌سازان و گاه بر خلاف ایده‌آل‌های آنان برجا می‌گذارد. در ادامه به بررسی وضعیت کنونی برنامه‌های سیما و آثار مترتب بر آن می‌پردازیم.
تحکیم خانواده یا تضعیف آن
شکی نیست که مسئولان صدا و سیما تحکیم بنیان خانواده را به عنوان یکی از اهداف اصلی خود مد نظر قرار داده‌اند و هیچ کس خواهان تضعیف نهاد خانواده نیست. پروین سلیحی،‌ مشاور امور بانوان صدا و سیما از کتاب «اهداف صدا و سیما»، کتاب «برنامه سال» و کتاب «سیاست‌های برنامه‌های صدا و سیما» سخن می‌گوید که حاصل برنامه‌ریزی‌های کلان و سالانه مدیران ارشد صدا و سیماست و به مسائل زنان و خانواده بر اساس نیازهای روز جامعه به عنوان یکی از دغدغه‌ها و اولویت‌های مطرح شده در این کتاب‌ها پرداخته شده است. حاصل این سیاست‌های کلی، دستور‌العمل‌هایی برای تولید برنامه و بخش نظارت و ارزیابی است. سلیحی به پوشش چادر در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی به عنوان یکی از این دستورالعمل‌ها اشاره می‌کند که علاوه بر ابلاغ به برنامه‌سازان، به عنوان معیار ارزیابی‌های سطحی(فرم) و عمقی(محتوا) به اداره کل ارزیابی و نظارت صدا و سیما نیز ابلاغ می‌شود. در گذشته عمدتاً چادر در برنامه‌های سیما بر سر  زنانی با موقعیت پایین اجتماعی بوده؛ اما الان توصیه شده که زنان نقش اول با جایگاه برجسته از پوشش چادر استفاده کنند. سلیحی این تغییر را قدم مثبتی برای فرهنگ‌سازی تلقی می‌کند. تولید برنامه‌های آموزشی و گفتگو محور با حضور کارشناسان مسائل خانواده اعم از مسائل حقوقی یا روان‌شناختی نیز به عنوان نشانه‌ای دیگر از دغدغه‌مندی  مدیران رسانه ملی از سوی خانم سلیحی مطرح می‌شود. با وجود چنین نیات خیری وضعیت کنونی برنامه‌های تلویزیونی در رابطه با خانواده چگونه است؟
دکتر محمد تقی کرمی – عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی- معتقد است برنامه‌های تلویزیون تحت تأثیر مدرنیته و آموزه های آن، الگوهای فمینیستی و لیبرالی از خانواده و روابط درون آن ارائه می‌دهند که ماهیت این الگوها و آموزه‌ها باعث تضعیف نهاد خانواده است. فمینیسم فرزند مدرنیته است و اگر چه در کشور ما مدرنیته‌ محل مناقشه و نقد است و موافقان و مخالفانی دارد و عمده مخالفان آن نیز دغدغه تعارض آموزه‌های مدرنیته با اسلام و فرهنگ بومی کشور و آسیب‌های مدرنیته را دارند اما این دغدغه‌ها و حساسیت‌ها چنان‌که بایسته است در کار مدیران و برنامه‌سازان تلویزیون جمهوری اسلامی دیده نمی‌شود. نشانه این بی‌توجهی را می‌توان در برنامه‌هایی دید که در واقع مروّج آموزه‌های فمینیستی برای زنان و جایگاه آنان در خانواده هستند هر چند ممکن است رنگ و لعاب دینی هم داشته باشند. نمونه آن، زنان موفقی هستند که در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های داستانی یا سینمایی، مشاغل سخت و زیان‌آوری مثل کارآگاه و پلیس دارند؛ دور از خانواده به مأموریت می‌روند؛ قدرت جسمانی‌شان بیش از مردان است؛ مدیر خانواده‌اند و تصمیم‌گیری‌های اساسی زندگی بر عهده آنهاست؛ با درایت هستند؛ کمتر اشتباه می‌کنند و آینده‌نگر و خویشتن‌دار هستند؛ در برابر مسائل عاطفی و روانی بی‌تفاوت هستند؛ رفتارهای خشن مردانه دارند و در مواجهه با صحنه‌های ترسناک و دلهره‌آور خونسردند و معمولاً در حال رفع و رجوع و حل مشکلاتی هستند که مردان در زندگی ایجاد کرده‌اند. نقش اول بسیاری از این فیلم‌ها و سریال‌ها زنانی با پوشش چادر یا سایر نمادهای مذهبی هستند. غافل