چکیده

شریف عبدالعظیم محمد، دکتری خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه کوئین (واقع در کینگستون، اونتاریو، کانادا) اخذ نمود و اکنون عضو گروه مهندسی برق دانشگاه قاهره می‏باشد. وی چندین مقاله پیرامون اسلام و مسائل اسلامی معاصر، به رشته تحریر درآورده و حافظ کل قرآن است. مقاله ایشان را که به مقایسه جایگاه زن در اسلام و ادیان مسیحی و یهودی می پردازد از نظر می گذرانیم.

متن

شریف عبدالعظیم محمد، دکتری خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه کوئین (واقع در کینگستون، اونتاریو، کانادا) اخذ نمود و اکنون عضو گروه مهندسی برق دانشگاه قاهره می‏باشد. وی چندین مقاله پیرامون اسلام و مسائل اسلامی معاصر، به رشته تحریر درآورده و حافظ کل قرآن است.
منبع:Http://WWW. Polygomy.com
اکنون اجازه دهید درخصوص مسئله مهم تعدد زوجات صحبت کنیم. تعدد زوجات سنتی است که از زمان‏های خیلی دور وجود داشته و در بسیاری از جوامع بشری یافت می‏گردد. کتاب مقدس، تعدد زوجات را محکوم نکرده بلکه برعکس، عهد عتیق و نوشته‏های عبری خاخام‏ها، بیشتر بیانگر مشروعیت تعدد زوجات می‏باشد. گفته می‏شود حضرت سلیمان پادشاه، هفتصد زن و سیصد صیغه‏ای داشت (کتاب اول پادشاهان 3:11) نیز گفته می‏شود که حضرت داود پادشاه، زنان دائمی و صیغه‏ای بسیاری داشت (کتاب دوم سموئیل 13:5). در عهد عتیق احکامی یافت می‏شود که چگونه اموال یک مرد بین پسران زن‏های مختلف او تقسیم می‏شود (سفر تثنیه 7:22). تنها محدودیت تعدد زوجات، ازدواج با خواهر زن است (سفر لاویان 18:18) تلمود حداکثر 4 زن را توصیه می‏کند. یهودیان‌ اروپایی تا قرن شانزدهم سنت تعدد زوجات را ادامه دادند.
یهودیان شرقی تا زمانی که وارد اسرائیل شدند به تعدد زوجات پایبند بودند، ولی بنابر قوانین مدنی اسرائیل، این عمل ممنوع بود گرچه بنابر قوانین مذهبی که در چنین مواردی بر قوانین مدنی مقدم است، جایز می‏باشد.[1]عهد جدید چطور؟ طبق گفته پدر اوجین هیلمان در کتاب  «نگاهی دوباره به تعدد زوجات»، «در هیچ جای عهد جدید دستور صریحی وجود ندارد که ازدواج باید به صورت تک همسری باشد و دستور صریحی هم مبنی بر ممنوعیت تعدد زوجات وجود ندارد»[2] افزون بر این، حضرت عیسی هم بر علیه تعدد زوجات سخنی نگفته است گرچه در جامعه ایشان هم یهودیان به آن دست می‏یازیدند. پدر هیلمان بر این حقیقت تأکید می‏ورزد که کلیسای روم تعدد زوجات را ممنوع کرد تا خود را با فرهنگ رومی ـ یونانی آنجا تطبیق دهد (فرهنگی که فقط یک همسر قانونی را تجویز می‏کرد در حالی که از مشکل فحشا و ازدواج موقت رنج می‏برد.) وی به سنت آگوستین اشاره می‏کند: «اکنون در زمان ما و بر طبق آداب و رسوم رومیان، در واقع دیگر اجازه برگزیدن زن دیگری وجود ندارد»[3] کلیساهای آفریقا و مسیحیان آفریقا به طور غالب به برادران اروپایی خود یادآور می‏شوند که ممنوعیت کلیسا در باب تعدد زوجات، سنتی فرهنگی بوده و جزو احکام اصیل مسیحیت نیست.
