فضای جغرافیایی

فضای جغرافیایی

فصلنامه فضای جغرافیایی 1387 شماره 22

مقالات

۱.

برآورد میزان تولید رسوب در حوضه یدی بولوک چای در استان اردبیل

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 396
حوضه آبریز یدی بولوک چای در شرق توده آتشفشانی سبلان واقع شده است. رودخانه یدی بلوک چای یکی از سرشاخه های رودخانه قره سو می باشد که این حوضه را از غرب به شرق زهکشی می نماید. از نظر تقسیم بندی حوضه های آبریز اصلی کشور جزو حوضه آبریز دریای خزر محسوب می شود. در این مطالعه میزان فرسایش و تولید رسوب در این حوضه با استفاده از روش PSIAC و جانسون - گمبهارت مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور ویژگی های زمین شناسی، ژئومورفولوژی، خاک، آب و هوا، پستی و بلندی، رواناب، پوشش زمین، کاربری اراضی، وضعیت فرسایش و فرسایش آبراهه‌ای در چهار زیر حوضه با استفاده از عکس‌های هوایی، نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و عملیات میدانی مورد مطالعه قرار گرفتند. بررسی عوامل متعدد نشان می‌دهد که تمام زیر حوضه‌ها در کلاس سوم فرسایش (با شدت رسوب دهی متوسط) در روش PSIAC قرار دارند؛ بر اساس این مدل رسوب ویژه در کل حوضه 319 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شده است. برای اطمینان از نتیجه کار از روش جانسون - گمبهارت نیز استفاده گردید. بر این اساس تمام زیر حوضه‌ها از نظر تولید رسوب در کلاس دوم فرسایش (با شدت رسوب دهی کم) قرار گرفتند و طبق این مدل رسوب ویژه در تمام حوضه 5/159 متر مکعب در کیلومترمربع در سال به دست آمده است. مقاومت زیاد سنگ‌ها (سنگ‌های آذرین)، پوشش گیاهی غنی، چسبندگی و نفوذپذیری خاک‌ها، عدم وجود کاربری‌های تشدید کننده فرسایش مثل کشتزارهای وسیع، ناچیز بودن انواع مختلف فرسایش در حوضه مثل فرسایش شیاری، خندقی، سطحی و رودخانه‌ای و ملایم بودن شیب توپوگرافی در بخش وسیعی از حوضه عوامل اصلی پایین بودن میزان فرسایش و تولید رسوب در حوضه یدی بولوک چای می ‌باشند. اما اگر روند کنونی (چرای مفرط و بدون برنامه‌ریزی) ادامه یابد، در آینده شاهد فرسایش بیشتری خواهیم بود.
۲.

تحلیل سازمان فضایی استان آذربایجان شرقی در سطوح شهری و ناحیه‌ای

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 883
هدف این مقاله استفاده از یک مدل ریاضی برای توجیه وضع موجود نحوه‌ ی استقرار جمعیت در محدوده‌ ی جغرافیایی استان آذربایجان شرقی است. ضمن معرفی مدل آنتروپی (شاخص بی نظمی) از این مدل در دو سطح شهری و ناحیه‌ای در استان آذربایجان شرقی استفاده می‌شود. از این مدل که برگرفته از علوم ترمودینامیک تئوری اطلاعات و علوم برنامه‌ریزی است، به طور وسیعی در تجزیه و تحلیل توزیع جمعیت و فعالیت‌ها در پهنه سرزمینی استفاده می‌شود. در این راستا از نتایج سرشماری های عمومی و نفوس و مسکن سال‌های 1365 و 1375 و 1385 استفاده شده، تا روند تغییر و تحولات سازمان فضایی استان در سی سال گذشته مشخص شود. همچنین در این مقاله سعی شده اصول مدل آنتروپی به زبان ساده توضیح داده شود. در این بررسی مشخص گردید که در سطوح شهری عدم تعادل در سازمان فضایی واضح است ولی در سطوح ناحیه‌ای عدم تعادل ملایم مشاهده می‌شود.
۳.