از اینکه ظاهر مذهبی نه تنها زهر این الگوسازی‌ها را نمی‌گیرد که آن را خطرناک‌تر نیز می‌کند. چون آموزه‌های فمینیستی به دلیل فاصله‌ای که با آموزه‌های اسلامی دارد، چندان مورد اقبال قرار نمی‌گیرد اما نمایش این تفکرات همراه با ظواهر مذهبی، میزان و قدرت نفوذ این آموزه‌ها را در جامعه‌ای مثل ایران افزایش می‌دهد و ببیننده را به این اشتباه می‌اندازد که اسلام واقعی، زن را با چنین خصوصیاتی می‌پسندد. خطای بارز دیگری که در این الگوسازی از برنامه‌سازان تلویزیون سرمی‌زند، نمایش زنی با خصوصیات ذکر شده در یک خانواده کاملاً موفق و دینی است در حالی‌که در زندگی واقعی چنین خانواده‌ای به ندرت ممکن است دیده شود زیرا چنین خصوصیاتی لاجرم به دلیل ویژگی‌های انسان‌ها نمی‌تواند منجر به تشکیل یک خانوادة موفق دینی شود. در یک خانواده موفق، زن و مرد به دلیل تفاوت‌های ماهوی نقش‌های متفاوتی بر عهده دارند. مردی که از ریاست خانواده کنار گذارده شود، انگیزه و نشاط کافی برای تلاش و فداکاری ندارد. زنی که روحیات مردانه دارد نمی‌تواند خانواده را از لحاظ عاطفی سیراب کند. زنی که در مشاغل پر زحمت و وقت‌گیر مشغول کار است نمی‌تواند کانون گرمی برای خانواده بسازد و خود نیز آسیب می‌بیند. البته دیدگاه‌های فمینیستی تفاوت‌های این چنینی در نقش‌های جنسیتی را نمی‌پذیرند و آن را بی‌عدالتی می‌دانند و معتقدند زنان همچون مردان باید بتوانند فرصت شکوفایی تمام استعدادها و پیگیری علایق‌شان را داشته باشند و چیزی به عنوان مصلحت خانواده یا روحیات متفاوت نباید مانع آنان شود.
دموکراسی یا فرزندسالاری در خانواده
جنبه دیگر تأثیر تلویزیون بر خانواده به جایگاه فرزندان و رابطه والدین با آنها برمی گردد. کودکان، نوجوانان و جوانان مدت زمان طولانی را پای برنامه‌های تلویزیون می‌گذرانند و به اقتضای سن شان، تأثیرات فراوانی نیز می‌گیرند. این برنامه‌ها چه الگویی از خانواده ایده‌آل و دوست‌داشتنی به آنها ارائه می‌دهد؟ کدام پدر و مادرها تحسین می‌شوند و کدام مورد نقد قرار می‌گیرند؟ این برنامه‌ها چه انتظاراتی برای فرزندان ایجاد می‌کنند؟ دقت در برنامه‌های تلویزیون از سریال و فیلم تا بحث کارشناسی در مورد مشاوره خانواده و تربیت فرزند نشان می‌دهد که دموکراسی در خانواده الگوی غالب و تحسین‌شده است که البته حرکت به سوی فرزندسالاری و یا زن‌سالاری در آن دیده می‌شود. دموکراسی در خانواده به این معناست که پدر و مادر و فرزندان جایگاهی برابر نسبت به یکدیگر دارند و تصمیم‌گیری‌ها نیز بر اساس رأی اکثریت اتخاذ شود و مصلحت‌سنجی والدین و رأی نهایی پدر- چنان‌که به طور سنتی معمول بوده- محلی از اعراب ندارد. در چنین خانواده‌ای تحکم نسبت به فرزندان نکوهیده است و همواره پدر و مادر باید تلاش کنند که موقعیت فرزند و نیازهای او را درک کنند و متناسب با آن منش خود را تغییر دهند در غیر این صورت تاوان این اشتباه والدین هرگونه بلایی اعم از اعتیاد، عقده‌های روحی و بی‌میلی نسبت به تحصیل برای فرزندان است. البته شکی نیست که پدر و مادر مسئولیت سنگینی در تربیت فرزندان دارند و کوچک‌ترین اشتباهات آنان در زندگی فرزندانشان بازتاب خواهد داشت اما برجسته‌سازی این مسئولیت در برنامه‌های تلویزیونی به نحوی است که مسئولیت فرزندان و وظایف آنها به کلی نادیده گرفته می‌شود یا کاملاً در حاشیه مطرح می‌گردد. لذا فرزندانی همواره طلبکار و مدعی و والدینی همواره بدهکار و متهم حاصل چنین نگاهی خواهد بود.