قرآن نیز اجازه تعدد زوجات را می‏دهد ولی محدودیت‏هایی هم دارد: «اگر بیم آن دارید که نتوانید با عدالت با یتیمان رفتار کنید، با زنانی که برمی‏گزینید ازدواج کنید، دو یا سه یا چهار تا؛ اما اگر می‏ترسید که نتوانید با عدالت با آنها رفتار کنید پس فقط با یک نفر ازدواج کنید» (سوره نساء آیه 3) قرآن، برخلاف کتاب مقدس، حداکثر تعداد زنان را به 4 عدد محدود ساخت آن هم با شرط مشکل «رفتار برابر و عادلانه با زن‏ها». البته نباید چنین برداشت نمود که قرآن اصرار می‏ورزد مؤمنان چند همسر اختیار کنند، یا این‌که چند همسری یک ایده‏آل است؛ به عبارت دیگر، قرآن تعدد زوجات را «تحمّل کرده» یا «مجاز شمرده» است و نه چیزی بیش از آن، امّا چرا؟ چرا تعدد زوجات مجاز است؟ پاسخ ساده است: زمان‏ها و مکان‏هایی وجود دارد که در آنها دلایل اجتماعی و اخلاقی تعدد زوجات، ضروری و اجباری می‏باشد. همانگونه که آیه قرآنی فوق، خاطر نشان می‏سازد بحث تعدد زوجات در اسلام را نمی‏توان جدا از بحث وظایف جامعه نسبت به یتیمان و بیوه‏زنان دانست، اسلام به عنوان یک دین جهانی
مناسب برای همه زمان‏ها و مکان‏ها نمی‏تواند این وظایف ضروری را نادیده بگیرد. در بیشتر جوامع بشری، تعداد زنان بیش از تعداد مردان است. در ایالات متحده امریکا، تعداد زنان حداقل 8 میلیون نفر بیش از تعداد مردان است. در کشوری مانند گینه، در مقابل هر 100 مرد، 122 زن وجود دارد. در تانزانیا 1/95 مرد برای 100 زن وجود دارد.[4] جامعه در مقابل چنین نسبت‏های نامتوازن جنسیتی، چه باید کند؟ راه‏حل‏های گوناگونی وجود دارد، برخی ممکن است تجرّد را پیشنهاد کنند و برخی دیگر کشتن نوزادان دختر را ترجیح دهند (که در برخی از جوامع دنیای امروز روی می‏دهد!) بقیه ممکن است فکر کنند تنها راه خروج این است که جامعه تمام رفتارهای جنسی را تحمّل نماید: فحشا، روابط جنسی غیر زناشویی، هم‌جنس‏بازی و غیره. در جوامع دیگر، مانند اکثر جوامع آفریقایی امروز، شرافتمندانه‏ترین راه خروج از این بن‏بست، اجازه تعدد زوجات به عنوان یک نهاد اجتماعی محترم و یک نهاد فرهنگی پذیرفته شده، می‏باشد. نکته‏ای که به طور غالب در غرب اشتباه فهمیده می‏شود این است که زنان در جوامع دیگر به طور حتم به تعدد زوجات به عنوان نشانه تحقیر زن نمی‏نگرند. به عنوان مثال، بسیاری از عروس‏های جوان آفریقایی، خواه مسیحی یا مسلمان یا غیره، ترجیح می‏دهند با مردی ازدواج کنند که پیش از آن خود را به عنوان شوهری متعهد و مسئول به اثبات رسانده باشد. بسیاری از زن‏های آفریقایی به شوهران خویش اصرار می‏ورزند همسر دوّمی اختیار کند تا احساس تنهایی نکنند.[5] بررسی بر روی بیش از 6000زن 15 تا 19 ساله در دوّمین شهر بزرگ نیجریه نشان داد که 60 درصد این زن‏ها، از این که شوهرانشان همسر دیگری اختیار کنند راضی و خشنودند. تنها 23 درصد از این‌که با زن دیگری شریک و سهیم شوند اظهار خشم و عصبانیت نمودند. در بررسی‏ای که در کنیا انجام گردید 76 درصد زنان با دیدی مثبت به تعدد زوجات نگاه می‏کردند. در یک بررسی در منطقه‏ای روستایی در کنیا، 25 نفر از هر 27 زن، تعدد زوجات را بهتر از تک‌ ‌همسری می‏دانستند. این زن‏ها احساس می‏کردند که اگر هووها با یکدیگر همکاری کنند تعدد زوجات می‏تواند تجربه‏ای مفید و سعادت‏آمیز باشد.[6] تعدد زوجات در اکثر جوامع آفریقایی چنان نهاد محترمی است که کلیسای پروتستان‏ اکنون آن را بیشتر
تحمّل می‏کند. یک اسقف کلیسای آنجلیکا در کنیا اعلام نمود: «گرچه تک همسری ممکن است برای اظهار عشق
میان زن و شوهر، ایده‏آل باشد ولی کلیسا باید در نظر داشته باشد در برخی از فرهنگ‏ها تعدد زوجات از نظر اجتماعی پذیرفتنی است و این عقیده که تعدد زوجات برخلاف مسیحیت است دیگر قابل دفاع نمی‏باشد.»[7] روران دیوید گیتاری از کلیسای آنجلیکا پس از مطالعه دقیق تعدد زوجات در آفریقا، در ارتباط با زن‏ها و بچه‏های رها شده نتیجه می‏گیرد، چنانچه تعدد زوجات به صورت ایده‏آل صورت پذیرد، از طلاق و ازدواج مجدّد به مسیحیت نزدیک‏تر می‏باشد.[8] من خودم چند زن تحصیل کرده سطح بالای آفریقایی را می‏شناسم که با توجه به چندین سال زندگی در غرب، هیچ مخالفتی با تعدد زوجات ندارند. یکی از آنها که در ایالات متحده زندگی می‏کند صمیمانه به شوهرش اصرار می‏ورزد زن دوم بگیرد تا در پرورش بچه‏ها به وی کمک کند.