تغییرات بارش و اثر آن بر رژیم آبدهی رودهای استان گیلان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 714
در این پژوهش سه حوضه رود ناورود، قلعه رودخان و پل‌رود در استان گیلان انتخاب و سعی شده تا با استفاده از روش آمار رتبه ای «من- کندال» نوع و زمان تغییرات رژیم آبدهی نسبت به رژیم بارندگی آنها مشخص گردد. داده‌ های بارش و جریان آبدهی در طول دوره 38 ساله 1345-1382 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می ‌دهد که سری داده‌ های آبدهی و بارندگی دستخوش تغییرات از نوع تغییرات ناگهانی و روند بوده است. بررسی دنباله های U(ti) بارش و جریان نشان می ‌دهد که این دو متغیر در اوایل دوره ارتباط نزدیک ‌تری نسبت به هم داشته اما در اواخر دوره از هم فاصله گرفته ‌اند. این حالت نشانگر روند کاهشی تغییرات عامل آبدهی نسبت به بارندگی در تمام فصول و ایستگاه ‌ها می ‌باشد. از طرف دیگر، ارتباط آنها در همه فصل‌ های سال یکسان نیست، به طوری که فصل پاییز با بالاترین و فصل زمستان با کمترین ارتباط و وابستگی مشخص می ‌شود. بین حوضه ی رودها نیز از نظر ارتباط میان رژیم آبدهی و رژیم بارندگی تفاوت وجود دارد. به طوری که نمودارهای همزمانی در دو حوضه قلعه رودخان و پل‌رود ارتباط بالاتری را نسبت به حوضه ناورود بویژه در اواسط دوره نشان می ‌دهد. در مجموع با بررسی نمودارهای تهیه شده مشخص می‌شود که روند تغییرات دو عامل آبدهی و بارندگی ایستگاه‌ها در طول دوره آماری بسیار همانند و مشابه بوده که نشانگر وابستگی بالای تغییرات رژیم آبدهی نسبت به رژیم متغیر بارندگی است و نقش رژیم بارندگی را به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل در نوسانات و تغییرات رژیم آبدهی رودهای استان گیلان اثبات می ‌کند.
۴.

چالش‌های گردشگری در مناطق مرزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 411
مناطق مرزی کشور به دلیل کمبود امکانات و عدم سرمایه گذاری‌های مناسب همواره از نقاط محروم کشور محسوب می‌شوند، بررسی‌ های انجام شده نشان می‌دهد پدیده‌هایی چون قاچاق کالا، مواد مخدر، شرارت و کشیده شدن مرزنشینان به فعالیت‌ های غیرقانونی ناشی از فقر و بیکاری و کمبود امکاناتی است که بر اثر عدم توجه به مناطق مرزی کشور به وجود آمده است. استان سیستان و بلوچستان در تاریخچه توسعه گردشگری در جنوب شرق کشور جایگاه ویژه‌ای دارد، وجود اماکن باستانی و تاریخی در این منطقه منجر به ایجاد قطب‌های گردشگری در این منطقه شده است، اما با اینکه این استان دارای قابلیت‌های گردشگری زیادی می‌باشد و می‌تواند به عنوان منبع درآمدزایی برای منطقه و کشور باشد و از فقر و بیکاری مردم منطقه بکاهد، واقعیت امر این است که صنعت توریسم و گردشگری نتوانسته در این منطقه موفقیت چندانی به دست آورد. با توجه به اهمیت موضوع و جایگاه آن در برنامه‌ریزی‌های توسعه‌ای، این مقاله سعی دارد چالش‌های گردشگری در منطقه سیستان را مورد بررسی قرار دهد با این هدف که ضمن شناسایی چالش‌های گردشگری در این منطقه بتواند راهکارهایی در این مورد ارائه دهد. روش کار در این مقاله توصیفی- تحلیلی می‌باشد. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش میدانی، پرسشنامه و مصاحبه بهره و برای تجزیه و تحلیل و پردازش اطلاعات از نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. در انتها راهکارهایی در زمینه های برنامه‌ریزی و مدیریت گردشگری بخصوص احداث مراکز اقامتی، پذیرایی، جاده، خط پرواز مستقیم خارجی و متخصصان گردشگری، تبلیغ فرهنگ گردشگری، امنیت اجتماعی و غیره ارائه داده می‌شود.
۵.

کاربرد آزمون ناپارامتری من-کندال در برآورد تغییرات دمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 677
در این مطالعه داده‌ های مربوط به حداقل‌ها و حداکثرهای مطلق سالانه دمای روزانه ایستگاه سینوپتیک اصفهان طی دوره آماری 1951 تا 2005 میلادی به مدت 55 سال مورد استفاده قرار گرفته است. برای بررسی ارتباط بین دماهای حداقل و حداکثر مطلق با گرمایش جهانی، از داده‌ های متوسط جهانی ناهنجاری ‌های دما در بازه 1991 تا 2005 میلادی استفاده شده است. از روش ‌های رگرسیون خطی (خطی ساده، منحنی اس شکل و پلی نومیال) و آماره من-کندال برای آزمون معنی ‌داری روند تغییرات سری های دمایی استفاده شده است. نتایج کلی این تحقیق نشانگر عدم تغییرات معنی دار در روند بلند مدت دماهای کرانگین اصفهان بوده است با این وجود دماهای کرانگین این ایستگاه از سال 1990 به بعد تحت تاثیر پدیده آغاز سرد قرار گرفته و دچار تحول شده و روند رو به تغییری را طی کرده است. نتایج آشکار سازی روند تغییرات دماهای کرانگین حداکثر اصفهان مثبت و دماهای کرانگین حداقل بویژه برای سال‌ های بعد از سال 1990 که عمدتاً تحت تاثیر پدیده آغاز سرد قرار گرفته، منفی بوده که این امر به معنی کاهش شدت سرمای زمستان و معتدل تر شدن آن و برعکس روند معنی ‌دار و مثبت تغییرات دماهای کرانگین حداکثر اصفهان نشانگر افزایش تدریجی دماهای بیشینه و شدت گرفتن گرمای تابستانه می ‌باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