ازدواج سنتی، ازدواج مدرن
الگوی روز برای ازدواج جوانان نیز به طور خاص، از موضوعاتی است که به دلیل جذابیت آن در تلویزیون به طور گسترده و مکرر نمایش داده می‌شود، البته این الگو با الگوی تأیید‌شده کارشناسان مسائل خانواده تا حدی مغایرت دارد و حتی افزایش آمار طلاق در خانواده‌ها در مواردی به نقاط ضعف این الگو نسبت داده می‌شود. الگوی تحسین‌شده ازدواج در تلویزیون آن است که دختر و پسر خارج از فضای خواستگاری‌های سنتی همدیگر را ببینند و پس از حصول شناخت ازدواج کنند. نقش والدین در این الگو آن است که در مراسم رسمی خواستگاری شرکت کنند و ضمن ارائه نصحیت‌هایی کلی برای زندگی مشترک، برای فرزندشان آرزوی موفقیت کنند. معمولاً تشخیص دختران و پسران در ازدواج‌های به تصویر درآمده درست است و زندگی موفقی شکل می‌گیرد. در مقابل این الگو، ازدواج سنتی قرار دارد که نقاط ضعف آن به رخ بیننده کشیده می شود. دختر و پسری که در جلسه خواستگاری سنتی همدیگر را می‌بینند معمولاً هر دو نفر تمایلی به این ازدواج اجباری ندارند و گزینه دیگری را مد نظر قرار داده‌اند که خانواده به دلیل گرفتاربودن در چنبره سنت‌های قدیمی مانند اصالت خانوادگی و طبقه اجتماعی و اختلاف در میزان مال و ثروت خانوادگی مخالف گزینه فرزند جوان خود است و درگیری‌هایی به وجود می‌آید که جوان در آن مظلوم واقع می‌شود و به قدرت تشخیص او توهین می‌شود و در نهایت نیز پدر و مادر خواهند فهمید که انتخاب فرزندشان درست بوده و باید دست از افکار پوسیده و قدیمی خود بردارند. این الگو زمانی در تلویزیون به الگوی غالب و تحسین‌شده بدل شد که هنوز خواستگاری سنتی در جامعه شکل غالب ازدواج بود. سریال «در پناه تو» شکلی از زندگی دانشجویی و روابط بین دختران و پسران دانشجو را در فضای دانشگاه و بین دانشجویان مذهبی به نمایش گذاشت که فاصله زیادی با واقعیت‌های آن دوران داشت و در زمان خود یک سنت‌شکنی آشکار محسوب می‌شد؛ اما این نمایش تأثیرگذار آن قدر در سایر برنامه‌ها تکرار شد که امروزه حتی خانواده‌هایی که همچنان شکل سنتی ازدواج را دنبال می‌کنند و کم تعداد هم نیستند، انتظار دیدن الگوی زندگی خود را در تلویزیون ندارند و الگوی پذیرفته‌شده،‌ همان الگوهای جدید است.
تبرّج پنهان
استفاده ابزاری از جذابیت‌های جنسی زنان در پیام‌های بازرگانی، سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی و صنعت تولیدات پورنوگرافی، در رسانه‌های غربی امری کاملاً پذیرفته شده است. البته برخی جریانات فمینیستی نقدهای جدی نسبت به آن دارند و این استفاده ابزاری را در تعارض با جایگاه زن و حقوق او می‌دانند. کارشناسان مسائل خانواده و زنان نیز دغدغه‌های جدی در این رابطه دارند و نسبت به فروپاشی خانواده در غرب که یکی از عوامل آن، حریم‌شکنی چندین دهه گذشته توسط رسانه‌هاست، هشدار می‌دهند؛ اما این نقدها و دغدغه‌ها راه به جایی نمی‌برد. چون این استفاده ابزاری علاوه برآنکه ریشه در برخی مبانی فلسفی و فکری دارد، با کسب درآمد در نظام سرمایه‌داری پیوند خورده و باورهای آرمانی با نصیحت و اعتراض زبانی توان مقابله با خواسته‌های نظام سرمایه‌داری را ندارد. برنامه‌های تلویزیونی پیش از انقلاب نیز به همان سمت و سوی رسانه‌های غربی در حرکت بود؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حاکم