مسئله عدم توازن نسبت‏های جنسیّتی، در زمان جنگ به مشکلی واقعی تبدیل می‏شود. قبایل سرخپوست بومی آمریکا، در سابق پس از کشتارهای زمان جنگ، دچار نسبت‏های جنسیّتی بسیار نامتوازن می‏گردیدند. زن‏های این قبایل که در حقیقت از جایگاه نِسبی والایی برخوردار بودند، تعدد زوجات را به عنوان بهترین پناه در مقابل بخشش اعمال زشت و ناشایست پذیرفتند.
مهاجران اروپایی، بدون ارائه هیچ جایگزین دیگری، تعدد زوجات سرخپوستان را با عنوان «غیر متمدّنانه» محکوم کردند.[9]
پس از جنگ جهانی دوّم، در آلمان تعداد زن‏ها 000/300/7 نفر بیش از مردان بود (که 3/3 میلیون نفر آنها را زنان بیوه تشکیل می‏دادند). در گروه سنی 30-20 ساله‏ها، در برابر هر 100 مرد  167 زن وجود داشت.[10] بسیاری از این زنان به مردانی نیاز داشتند که نه تنها مونس آنها باشند بلکه در مواقع گرفتاری و فلاکت آن زمان، نان‏آور خانواده نیز باشند. سربازان پیروز ارتش متفقین، از این آسیب‏پذیری زنان استفاده می‏کردند. بسیاری از دختران جوان و زنان بیوه با نیروهای اشغالگر رابطه نامشروع برقرار می‏کردند. بسیاری از سربازان آمریکایی و انگلیسی در برابر لذت‏جویی‏های خویش، سیگار، شکلات و نان می‏پرداختند.
بچه‏ها از هدایای این غریبه‏ها بسیار خوشحال می‏شدند. یک پسر بچه 10 ساله پس از آن‌که از بچه‏های دیگر چیزهایی در مورد این هدایا شنید، از صمیم قلب آرزوی «مردی انگلیسی» برای مادرش نمود تا مادرش دیگر گرسنه نماند.[11] در اینجا باید از وجدان خود بپرسیم: چه چیز به یک زن بیشتر اعتبار می‏بخشد؟ زن دوم که پذیرفته شده و مورد احترام است، مانند شیوه بومیان سرخپوست یا فحشای واقعی، مانند شیوه «متمدنانه» متفقین؟ به عبارت دیگر، برای یک زن کدامیک اعتبار بیشتری می‏آورد؛ تجویز قرآن یا الهیات مبتنی بر فرهنگ امپراتور روم؟ ذکر این نکته جالب است که در کنفرانس بین‏المللی جوانان که در سال 1948در مونیخ برگزار شد مسئله عدم توازن شدید نسبت جنسیّتی در آلمان، مورد بحث قرار گرفت. وقتی مشخص گردید هیچ راه‏حلّی نمی‏تواند مورد توافق قرار گیرد، برخی از شرکت‏کنندگان تعدد زوجات را پیشنهاد نمودند. واکنش اولیه این جمع، آمیزه‏ای از
شوک و تنفر بود. اما بعد از مطالعه دقیق این پیشنهاد، شرکت کنندگان پذیرفتند که تنها راه حل ممکن، همین پیشنهاد می‏باشد. در نتیجه تعدّد زوجات در میان توصیه‏های پایانی کنفرانس گنجانده شد.[12]
امروزه جهان بیش از هر زمان دیگری، دارای سلاح‏های کشتار جمعی است و احتمال دارد کلیساهای اروپایی دیر یا زود مجبور شوند که تعدّد زوجات را به عنوان تنها راه حل بپذیرند. پدر هیلمان این حقیقت را متفکرانه به رسمیت می‏شناسد: «به طور کامل قابل درک است که این تکنیک‏های نسل‏کشی (هسته‏ای، میکروبی، بیولوژیکی، شیمیائی،...) می‏تواند چنان عدم توازن حادی در میان جنسیّت‏ها به وجود آورد یعنی تعداد زنان بیشتر از مردان باشد که تعدد زوجات ابزاری ضروری و راه حل ممکن پیشنهادی باشد. در آن زمان برخلاف قوانین و آداب و رسوم گذشته، ممکن است تمایلی طبیعی و اخلاقی به تعدد زوجات به وجود آید. در چنین موقعیتی، الهیون و رهبران کلیسا متونی از کتاب مقدس و دلایلی وزین ارائه خواهند کرد تا مفهوم جدیدی از ازدواج را توجیه نمایند.»[13]