شدن باورها و آرمان‌های اسلامی این روند متوقف شد. کمیت برنامه‌های تلویزیونی در حد دو شبکه با ساعات محدود پخش، ثابت ماند و کیفیت برنامه‌ها نیز تا حد زیادی در راستای نمایش الگوی سنتی و اسلامی از خانواده بود؛ اما همزمان با دوران سازندگی و قدرت گرفتن جریانات فکری مدرن در جامعه،‌ برنامه‌های تلویزیونی نیز رنگ و بوی دیگری گرفت. جذب مخاطب و رقابت با رسانه‌های رقیب اهمیت پیدا کرد و تصویر ارائه شده از زنان در تلویزیون نیز آرام آرام به عنوان عاملی برای جذب مخاطب تغییر کرد. انتخاب بازیگران و مجریان زیبا رو،‌ طراحی لباس‌هایی با رنگ‌های جذاب و چشمگیر برای بازیگران زن،‌ نمایش جذابیت‌های زنانه در کلام و رفتار بازیگران، پخش کلوز‌آپ یا نمای نزدیک از چهره زنان، نمایش نگاه‌های عاشقانه بین دختران و پسران... و این روند ادامه دارد. اگر چه به گفته پروین سلیحی مرزهای قانونی متعددی برای نمایش حضور زنان در تلویزیون تعیین شده و ناظران فرم و محتوا مراقب رعایت حریم این مرزها هستند، اما محصولات سیما از زیر تیغ ممیزی‌های سازمان در حین رعایت مرزها به اهداف خود در استفاده ابزاری از جذابیت‌های زنانه می‌رسند. کافیست مجری زیبارو و خوش‌صحبت برنامه که به اذعان اغلب بینندگان جذابیت‌های زنانه چشمگیری در رفتارش دارد، چادر بر سر کند تا به زعم ناظران مشکل حل شود. اگر بازیگر خوش سیمای فلان فیلم یا سریال که رفتاری حریم‌شکنانه در برخورد با مردان دارد و یا لباس‌های مجلل و چشمگیر می‌پوشد، ساق دست استفاده کند و سربند بزند تا هیچ مویی بیرون نیاید و حریم رساله‌ای حجاب رعایت شود، دیگر مسئله‌ای باقی نمی‌ماند. دکتر جوادی‌یگانه - جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران- از این روند با عنوان «سکس پنهان» یا «نهان روشی» یاد می‌کند و معتقد است در تلویزیون ما به دلیل آنکه تصریح به جذابیت‌های جنسی منع قانونی دارد، این جذابیت‌ها با روش‌های دیگری نمایش داده می‌شود که عشوه در کلام، استفاده از لباس‌هایی با رنگ‌های تند و نوع نگاه‌های بازیگران از آن جمله‌اند. حجاب ظاهری رعایت می‌شود اما پیام‌های دیگری منتقل می‌شود. دکتر یگانه دلیل استقبال از چنین روندی را نیاز جامعه شهوت‌آلود ایرانی به چنین موضوعاتی می‌داند و البته معتقد است حدی از این نمایش برای بخشی از جامعه ضروری است چون به هر حال به دنبال رفع این نیاز خود خواهد رفت و اگر رسانه ملی این امکان را در اختیارش نگذارد، رسانه‌های موازی و منابع نامطمئن دیگر این کار را خواهند کرد. چنین نگاهی البته جای تأمل دارد و باید دید آیا پاسخ دادن به این نیاز با چنین شیوه‌ای راه حل مشکل است یا مشکل را حاد‌تر و همه‌گیرتر می‌کند؟
برنامه‌های آموزشی در حوزه‌های حقوق و روان‌شناسی
برنامه‌های آموزشی تلویزیون که مرتبط با مباحث جنسیت و خانواده هستند را می‌توان در دو دسته کلی قرار داد. برنامه‌هایی که به آموزش حقوق و قوانین می‌پردازند و برنامه‌هایی که در قالب توصیه‌های روان‌شناختی و مشاوره خانواده برای کمک به خانواده‌ها تهیه می‌شوند. آموزش حقوق افراد در عرصه‌های مختلف زندگی از جمله خانواده، یکی از نیازهای ضروری آموزشی است اما سبک آموزش در نگاه دینی با سبک آموزش حقوق در دنیای مدرن متفاوت است. حجت‌الاسلام زیبایی‌نژاد روش رساله حقوق امام سجاد(ع) را به عنوان روش مناسب معرفی می‌کند. در آموزش حقوق به شیوه مدرن،‌ هر فرد با حقوق خود و وظایفی که دیگران از دولت گرفته تا سایر اعضای خانواده در قبال او دارند،‌ آشنا می‌شود و این حقوق را مطالبه می‌کند؛ اما در رساله حقوق امام سجاد(ع) هر فرد با وظایف خود در قبال دیگران آشنا می‌شود. متأسفانه رویکرد آموزش حقوق در کشور ما به جای آنکه برگرفته از آموزه‌های ائمه اطهار باشد متأثر از مبانی فکری مدرنیته، فردگرایی و اومانیسم مستتر در آن است. حجت‌الاسلام زیبایی‌نژاد در بیان آسیب‌های این رویکرد، گزارشی از مسئول پخش یک برنامه رادیویی بازگو می‌کند. این برنامه، حدود 15 سال پیش، یعنی سال‌های آغازین رویکرد آموزشی مدرن در ایران پخش می‌شده است، در این برنامه، دو کارشناس حقوق ضمن طرح مباحث حقوق اسلامی زنان را نیز نسبت به حقوق خود در خانواده آگاه می‌کردند و آموزش می‌دادند. تنها با گذشت سه یا چهار برنامه، مسئولان با سیل تلفن‌های زنانی مواجه شدند که می‌گفتند از وقتی با حقوق خود در خانواده آشنا شده‌اند زندگی‌شان به جهنم تبدیل شده و به ‌طور دائم با همسرشان مشاجره دارند چون حقوق خود را مطالبه می‌کنند. کار به جایی رسید که بعضی از استان‌ها پخش این برنامه را متوقف کردند چون مشکلاتی در آن مناطق ایجاد شده بود. جریانات فمینیستی حامی حقوق زنان ممکن است عامل آسیب‌زا را متوجه مردان و تربیت ناصحیح ایشان بدانند که حاضر به پذیرش حق و حقوق همسر خود نیستند. این جریانات معتقدند که آموزش حقوق به همین شیوه در کنار حمایت نهادهای قانونی نهایتاً مردان را به تمکین در مقابل قانون واخواهد داشت. در پاسخ باید به دو نکته اشاره کرد. این روش آموزش از یک سو باعث تشدید خودخواهی در افراد می‌شود و این خودخواهی بنیاد خانواده را سست می‌کند و از سوی دیگر در فاصله بین آگاه‌شدن زنان تا همراه شدن همسران بسیاری از خانواده‌ها از هم می‌پاشد یا دچار تنش‌های شدید آسیب‌زا می‌شود در حالی‌که آموزش به شیوه رساله امام سجاد(ع) نه تنها چنین تقابلی را ایجاد نمی‌کند که مانع خودمحوری و خودخواهی نیز می‌شود. به مرد آموزش می‌دهد که چه مسئولیت‌ها و وظایفی در قبال خانواده دارد. حریم همسرش را چگونه نگاه دارد. به او آموزش می‌دهد که همسرش هیچ وظیفه‌ای در خانه ندارد و اگر کاری می‌کند همه از سر لطف است. باید در حد توان برای رفاه خانواده بکوشد. از سوی دیگر به زن آموزش می‌دهد چه وظایفی در قبال همسر و فرزندان دارد. چگونه در هزینه‌های زندگی صرفه‌جویی کند. به والدین آموزش می‌دهد که برای فرزندانشان چه کارهایی باید انجام دهند و به فرزندان می‌آموزد که چگونه به والدین احترام بگذارند. 
آموزش‌های روان‌شناسی و مشاوره خانواده از برنامه‌های پرطرفدار و بسیار تأثیرگذار تلویزیون است. اگر چه جمعی از کارشناسان این عرصه به دلیل باورهای عمیق دینی و شناخت نقاط ضعف دانش روان‌شناسی مدرن،‌ آموزه‌های اصلاح‌شده روان‌شناختی را متناسب با نیازهای جامعه ایرانی ارائه می‌دهند؛ اما برآیند این آموزش‌ها ترویج روان‌شناسی مدرن در بین مردم است. روان‌شناسی مدرن نیز لاجرم به رواج اومانیسم، فردگرایی و سکولاریسم می‌انجامد و خانواده ایرانی را در همان مسیری قرار می‌دهد که غرب در دوران مدرن طی کرده و به جایگاه کنونی رسیده است.