تاکنون تعدد زوجات راه حل موفقی برای برخی بیماری‏های اجتماعی جوامع جدید بوده است. وظایف عمومی‏ای که قرآن در ارتباط با اجازه تعدد زوجات ذکر می‏کند، اکنون در برخی از جوامع غربی مشهورتر از آفریقاست. به عنوان مثال، در ایالات متحده امروز، بحران جنسیّتی شدیدی در جامعه سیاهان وجود دارد. ممکن است یک نفر از هر 20 نفر سیاهپوست مرد، قبل از رسیدن به 21 سالگی بمیرد. در افراد 20 تا 35 ساله، آدمکشی علت اصلی مرگ و میر است.[14] افزون بر آن، بسیاری از مردان جوان سیاهپوست، بیکار، زندانی یا آلوده به مواد مخدر هستند.[15] در نتیجه از هر 4 زن سیاهپوست، یک نفر در سن 40 سالگی هرگز ازدواج نکرده است در حالی که این رقم در میان زنان سفیدپوست یک به ده می‏باشد.[16] افزون بر آن بسیاری از زنان جوان سیاهپوست قبل از 20 سالگی به مادران مجردی تبدیل می‏شوند که خود را نیازمند یک نان‏آور می‏بینند. نتیجه نهایی این شرایط غم‏انگیز آن است که شمار روزافزونی از زنان سیاهپوست، درگیر پدیده‏ای به نام «مرد اشتراکی» می‏شوند.[17] به همین دلیل، بسیاری از این زنان سیاهپوست مجرد و بدشانس، با مردان متأهل رابطه برقرار می‏کنند. همسران این مردها به طور غالب از این حقیقت آگاه نیستند که زنان دیگری با آنها در همسرانشان «شریک» هستند. برخی ناظران بحران مرد اشتراکی در جامعه آفریقائیان آمریکا، تا زمانی که اصلاحات فراگیرتر و کاملی در جامعه آمریکایی به وقوع پیوندد، به صورت جدّی تعدّد زوجات مورد توافق طرفین را به عنوان پاسخی موقت به کمبود مردان سیاهپوست، توصیه می‏نمایند.[18] منظور آنها از تعدد زوجات مورد توافق طرفین، تعدد زوجاتی است که جامعه پذیرفته و همه طرف‏های درگیر، آن را قبول کرده‏اند و این نقطه مقابل مرد اشتراکی است که به طور معمول محرمانه بوده و به طور کلی هم برای زن و هم برای جامعه مضرّ است. مشکل مرد اشتراکی در جامعه آفریقائیان آمریکا، عنوان میزگردی بود که در تاریخ 27 ژانویه 1993 در دانشگاه تمپل واقع در فیلادلفیا برگزار گردید.[19] بعضی از سخنرانان، تعدد زوجات را به عنوان راه حلی بالقوه برای این بحران توصیه نمودند. آنها همچنین پیشنهاد کردند که تعدد زوجات نباید توسط قانون ممنوع گردد، به ویژه در جامعه‏ای که فحشا و معشوقه را تحمل می‏نماید. نظر یکی از زنان حاضر مبنی بر این‌که آفریقائیان آمریکا نیاز دارند از آفریقایی‏ها بیاموزند، جایی که تعدد زوجات به گونه‏ای مسئولانه اجرا می‏شود، کف پرشور حاضران را به دنبال آورد.
فیلیپ کیلبراید، مردم شناس آمریکایی میراث رومیان کاتولیک، در کتاب جنجال‏ برانگیز خود «تعدد زوجات برای روزگار ما» تعدد زوجات را به عنوان راه‏حل برخی بیماری‏های جامعه آمریکا پیشنهاد می‏کند. وی چنین بحث می‏کند که تعدد زوجات می‏تواند در بسیاری از موارد به عنوان جانشین بالقوه طلاق عمل نماید تا اثر مخرب طلاق بر بسیاری از بچه‏ها را بزداید. وی اظهار می‏دارد بسیاری از طلاق‏ها به خاطر روابط نامشروع گسترده موجود در جامعه آمریکا به وقوع می‏پیوندند. بنابر گفته کیلبراید، پایان دادن به روابط نامشروع به صورت تعدد زوجات به جای طلاق، برای بچه‏ها بهتر است: «اگر به جای اینکه فقط به جدایی و طلاق به عنوان گزینه بنگریم، به افزایش تعداد افراد خانواده هم نگاه کنیم، برای بچه‏ها بهتر خواهد بود.» افزون بر این، وی می‏گوید که گروه‏های دیگری نیز از تعدد زوجات بهره خواهند برد مثل: زنان بزرگسال که همواره با کمبود مرد روبه‏رو هستند و آفریقائیان آمریکا که درگیر مسئله مرد اشتراکی می‏باشند.[20]