تغییر در نظام حساسیت‌های جامعه
دغدغه‌ها و نگرانی‌های یک خانواده معمولی در جامعه چه سمت و سویی دارد. کسب درآمد برای گذران یک زندگی خوب و دغدغه‌های کلی مثل روابط حسنه زوجین و موفقیت فرزندان، تقریباً در تمامی خانواده‌ها مشترک است؛ اما در تفسیر و تبیین خوب بودن زندگی، خانواده‌ها نظرات مختلفی دارند. برآیند این نظرات نشان‌دهنده حساسیت جامعه است. مثلاً دغدغه تغذیه سالم و سبد غذایی مقوی، تلاش برای افزایش اطلاعات پزشکی از حوزه پوست و زیبایی تا غدد درون‌ریز بدن، دغدغه کمک به فرزندان برای کسب موفقیت درسی و قبولی در کنکور و مواردی از این دست، را می‌توان در زندگی بسیاری از افراد جامعه دید و بازتاب آن نیز در برنامه‌های تلویزیون به عنوان رسانه‌ای که در پی جذب مخاطب است، دیده می‌شود. حجم عمده‌ای از مجله‌های تصویری و برنامه‌های خانواده را چنین موضوعاتی پر کرده است. تلویزیون از یک سو نمایش‌دهنده حساسیت‌های جامعه است و از سوی دیگر با جهت‌گیری در برنامه‌ها، حساسیت‌هایی نیز در جامعه ایجاد می‌کند. نمونه آن را می‌توان پخش مستندی درباره فعالیت سایت‌های مستهجن اینترنتی دانست که باعث شد بسیاری از خانواده‌ها نسبت به استفاده فرزندشان از اینترنت و خطرات آن حساس شوند. با این توصیف باید گفت مسائل بسیار مهمی وجود دارد که مطرح نشدن یا طرح کم دامنه و ضعیف آن‌ها در تلویزیون، پیام‌های روشن و تأثیر‌گذاری در خود دارد. به همین ترتیب، مسائلی که شاید در نگاه کلان در اولویت نیستند اما به دلیل تکرار، تبدیل به دغدغه اصلی رسانه و به تبع آن جامعه می‌شوند. اگر چه عوامل متعددی چون ساختارهای اقتصادی، سیاسی و یا مجموعه پیام‌های فرهنگی  که در کشور اشاعه می‌یابد، دغدغه‌ها و حساسیت‌های جامعه را شکل می‌دهد، اما تلویزیون ابزار بسیار مؤثری است که می‌تواند نقش تقویت‌کننده عوامل بیرونی یا نقدکننده این عوامل را با قدرت نفوذ بالا بازی کند. مثلاً در مورد راه‌های افزایش عزت‌‌نفس کودکان بسیار سخن گفته می‌شود اما کسی نگران رفتارهای خودخواهانه و طلبکارانه کودکان امروز نیست. در مورد لزوم استفاده از کمربند ایمنی بسیار گفته می‌شود تا خطر تصادفات جرحی کاسته شود اما بسیاری از خانواده‌ها هنوز نمی‌دانند حضور ماهواره چه جراحاتی بر روح، روان و ایمان فرزندانشان وارد می‌آورد. سریال‌های تلویزیونی اتفاقات خاص و نادری را در قالب داستان به تصویر می‌کشند، اما هیچ داستانی متعرض وضعیت ناگوار حجاب در جامعه و روابط بین دختران و پسران نمی‌شود. اغلب دختران موفق در سریال‌ها دانشجو هستند و بعد هم مشغول کار می‌شوند اما همه ترجیح می‌دهند چشم بر وضعیت قبولی پسران در دانشگاه و آثار سوء آن در جامعه فرو ببندند. فقر حرکتی در دختران جامعه بیداد می‌کند و زنگ خطرها به صدا درآمده اما تلویزیون،‌ مسابقه قوی‌ترین مردان ایران را طراحی و پخش می‌کند یا مشغول پخش مسابقات فوتبال باشگاه‌های اروپا می‌شود و دختران نیز با خوشحالی اسم ستاره‌های فوتبال دنیا و زندگی‌نامه‌هایشان را حفظ می‌کنند و به دوستانشان فخر می‌فروشند. زمزمه‌هایی نیز در رابطه با ورزش بانوان شنیده می‌شود گویا قرار است تلویزیون به سمت و سوی پخش مسابقات حرفه‌ای زنان برود تا به زعم ایشان قدمی در راه ترویج ورزش بانوان باشد.
با نگاهی به وضعیت برنامه‌های تلویزیون این سؤال به ذهن متبادر می‌شود که آیا اساساً اهداف بلندمدت و راهبردها و سیاست‌هایی برای تغییر در نظام حساسیت‌های جامعه تعریف می‌شود؟ اگر چنین است، محتوای این اهداف و سیاست‌ها چیست؟
مصرف‌گرایی
روند رو به رشد مصرف‌گرایی در جامعه ایرانی، سال‌هاست از سوی کارشناسان حوزه‌های مختلف به عنوان یک آسیب  بسیار جدی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حتی دینی مطرح می‌شود. یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری این روند علاوه بر زمینه‌های فرهنگی، سیاست‌های اقتصادی سرمایه‌داری است که برای رونق خود متکی بر افزایش مصرف هر چه بیشتر مردم است. به همین دلیل، پخش پیام‌های بازرگانی در سال‌های آغازین سازندگی، در پی توقف طولانی‌مدت پس از پیروزی انقلاب، دوباره آغاز شد و اکنون به جایی رسیده که مهم‌ترین سریال‌های تلویزیونی برای پخش این پیام‌ها قطع می‌شود. پیام‌هایی که حساسیت‌های فرهنگی گذشته نیز دیگر در مورد آنها رعایت نمی‌شود. چون بخشی از هزینه‌های سازمان صدا و سیما را از طریق پخش پیام‌های بازرگانی به دست می‌آید و ترویج مصرف‌گرایی به اینجا ختم نمی‌شود. الگوی زندگی نمایش داده‌شده از طریق تلویزیون در سال‌های اخیر معمولاً به سمت و سوی نمایش یک زندگی رویایی پیش رفته که اکثریت جامعه از فراهم آوردن آن ناتوان هستند. خانه‌های بزرگ و پر از اثاثیه مجلل. ماشین‌های گران‌قیمت، شیک‌ترین لباس‌ها و زندگی هایی بدون مشکلات مادی. حتی زوج‌های جوانی که تازه ازدواج کرده‌اند نیز در فیلم‌ها و سریال‌ها با چنین موقعیتی زندگی خود را شروع می‌کنند.
تلویزیون در قبضه طبقه متوسط شهری
جمعیت روستایی کشور در سال‌های گذشته کاهش چشمگیری داشته و این روند کاهش به دلایل مختلف ادامه خواهد داشت، اما با این وجود 30 درصد جمعیت کنونی کشور را روستاییان تشکیل می‌دهند . جایگاه و نمود این جمعیت در تلویزیون ملی چیست. به جز شبکه استانی، برنامه‌های 6 شبکه دیگر در تهران تهیه می‌شود و در دورافتاده‌ترین نقطه کشور بیننده دارد. دیدن سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی با آن سبک و سیاق که می‌شناسیم چه تأثیری بر دخترک روستایی یا مرد جوان کشاورز خواهد داشت. زندگی به سبک روستایی جز در قالب برخی برنامه‌های مستند یا معدود فیلم‌ها و سریال‌هایی که روستا محل تفریح و بازگشت به خویشتن آدم‌های شهری است، نمود دیگری ندارد. بدون شک خواسته‌های فرهنگی  یکی از عوامل مهاجرت روستاییان به شهرهاست. تلویزیون با نمایش طبقه متوسط شهری در کلان‌شهرها و البته پایتخت، چه نقشی در ایجاد مهاجرت روستاییان دارد؟
کم‌رنگ‌کردن آداب و رسوم و فرهنگ مناطق مختلف کشور نیز از آسیب‌های تلویزیون است که دکتر کوثری- جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران- از آن به عنوان بازتولید یک قشر خاص در صدا و سیما یاد می‌کند. منظور از قشر خاص، طبقه متوسط شهری با آن سبک زندگی مجلل و آداب و رسوم ساخته ذهن کارگردان است.
برنامه‌های تأمینی
منظور از برنامه‌های تأمینی در تلویزیون، برنامه‌هایی است که از سایر کشورها خریداری و دوبله می‌شود. با افزایش تعداد شبکه‌های تلویزیونی و ساعت پخش برنامه، ضرورتاً حجم این برنامه‌های تأمینی افزایش یافته است. می‌توان گفت تمام این برنامه‌ها هر چند با دقت انتخاب می‌شوند تا مناسب پخش در کشور باشند اما در پارادایم مدرنیته ساخته شده و به طور غیرمستقیم منتقل‌کننده آن آموزه‌هاست.  دکتر کوثری این تأثیر را ناشی از خوانش محیط می‌داند. یه این معنی که ممکن است موضوع یک سریال جنایی- پلیسی باشد اما سبک زندگی افراد، رفتارشان با همسر و فرزندان،‌ ارزش‌های تحسین‌شده در سریال و بسیاری موارد دیگر ناخودآگاه در ذهن بیننده ثبت شود. به گفته فریبا علاسوند -عضو هیئت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان- بعضی سریال‌ها نیز مثل پرستاران تاریخچه فمینیسم و تفاوت‌های موج دوم و سوم را به تصویر می‌کشد؛‌ اما با این وجود ، خطر سریال‌ها و فیلم‌های خارجی به دلیل دوری که از فرهنگ ما دارند، کمتر از سریال‌های التقاطی ایرانی است.