در سال 1987 روزنامه دانشجویی دانشگاه کالیفرنیا واقع در برکلی، نظرسنجی‏ای انجام داد که در آن از دانشجویان پرسید آیا آنها موافقند که قانون به مردان اجازه دهد که در قبال کمبود محسوس مردان داوطلب ازدواج در کالیفرنیا، آنها بیش از یک زن اختیار کنند؟
به تقریب تمام دانشجویان شرکت کننده در نظرسنجی، از این عقیده حمایت کردند. حتی یکی از دانشجویان دختر گفت که تعدد زوجات، نیازهای جسمی و عاطفی او را برآورده ساخته و در عین حال به وی آزادی بیشتری نسبت به ازدواج تک همسری می‏دهد.[21] در حقیقت، همین دلیل نیز توسط معدود زنان باقیمانده و متعصّب «مورمون» به کار می‏رود که هنوز هم در ایالات متحده به تعدد زوجات وفادارند. آنها بر این باورند که تعدد زوجات شیوه‏ای ایده‏آل برای زنانی است که هم شغل و هم بچه دارند زیرا زن‏ها در نگهداری بچه‏ها به یکدیگر کمک می‏کنند.[22]
باید این نکته را افزود که تعدد زوجات در اسلام موضوعی با رضایت طرفین است. هیچ کس نمی‏تواند زنی را مجبور به ازدواج با مردی متأهل نماید. افزون بر آن، زن حق دارد این شرط را بگذارد که شوهرش نباید با هیچ زن دیگری به عنوان زن دوم ازدواج کند.[23] از سوی دیگر، کتاب مقدس گاهی اوقات به تعدد زوجات اجباری متوسل می‏شود. زن بیوه بدون بچه باید با برادرشوهرش ازدواج کند حتی اگر وی قبل از آن، ازدواج کرده باشد (بخش «وضعیت بیوه زنان» را بنگرید) و نیازی به در نظر گرفتن رضایت زن هم وجود ندارد (سفر پیدایش 10ـ8:38).
باید گفت در بسیاری از جوامع امروزی مسلمانان، عمل تعدد زوجات به ندرت انجام می‏گیرد زیرا فاصله بین شمارگان جنسیّت‏ها خیلی زیاد نیست. می‏توان با اطمینان خاطر گفت که میزان تعدد زوجات در جوامع اسلامی، بسیار کمتر از میزان روابط نامشروع در غرب است؛ به عبارت دیگر امروزه به وضوح مردان دنیای اسلام نسبت به مردان دنیای غرب، بسیار بیشتر رعایت تک همسری را می‏نمایند.
بیلی گراهام، مبلّغ برجسته مسیحی، این حقیقت را تصدیق می‏کند: «مسیحیت نمی‏تواند در خصوص تعدد زوجات به توافق برسد. اگر مسیحیت کنونی نمی‏تواند چنین کند به ضرر خودش است. اسلام تعدد زوجات را به عنوان راه حلی برای بیماری‏های اجتماعی اجازه فرموده و درون چارچوب قانونی تعریف شده‏ای، درجه خاصی از آزادی عمل را برای بشر جایز شمرده است.
کشورهای مسیحی میزان بالایی از تک همسری را نشان می‏دهند اما در واقع به تعدد زوجات می‏پردازند. هیچ کس از نقش معشوقه‏ها در جوامع غربی آگاه نیست. اسلام از این جهت به طور کامل دین صادقی است و به مسلمانان اجازه می‏دهد که در صورت ضرورت، زن  دوم بگیرند، ولی تمام روابط سری عشقی را به شدت ممنوع می‏سازد تا از پاکدامنی اخلاقی جامعه محافظت کند.[24]
جالب است بگوییم امروزه در بسیاری از کشورهای جهان، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، تعدد زوجات ممنوع می‏باشد.
اختیار کردن زن دوم، حتی با رضایت زن اول نقض قانون است. از سوی دیگر تا جایی که به قانون مربوط می‏شود خیانت به زن بدون اطلاع یا رضایت وی، قانونی است. چه حکمت قانونی پشت چنین تناقضی نهفته است؟ آیا قانون به وجود آمده است تا به فریب پاداش داده و صداقت را مجازات نماید؟ این مسئله یکی از پارادوکس‏های غیرقابل فهم جهان «متمدن» و جدید ماست.


________________________________________
[1]. هزالتون، همان منبع، صص 45-44.
 
[2]. اوجین هیلمان، نگاهی دوباره به تعدد زوجات: تعد زوجات در آفریقا و کلیساهای مسیحیان نیویورک: کتاب اوربیس، 1975 ص 140.
 
[3]. همان، ص 17.
 
[4]. همان، صص 93-88.
 
[5]. همان، صص 97-92.
 
[6]. فیلیپ ال کیلبراید، تعدد زوجات برای روزگار ما وست پورت، کانکتیکات: برگین و گاروی، 1994 صص 109-108.
 
[7]. مرور هفتگی، اول اوت، 1987.
 
[8]. کیلبراید، همان منبع، ص 126.
 
[9]. جان دِامیلیوو استلاب فریدمن، روابط خصوصی: تاریخچه مسائل جنسی در امریکا نیویورک: انتشارات هارپرو رُوْ، 1988 ص 87.
 
[10]. اوت فرورت، زنان در تاریخ آلمان: از آزادی بردگان قرون وسطی تا آزادی جنسی نیویورک: انتشارات برگ، 1988 صص 264-263.
 
[11]. همان، صص 258-257.
 
[12]. سابق، همان منبع، ص 191.
 
[13]. هیلمان، همان منبع، ص 12.
 
[14]. ناتان هیر و جولی هیر، مولفین، بحران در سیاست جنسی سیاهان سان فرانسیسکو: بلک تینک تنک، 1989 ص 25.
 
[15]. همان، ص 26.
 
[16]. کیلبراید، همان منبع، ص 94.
 
[17]. همان، ص 95.
 
[18]. همان.
 
[19]. همان، صص 99-95.
 
[20]. همان، ص 118.
 
[21]. لانگ، همان منبع، ص 172.
 
[22]. کیلبراید، همان منبع، صص 73-72.
 
[23]. سابق، همان منبع، صص 188-187.
 
[24]. عبدالرحمن دوئی، زنان در شریعت لندن: انتشارات طاها، 1994 ص 76.

تبلیغات