آسیب‌ها و چاره‌جویی‌ها
گام اول برای چاره‌اندیشی در مورد آسیب‌های تلویزیون،‌ شناخت صحیح و دقیق این آسیب‌ها و عوامل ایجاد آن است. برای این منظور در مرحله اول مدیران و سیاست‌گذاران و سپس برنامه‌سازان و نویسندگان و کارگردان‌های تلویزیون باید مبانی و مؤلفه‌های فرهنگ غرب را به خوبی بشناسند و با تمام ابعاد و پیامدهای مدرنیته و مولود آن فمینیسم به درستی آشنا شوند؛ البته نقد مدرنیته به صورت صرف نمی‌تواند راهگشا مدیران و برنامه‌سازان تلویزیون باشد زیرا آنها نیازمند الگوهای بدیل قدرتمند و جذاب برای جایگزینی با الگوهای زندگی مدرن به ویژه در حوزه خانواده و نقش‌های جنسیتی هستند و جامعه دانشگاهی و حوزوی ما هنوز نتوانسته‌اند چنین الگوهایی را فراهم کنند. هنوز بر سر این که الگوی جامع شخصیت زن مسلمان چیست،  اختلاف نظر وجود دارد و در چنین فضایی است که نویسنده یا کارگردان نیز اندیشه خود را علی‌رغم اشکالات اساسی که به آن وارد است تبدیل به برنامه می‌کند و در معرض دید 70 میلیون بیننده می‌گذارد.
اگر چه مشکلات ریشه‌ای که ذکر شد نیاز به فعالیت‌های پژوهشی گسترده در فضاهای علمی و حوزوی دارد اما بسیاری آموزه‌های اسلامی مورد اتفاق همگان و بسیاری آموزه‌های مدرن مورد نقد همگان نیز موجود است که همچنان مورد توجه مدیران سیما قرار نمی‌گیرد و به معیار تبدیل نمی‌شود. نمونه آن نحوه تربیت فرزندان است که اگر به متخصصان حوزوی و دانشگاهی مراجعه شود، بر آسیب‌زا بودن برخی از رویکردهای تلویزیون متفق‌القول هستند و ممکن است در برنامه‌های علمی و میزگردها نیز چنین نکاتی را مطرح کنند اما در سایر برنامه‌های سیما رعایت نمی‌شود. 101 راه برای ذله کردن پدر و مادر یا 101 راه برای ذله کردن معلمان، تنها دو نمونه از سریال‌هایی است که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده و عنوان آن گویای محتوا سریال‌هاست.
خلأ مصلحت‌سنجی کلان نگر یکی دیگر از ضعف‌هایی است که در کنار نقاط ضعف قبلی، کلیت برنامه‌های سیما را دچار مشکل می‌کند. بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی ممکن است به تنهایی هیچ مشکلی نداشته باشد و حتی به حق موضوعی را مطرح کرده یا مورد نقد قرار داده است، اما اگر تعداد برنامه‌هایی که به یک موضوع خاص می‌پردازند زیاد شود، چنان‌که گفته شد عملاً حساسیت‌های غیرضروری یا مضر ایجاد می‌کند و دغدغه‌های اصلی را به حاشیه می‌راند. حجت‌الاسلام زیبایی‌نژاد چنین مصلحت‌سنجی را در سرفصلی با عنوان فقه رسانه مطرح می‌‌کند و معتقد است رعایت مصلحت 70 میلیون جمعیت از جمله ضروریات رسانه ملی است. مصلحت ممکن است بر آن باشد که حجم پیام‌های بازرگانی کاهش یابد حتی اگر از نظر مادی برای تلویزیون مضر باشد یا مصلحت ممکن است بر آن باشد که فلان داستان اگر چه واقعیت دارد اما بارها و بارها در فیلم و سریال تکرار نشود. مثلاً تعداد سریال‌ها و فیلم‌هایی که زنان شاغل موفق را نمایش می‌دهد پر تعدادتر و کیفی‌تر از نمایش زنان خانه‌دار موفق نباشد. البته روشن است که چنین مصلحت‌سنجی‌هایی نیاز به دانش و تیزبینی و کلان‌نگری دارد و به همین دلیل نمی‌توان انتخاب سوژه برای برنامه‌سازی را به تمامی به برنامه‌سازان سپرد. باید علاوه بر تعیین خطوط کلی و سیاست‌های کلان، حتی تا مرحله تعیین سوژه برای یک دوره زمانی خاص در جامعه و متناسب با نیازهای همان دوره پیش رفت.

تبلیغات